جهان این روزها در حالی همچنان معطوف به نسلکشی و جنایات صهیونیستها در غزه و شکستهای این رژیم در برابر مقاومت حزب الله لبنان است که برخی محافل رسانهای و سیاسی برآنند تا انتخابات امروز آمریکا را تحولی مهم در عرصه جهانی معرفی نمایند که بر ایران نیز تاثیرگذار خواهد بود. امروز در انتخاباتی که به واسطه رایهای الکترال و نیز برتری چند ایالت در تعیین الکترالها بر بیش از چهل ایالت، دموکراسی واقعی در آن نمود ندارد میان ترامپ و هریس یکی به کاخ سفید خواهد رفت هر چند که برخی شواهد حکایت از آن دارد که این دور انتخابات با ارام همراه نخواهد بود و چالشهای خیابانی به همراه دارد.
حال این سوال مطرح است که هریس یا ترامپ کدام یک برای ایران تاثیرگذارتر خواهد بود؟ نکته اساسی در باب این دو نفر آن است که هر کدام مهرههای شناخته شدهای هستند که چهارسال حضور در کاخ سفید و سیاستگذاری را در کارنامه دارند. ترامپ در طول چهار سال ریاست جمهوری در کنار اعمال تحریمها علیه ایران، ترور سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی، خروج از برجام را نیز اجرا کرد. البته سیاستهای یک جانبه گرایانه و خشونت آمیز ترامپ موجب شد تا آمریکا اجماع سازی جهانی در قبال بسیاری از مسائل از جمله ایران نداشته باشد.
هریس نیز در حالی چهار سال معاونت بایدن رئیس جمهور کنونی آمریکا را یدک میکشد که رفتارهای بایدن را میتوان نعل به نعل هریس دانست چرا که اگر هریس با سیاستهای وی همراه نبود، از سمت خود استعفا میداد که هرگز چنین نکرد. بایدن در حالی که ادعا میکرد خروج آمریکا از برجام اشتباه بوده است که خود حاضر به بازگشت به برجام و لغو تحریمهای غیر قانونی نشد حال آنکه خانم دوهان نماینده ویژه سازمان ملل در امور قهری یک جانبه دو سال پیش در گزارشی رسما اعلام کرد که تحریمها علیه ایران جنایت علیه بشریت بوده و عاملان و آمران آن باید باخواست شوند.
بایدن اخیرا تحریمهای ایران را یک سال دیگر تمدید کرده است. در دوران بایدن آمریکا با اجماعی از اروپا بارها ادعاهای دروغین نقش پهپادها و موشکهای ایران در جنگ اوکراین را مطرح کردهاند که هرگز نیز سندی برای آن ارائه نکردهاند. بررسیهای صورت گرفته نشان میدهد، بایدن رکورد وضع بیشترین میزان تحریم اقتصادی را در بین روسای جمهور تاریخ ایالات متحده شکسته است. دولت جو بایدن با دست زدن به ۴۲۰ مورد بهروزرسانی فهرست این تحریمها در مقایسه با ۳۶۲ بهروزرسانی که در دولت ترامپ صورت گرفت، به میزان پانزده درصد تحریمهای آمریکا را در مقایسه با دولت قبل از خود افزایش داده است.
نکته قابل توجه آن است که ترامپ، هریس و بایدن هر کدام خود را یک صهیونیست معرفی کرده که هیچ هدفی جز حفظ این رژیم ندارند. در طول یک سال نسلکشی غزه و ماههای اخیر در لبنان، بایدن و هریس میلیاردها ددلار در اختیار رژیم صهیونیستی قرار دادهاند در حالی که به صف آرایی در برابر مقابله کنندگان با این رژیم پرداختهاند. نکته مهم آنکه ترور فرماندهان ایران در سوریه و هدف قرار دادن کنسولگری ایران، ترور سید حسن نصرالله دبیر کل حزبالله و فرماندهان مقاومت، اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس، تجاوز رژیم صهیونیستی به حریم ایران تماما با حمایت و همراهی و هدایت آمریکا صورت گرفته است لذا هریس را نیز باید در کنار ترامپ در جنایت علیه بشریت قرار داد. هریس در مصاحبهای رسما عنوان میکند که بزرگترین دشمن آمریکا را ایران میداند و از رژیم صهیونیستی تمام حمایتهایش را خواهد داشت.
با توجه به این مولفهها به خوبی میتوان دریافت که آمدن این یا آن ( هریس یا ترامپ) برای ایران هیچ تفاوتی نمیکند و ماهیت و ذات درونی آنها یکی است بویژه آنکه هر فردی که در کاخ سفید قرار گیرد موظف به اجرای راهبرد امنیت ملی آمریکاست که بر اساس آن ایران در کنار چین، روسیه و کره شمالی تهدید راهبردی برای این کشور عنوان شده است.
بر این اساس به جای آنکه کشور معطل نتایج انتخابات و یا ورود رئیس جمهور جدید آمریکا به کاخ سفید گردد، باید با تکیه بر داشتههای درونی، تقویت جبهه مقاومت، ارتقای همکاریها با همسایگان و کشورهای دولت در قالب شانگهای و بریکس برای تحقق ایرانی قوی گام برداشت. راهحل مشکلات قطعا از کاخ سفید نمیگذرد و دلبستن به برجام، اف ای تی اف، احیای مذاکرات و... تصوراتی فریبنده است که هیچ دستاوردی برای کشور به همراه نخواهد داشت.
حال این سوال مطرح است که هریس یا ترامپ کدام یک برای ایران تاثیرگذارتر خواهد بود؟ نکته اساسی در باب این دو نفر آن است که هر کدام مهرههای شناخته شدهای هستند که چهارسال حضور در کاخ سفید و سیاستگذاری را در کارنامه دارند. ترامپ در طول چهار سال ریاست جمهوری در کنار اعمال تحریمها علیه ایران، ترور سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی، خروج از برجام را نیز اجرا کرد. البته سیاستهای یک جانبه گرایانه و خشونت آمیز ترامپ موجب شد تا آمریکا اجماع سازی جهانی در قبال بسیاری از مسائل از جمله ایران نداشته باشد.
هریس نیز در حالی چهار سال معاونت بایدن رئیس جمهور کنونی آمریکا را یدک میکشد که رفتارهای بایدن را میتوان نعل به نعل هریس دانست چرا که اگر هریس با سیاستهای وی همراه نبود، از سمت خود استعفا میداد که هرگز چنین نکرد. بایدن در حالی که ادعا میکرد خروج آمریکا از برجام اشتباه بوده است که خود حاضر به بازگشت به برجام و لغو تحریمهای غیر قانونی نشد حال آنکه خانم دوهان نماینده ویژه سازمان ملل در امور قهری یک جانبه دو سال پیش در گزارشی رسما اعلام کرد که تحریمها علیه ایران جنایت علیه بشریت بوده و عاملان و آمران آن باید باخواست شوند.
بایدن اخیرا تحریمهای ایران را یک سال دیگر تمدید کرده است. در دوران بایدن آمریکا با اجماعی از اروپا بارها ادعاهای دروغین نقش پهپادها و موشکهای ایران در جنگ اوکراین را مطرح کردهاند که هرگز نیز سندی برای آن ارائه نکردهاند. بررسیهای صورت گرفته نشان میدهد، بایدن رکورد وضع بیشترین میزان تحریم اقتصادی را در بین روسای جمهور تاریخ ایالات متحده شکسته است. دولت جو بایدن با دست زدن به ۴۲۰ مورد بهروزرسانی فهرست این تحریمها در مقایسه با ۳۶۲ بهروزرسانی که در دولت ترامپ صورت گرفت، به میزان پانزده درصد تحریمهای آمریکا را در مقایسه با دولت قبل از خود افزایش داده است.
نکته قابل توجه آن است که ترامپ، هریس و بایدن هر کدام خود را یک صهیونیست معرفی کرده که هیچ هدفی جز حفظ این رژیم ندارند. در طول یک سال نسلکشی غزه و ماههای اخیر در لبنان، بایدن و هریس میلیاردها ددلار در اختیار رژیم صهیونیستی قرار دادهاند در حالی که به صف آرایی در برابر مقابله کنندگان با این رژیم پرداختهاند. نکته مهم آنکه ترور فرماندهان ایران در سوریه و هدف قرار دادن کنسولگری ایران، ترور سید حسن نصرالله دبیر کل حزبالله و فرماندهان مقاومت، اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس، تجاوز رژیم صهیونیستی به حریم ایران تماما با حمایت و همراهی و هدایت آمریکا صورت گرفته است لذا هریس را نیز باید در کنار ترامپ در جنایت علیه بشریت قرار داد. هریس در مصاحبهای رسما عنوان میکند که بزرگترین دشمن آمریکا را ایران میداند و از رژیم صهیونیستی تمام حمایتهایش را خواهد داشت.
با توجه به این مولفهها به خوبی میتوان دریافت که آمدن این یا آن ( هریس یا ترامپ) برای ایران هیچ تفاوتی نمیکند و ماهیت و ذات درونی آنها یکی است بویژه آنکه هر فردی که در کاخ سفید قرار گیرد موظف به اجرای راهبرد امنیت ملی آمریکاست که بر اساس آن ایران در کنار چین، روسیه و کره شمالی تهدید راهبردی برای این کشور عنوان شده است.
بر این اساس به جای آنکه کشور معطل نتایج انتخابات و یا ورود رئیس جمهور جدید آمریکا به کاخ سفید گردد، باید با تکیه بر داشتههای درونی، تقویت جبهه مقاومت، ارتقای همکاریها با همسایگان و کشورهای دولت در قالب شانگهای و بریکس برای تحقق ایرانی قوی گام برداشت. راهحل مشکلات قطعا از کاخ سفید نمیگذرد و دلبستن به برجام، اف ای تی اف، احیای مذاکرات و... تصوراتی فریبنده است که هیچ دستاوردی برای کشور به همراه نخواهد داشت.
قاسم غفوری