غرب آسیا و شمال آفریقا سال ۲۰۱۱ با تحولات قابل توجهی همراه بود که محور آن را تونس، مصر، لیبی، بحرین، یمن و عربستان تشکیل میداد. به اذعان بسیاری از ناظران سیاسی این حرکتها برگرفته از بیداری اسلامی بود که محور آن را مبارزه با استبداد داخلی، استعمار خارجی و اجرای شریعت و قوانین اسلامی در کشورشان تشکیل میداد. اکنون در حالی ۶ سال از آن دوران میگذرد که بررسی کارنامه هر کدام از این کشورها بیانگر تحولاتی مشابه و البته سرنوشتی متفاوت است.
تونس به عنوان آغازگر قیامها، هر چند که در وادی سیاسی توانسته دستاوردهایی داشته باشد اما همچنان در فضای امنیتی و اجتماعی با چالشهای بسیاری مواجه است که زمینهساز استمرار اعتراضهای مردمی شده است. در مصر در حالی که دولت مرسی به عنوان اولین دولت پس از انقلاب قدرت را در دست گرفت که یک سال بیشتر دوام نیاورد و در نهایت نظامیان با محوریت السیسی بر امور حاکم شدند. در لیبی نیز تا به امروز دولتی بر سرکار نیامده و این کشور سراسر جنگ و بحران داخلی است که تجزیه این کشور را بیش از پیش قوت بخشیده است.
اما در غرب آسیا در کشوری مانند بحرین به رغم سرکوبگریهای آلخلیفه و شرکای منطقهای و فرامنطقهای آن همچنان قیام مسالمتآمیز مردم ادامه دارد و هیچ عاملی مانع از حرکت مردمی نشده است. در این میان مردم یمن در ۱۶ فوریه سال ۲۰۱۱ قیامی سراسری را برای مقابله با ۳ دهه حاکمیت علی عبدالله صالح و البته مداخلات سعودی و آمریکا در کشورشان آغاز کردند که در نهایت به سرنگونی عبدالله صالح منجر شد. نکته مهم و اساسی در قیام یمن آن بود که مردم به همین تغییرات بسنده نکرده و در سپتامبر سال ۲۰۱۴ برای مقابله با یک جانبهگرایی منصور هادی و وابستگی وی به آمریکا و سعودی فاز جدید قیام را با درس گرفتن از اشتباهات و تجربه قیام سال ۲۰۱۱، با محوریت رهبری انصارالله آغاز کردند.
حرکتی که زمینهساز امضای توافق ملی میان تمام گروههای سیاسی با عنوان صلح و مشارکت شد. از سال ۲۰۱۵ و فرار منصور هادی به عربستان، تحولات یمن ابعاد تازهتری گرفت. از یک سو گروههای سیاسی باید شرایط را برای تحقق روند سیاسی دموکراتیک و مردمی فراهم ساخته و از سوی دیگر باید به مقابله با تجاوز ائتلاف آمریکایی-سعودی بپردازند. آنها در دو حوزه نظامی و سیاسی توانستند دستاوردهای بسیاری را رقم زنند.
در کشوری مانند عربستان نیز قیام مردمی چنان بود که سرانجام سعودی در سال ۲۰۱۵ با تصور مقابله با مطالبات مردمی شیخ نمر را به شهادت رساند حال آنکه نتیجه آن تشدید اعتراضهای مردمی بوده است.
نکته بسیار مهم در برآیند بیداری اسلامی آنکه جهانیان اذعان دارند که این روند برگرفته از انقلاب اسلامی ملت ایران بوده است چنانکه حسنین هیکل اندیشمند فقید مصری در باب قیام ۲۰۱۱ مصر میگوید: ۳۰ سال پیش ایران و مصر هر دو شاهد انقلاب بودند ایرانیان در مسیر استقلال از بیگانگان حرکت کردند و امروز ماهوارههای آنان در فضا قرار دارد و مصر به سمت امریکا رفت و امروز نان هم ندارد. وی در ادامه میگوید ۳۰ سال است که دولت مبارک هر روز میگوید ایران امروز سقوط میکند و نه تنها چنین نشد بلکه ایران قدرت اول منطقه شده است. جوانان مصری با دیدن این تفاوتها به الگوگیری از ایران روی آوردهاند و قیام اخریشان برگرفته از تلاش برای رسیدن به چنین جایگاهی است.
مجموع این فرآیندها در حالی روی داده که در آسیبشناسی تحولات مذکور چند کلید واژه مشاهده میشود و موجب شده تا در برخی کشورها مانند مصر، تونس و لیبی مطالبات مردمی محقق نشود حال آنکه در کشورهایی مانند بحرین و یمن ابعاد مختلفی از بیداری اسلامی به نتیجه رسیده است.
به اذعان بسیاری از محافل سیاسی و اندیشمندان علوم اجتماعی و انسانی، بیداری دارای چند مولفه و شاخصه است، ملتهایی که در آن مسیر حرکت کردهاند توانستهاند به اهدافشان دست یابند و آنان که از آن غفلت کردهاند. توجه داشتن به نقش استکبار خارجی و مقابله با آن از اصول مهم در روند بیداری اسلامی است چنانکه در کشورهایی مانند تونس، لیبی و مصر، این مسئله نادیده گرفته شد و دلبستگی دولتمردان به برخی کشورهای عربی و غربی موجب انحراف و در نهایت سلطه دوباره سلطهگران بر این کشورها و حتی گرفتار شدن آنان در بحرانهای امنیتی شده است. حال آنکه در یمن و بحرین، مردم بر مقابله با استکبار و مداخلات خارجی تاکید نموده که نتیجه آن نیز استمرار انقلابشان بوده است.
نکته دیگر برآیند بیداری اسلامی تکیه بر اصل عدم جدایی دین از سیاست را تشکیل میدهد. نظام سلطه برای رسیدن به اهداف استعماری در کشورهای اسلامی همواره شعار جدایی دین از سیاست را مطرح کرده و بر این ادعایند که در عرصه سیاست دین معنایی ندارد و برای رسیدن به قدرت و اهداف هر اقدامی مجاز است. به عبارتی هدف وسیله را توجیه میکند. مطالعه تاریخ نشان میدهد هر زمان که میان دین و سیاست شکاف ایجاد شده و هر کدام مسیر جدایی را پیمودهاند کشورها به سمت نابودی پیش رفتهاند چنانکه همین مسئله بارها در تاریخ ایران زمینهساز ناکامی انقلابهای مردمی شده بود که کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ آمریکا و انگلیس در ایران برگرفته از همین مسئله بود. آنچه ملت ایران با انقلاب اسلامی به ملتهای اسلامی نشان داد پیوند دین و سیاست یا همان پیوند مرجعیت و مردم بوده است. به عبارتی دیگر جدایی دین از سیاست در کشورهای اسلامی میشود همان اسلام آمریکایی و انگلیسی که زمینهساز سلطه آنان بر این کشورها شده است. روند بیداری اسلامی در سالهای اخیر نشان میدهد کشورهایی که بر اصل پیوند دین و سیاست تاکید کردهاند توانستهاند بسیاری از اهداف انقلابی خود را محقق سازند که نمود آن را در بحرین و یمن میتوان مشاهده کرد.
نکته بسیار مهمی که در برآیند بیداری اسلامی، اصلی و کلیدی است و عدم توجه به آن آفت قیامهای مردمی در کشورهای جاری در روند بیداری اسلامی است، یکپارچگی ملی و عدم رویکردهای چندجانبهگرایانه است. کارنامه کشورهایی مانند مصر، لیبی و تونس نشان میدهد که فردگرایی و منافع فردی بر منافع و اهداف ملی برتری یافته و هر گروه و جناحی برای اهداف شخصی اقدام کرده که نتیجه آن چند دستگی در جامعه و گسست پیوند و اعتماد مردمی به سیاستمداران بوده است. وحدت و یکپارچگی ملی مولفهای بوده که امروز نام مردم بحرین را به عنوان انقلابیون استوار معرفی و مردم یمن را به عنوان ملت واحدی میدانند که نه تنها در برابر سلطه داخلی بلکه در مقابل استعمارگران خارجی (آمریکا و سعودی) ایستادهاند.
مجموعه این مولفهها در حالی اساس بیداری اسلامی را تشکیل میدهند و هر کشوری در مسیر آنها حرکت کرده به موفقیت رسیده و هر کدام آنها را نادیده گرفتهاند به انحراف کشیده شدهاند. نکته مهم آنکه جهانیان تاکید دارند که اینها از شاخصههای انحصاری انقلاب اسلامی ملت ایران است که به عنوان چراغ راهی برای ملتهای آزادیخواه جهان است. اتحاد میان ملت و نظام اسلامی الگویی اصلی است که همواره زبانزد جهانیان بوده و هست چنانکه حتی مقامات آمریکایی که دشمنیشان با ایران و ایرانی جای هیچ تردیدی ندارد بارها اذعان کردهاند وحدت و یکپارچگی ناگسستنی ایرانیان مولفهای است که مانع تحقق اهداف و طرحهای آنان علیه ایران شده است. آنها اذعان دارند ایران از معدود کشورهای منطقه است که انسجام ملی سراسری دارد و با واژگانی همچون اقدام برای مقابله با چندجانبهگرایی یا آنچه وفاق و آشتی ملی مینامند نمیتوان به دخالت در امور آن پرداخت.