این روزها سخنان جدیدی از محافل رسانهای و سیاسی آمریکا در باب برجام به گوش میرسد. در حالی نشست بررسی دورهای برجام با حضور نمایندگان ایران و گروه ۱+۵ در وین در جریان است که مقامات و رسانههای آمریکایی نکات قابل تاملی در باب برجام مطرح میکنند. ترامپ رئیس جمهور آمریکا ادعا دارد که در حال بررسی برجام و احتمالا بازنگری در آن است. کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا از پایبندی بر برجام طی ۹۰ روز بازبینی آن خبر میدهند و در عین حال ادعا دارند که نگاه آمریکا به برجام شامل حقوق بشر و رفتارهای منطقهای ایران نیز میشود.
برخی محافل رسانهای آمریکا نیز ادعا کردهاند که ترامپ خواستار مواضع سختگیرانهتر وزارت امور خارجه علیه ایران شده است.
با توجه به این اقدامات یک سوال مطرح میشود و آن اینکه ریشه این اقدامات چیست و آمریکا چه اهدافی را دنبال میکند؟
هر چند این اصل که رفتارهای خصومتآمیز و دشمنی با ایران از اصول مشترک تمام روسای جمهور و مقامات ارشد آمریکایی است را بتوان از دلایل این موضعگیریها دانست بویژه اینکه ترامپ در شعارهای انتخاباتی خود نیز به کرات علیه ایران موضعگیری داشته است اما در ورای این اصل یک نکته کلیدی مشاهده میشود و آن تقارن این رفتارها با آغاز روند برگزاری دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران است. در کنار این اصل که ترامپ با موضعگیری علیه ایران از یک سو به دنبال انحراف افکار عمومی از بحرانهای داخلی و ناتوانیهای سیاست خارجی است و از سوی دیگر سعی دارد تا همزمان با سفر مقامات نظامی آمریکا به کشورهای عربی، خود را حامی مقتدر معرفی کرده تا به سرکیسه کردن آنها بپردازد کارنامه آمریکا نشان میدهد که آنان با عناوین و شیوههای مختلف از قدرت نرم گرفته تا تهدید به گزینه نظامی به دنبال کارشکنی و حتی مهندسی انتخابات و دوران پس از آن بودهاند و اکنون نیز ترامپ ادامه همین راه را میپیماید. شاید بتوان گفت ایجاد فضای یاس و کاهش مشارکت مردمی برای نمایش چهرهای ضعیف و الگویی شکست خورده از نظام اسلامی و مردم سالاری دینی برای سایر ملتها از اهداف این تحرکات باشد. در همین حال ایجاد فضای دو قطبی در روند انتخابات با محوریت مخالف و موافق برجام از دیگر ابعاد این طراحی میتواند ارزیابی شود.
در کنار تمام این گزینهها یک نکته مهم قابل توجه است و آن تصوراتی است که در ذهن مقامات آمریکایی و برخی کشورهای اروپایی مبنی بر نیاز ایران به مولفههای بیرونی برای حل مشکلات داخلی است.
آمریکاییها بر این تصورند که نگاهها از درون ایران به بیرون مرزها به ویژه در حوزه اقتصادی است.
چالشها و برخی کاستیهای اقتصادی و عدم تحقق اهداف اقتصادی برجام و برخی مواضع و اظهارات مطرح شده از سوی برخی مسئولان کشور، مبنی بر رویکرد تعاملی ایران با جهان این توهم را برای غرب ایجاد کرده که ایرانیان گزینههایی جز وابستگی به خارج در پیش روی ندارند.
حلقه تکمیلی این دیدگاه، تصور آنان مبنی بر نیاز برخی از کاندیداهای انتخابات اخیر کشورمان برای نشان دادن کارنامهای موفق از برجام و تعامل با جهان است. مجموع این دو مولفه موجب شده تا توهم فراهم بودن زمینه برای باجگیری از ایران در اذهان نخبگان و مقامات آمریکایی ایجاد شود. توهمی که نتیجه آن اظهارات و ادعاهای آمریکاییها در باب بازنگری برجام است.
کلید واژه قرار گرفتن مسائل حقوق بشر و نقش ایران در معادلات منطقه در بازنگری برجام بیانگر خواست آمریکا مبنی بر باجگیری از ایران در معادلات منطقهای است که هدف از آنها خارج کردن ایران از تحولات منطقه و تبدیل آن به کور منزوی و مطیع است.
این توهمات در حالی در اذهان مقامات آمریکایی در گردش است که ملت ایران تاکید دارند که هرگز چشم به بیرون از مرزها ندارند و بر اصل تکیه بر توان داخلی در چارچوب اقتصاد مقاومتی را راهکار حل مشکلات کشور از جمله در حوزه اقتصادی میدانند.
بر این اساس سیاست دولت یازدهم در روزهای باقی مانده از عمر دولت و هر فردی که در انتخابات دوازدهم دوره ریاست جمهوری از سوی مردم انتخاب شود باید این خواست ملت مبنی بر تکیه بر داخل و عدم چشم داشتن به خارج را محور برنامههای خود داشته باشد.
زمانی عنوان میشد که دولت آمریکا با ریاست جمهوری اوباما اهل مذاکره است و باید از طریق گفت وگوی هوشمندانه با آن مقابله و به تامین منافع ملی و انقلاب پرداخت بر این اساس حال که دولت آمریکا براساس قدرت سخت و غیر دیپلماتیک به ریاست ترامپ استوار است، جا دارد تا دولتمردان کشورمان نیز از موضع سخت و قدرتمندانه در برابر دخالتها و اقدامات آمریکا قرار گیرند تا ضمن حفظ منافع و امنیت ملی کشور بر هم زننده توهمات ایجاد شده در اذهان سران آمریکا مبنی بر فراهم بودن شرایط برای باجگیری از ایران باشد.