ترزا می نخست وزیر انگلیس در حالی راهی آمریکا شد که یکی از مهمترین محورهای این سفر، صحبتهای وی مبنی بر مقابله با جمهوری اسلامی ایران عنوان شده است، چنانکه در تایید این امر وی در جمع قانونگذاران جمهوریخواه آمریکا گفت: باید با نفوذ ایران در منطقه مقابله کرد. می در ادامه کاهش نفوذ ایران را در خاورمیانه اولویت انگلستان توصیف کرد و گفت: همزمان از متحدانمان در خلیج فارس حمایت میکنیم تا تلاشهای ایران را برای نفوذ از تهران تا سراسر مدیترانه عقب برانیم.
سخنان می در حالی مطرح میشود که دو نکته مهم در مواضع و اقدامات انگلیس در قبال ایران مشاهده میشود. نخست آنکه تاکید بر مقابله با نفوذ ایران تا مدیترانه برگرفته از این واقعیت است که مقاومت شکل گرفته به دست جمهوری اسلامی ایران اکنون تا مدیترانه پیش رفته و مناطق قابل توجهی از غرب آسیا و آفریقا که در نهایت به مرزهای مدیترانه و دریای سرخ میرسد را در بر میگیرد. دوم آنکه در رفتارهای انگلیس و به تبع آن آمریکا یک نکته مهم مشاهده میشود و آن اقدامات آنها در حوزه دریایی بویژه در حوزه خلیج فارس است. نخست وزیر انگلیس در حالی چندی پیش در نشست سران شورای همکاری خلیج فارس در بحرین حضور یافت که بر تقویت توان نظامی انگلیس در منطقه تاکید و پایگاه دائمی این کشور در بحرین را افتتاح کرد.سران انگلیس همچنین بر تقویت نظامی عربستان به عنوان متحد منطقهای خود تاکید کردند. نکته قابل توجه آنکه اخیرا عربستان در کنار اقدام برای اشغال مناطق دریایی یمن، تحرکاتی برای ایجاد پایگاه نظامی در دریای سرخ با محوریت سودان و جیبوتی صورت داده که با حمایت انگلیس و البته آمریکا بوده است. نخست وزیر انگلیس در حالی راهی آمریکا شد که از محورهای سخنان وی را مقابله با توان دریایی ایران و حضور گستردهتر کشورش در سطوح دریایی از خلیج فارس تا مدیترانه تشکیل میداد.
همزمان با مواضع انگلیسیها رفتارهای آمریکا آن هم در طول یک هفته گذشته از ریاست جمهوری ترامپ قابل توجه است. ترامپ در حالی ادعای عدم دخالت در مسائل جهانی و معطوف شدن به داخل را مطرح و حتی مصوبات اوباما را ابطال میکند که در اقدامی قابل توجه قرارداد افزایش کمکهای نظامی به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را امضا و حتی از طرح سیستم راداری در منطقه برای حمایت از متحدان آمریکا خبر میدهد. پایگاه ناتو نیز همزمان در کویت ایجاد میشود. نکته قابل توجه آنکه در مصوبه ترامپ مبنی بر ممنوعیت ورود اتباع چند کشور ( ایران، سودان، سوریه، سومالی، یمن و لیبی) به آمریکا نام پاکستان و عربستان را قرار نداده و حتی از این اقدام دفاع میکند. لازم به ذکر است این اقدام در حالی صورت گرفته که توصیه دستگاههای نظامی و اطلاعاتی آمریکا و حتی جانکری وزیر خارجه سابق آمریکا به ترامپ تقویت همگرایی نظامی به این دو کشور بوده است.
البته اقدامات ترامپ در باب توان دریایی ایران به همین جا ختم نمیشود بلکه در دوران مبارزات انتخاباتی نیز وی و البته محافل رسانهای نزدیک به او به کرات درباب تهدید بودن توان نظامی ایران در حوزه دریایی هشدار داده و حتی از احتمال درگیری نظامی گفتهاند.
با توجه به این شرایط یک سوال اساسی مطرح میشود و آن اینکه چرا آمریکا و انگلیس به صورت مستقیم و البته از طریق برخی مهرههای منطقهای به دنبال تشدید تحرکات خود در حوزه دریایی هستند بگونهای که دامنه آن از خلیج فارس، دریای عمان، دریای عرب، خلیج عدن، تنگه باب المندب، دریای سرخ تا مدیترانه را در بر میگیرد؟
پاسخ به این پرسش را در شرایط منطقه و نگاه جهانی به توان منطقهای ایران بویژه در حوزه امنیتی و دفاعی میتوان جستوجو کرد. جهانیان اذعان دارند که جمهوری اسلامی ایران با برخورداری از توان بالای دفاعی و اطلاعاتی توانسته نقشی مهم و اساسی در مقابله با تهدیدات منطقه یعنی تروریسم، رژیم صهیونیستی و حامیان منطقهای و فرامنطقهای آنها ایفا نماید. این اصل مهم را جهانیان پذیرفتهاند که بدون ایران هیچ تحولی در منطقه و حتی سطوحی ورای منطقه قابل اجرا نمیباشد و ایران محور اصلی تحولات است که ثبات و امنیت را در منطقه ایجاد کرده است. آمریکا و انگلیس که همواره سودای سلطه بر منطقه را در سر دارند روند تحولات منطقه که محور آن را ایران تشکیل میدهد مغایر با سلطهگری خود میدانند بویژه اینکه پروژه آنان در بحرانسازی در عراق و سوریه و یمن برای نابودی مقاومت ناکام مانده که البته تقویت جایگاه روسیه در منطقه را نیز باید به آن افزود. با توجه به این شرایط غرب که عرصه زمینی را از دست رفته میبیند با برجستهسازی ادعای تهدید دریایی ایران از یک سو به دنبال پنهانسازی نقش ایران در معادلات منطقه و اهمیت زدایی از رویکرد جهانی به برخورداری از توان نظامی و امنیتی ایران است و از سوی دیگر به دنبال اقدام پیشدستانه برای حذف ایران از معادلات نظامی دریایی است. به عبارتی دیگر آنان که در حوزه زمینی منافع خود را از دست رفته میبینند برآنند تا در حوزه دریایی موقعیت خود را حفظ و از رویکرد جهانی به توان ایران در تامین امنیت این حوزه جلوگیری نمایند.
راهبردی که آمریکا و انگلیس برای رسیدن به این مقصود در پیش گرفتهاند در دو حوزه قابل توجه است. اولا تشدید تحریمها با تصور تاثیر فشارهای اقتصادی بر عقبگرد ایران از مواضع و دستاوردهای منطقهای است.
این امر را در سخنان مقامات دو کشور میتوان مشاهده کرد که ادعا دارند ایران به واسطه تحریمها و فشارها پذیرنده عقبگرد هستهای شد و در سایر امور باید این روند ادامه یابد. آنها با تصور نیاز ایران به مولفههای اقتصادی برجام دائما از لزوم تغییر مفاد برجام میگویند و پایبندی خود به آن را مشروط به تغییر رفتار منطقهای ایران عنوان میکنند. ثانیا بعد دیگر طراحی آنان را ایران هراسی تشکیل میدهد که ادعاها مبنی بر تهدید بودن توان نیروی دریایی ایران، ادعای رویکرد ایران به بمب هستهای، اقدام ترامپ در اعلام نام ایران به عنوان کشوری که اتباعش حق سفر به آمریکا را ندارند، ادعاهای مکرر مبنی بر حمایت آمریکا و انگلیس از متحدانشان در منطقه علیه ایران، فروش تسلیحات به کشورهای عربی و طرح استقرار سیستم موشکی در حوزه جنوبی خلیج فارس را میتوان در این چارچوب ارزیابی کرد. به عبارتی دیگر میتوان گفت که آمریکا و انگلیس که همچنان سودای سلطه بر غرب آسیا را در سر دارند و حضور موفق ایران در منطقه (مقاومت زمینی) رویاهای آنها را بر باد داده، برآنند تا با زنجیرهای از اقدامات ایران را در حوزه نظامی دریایی به عقب گرد سوق داده تا از آن به عنوان مولفهای برای سلطه دوباره بر منطقه استفاده کنند. آنها میدانند که توان دریایی پشتوانه توان زمینی و اطلاعاتی است و با عقب راندن دریایی ایران میتوانند در گام بعدی توان زمینی و هوایی ایران را با هزینه کمتری هدف قرار دهند.
با توجه به این شرایط میتوان گفت که سخنان ترزا می نخست وزیر انگلیس از یک سو اعتراف به جایگاه ایران از خلیج فارس تا مدیترانه است و از سوی دیگر بیانگر طراحی انگلیس و آمریکا برای مقابله با این توان است که شواهد امر نشان میدهد به دلیل معادلات منطقه و شکستهای گسترده این کشورها، ابتدا از حوزه دریایی آغاز شده تا با ایجاد شرایط به عرصه زمینی و هوایی نیز گسترش یابد. طراحی که راهکار مقابله با آن استمرار توان دفاعی ایران در حوزه هوایی، زمینی و بویژه دریایی است چرا که دنیای امروز دنیای آبراههاست و با حضور موفق و مقتدر در این عرصه ضمن تامین امنیت ملی میتوان بر نقشآفرینی خود در معادلات منطقهای و جهانی افزود. اصلی که هراس بزرگ سلطهگران جهانی یعنی آمریکا و انگلیس را به همراه داشته و سخنان سرکار خانم نخست وزیر انگلیس برگرفته از همین هراس است.