سه شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۱:۱۴
کد مطلب : 130156

ایستاده در غبار سرگردنه!

بهتر است بگوییم سروته یک کرباس هستند وهمگی ازیک آبشخورتغذیه می شوند و تنها عنوان هایشان غلط انداز و متفاوت همچون دولتی؛ نمونه مردمی، غیر انتفاعی، ملی و غیر دولتی است، زیرا وقتی بیغوله‌ای با تابلوی دبستان یا دبیرستان دولتی با آن همه شلخته کاری‌هایی که در همه امور دارند و برخلاف اصل 30 قانون اساسی که می‌گوید« آموزش و پرورش تا پایان دوره متوسطه برای همه ایرانیان رایگان است» حداقل پنج میلیون تومان در اول سال تحصیلی با عنوان کمک‌های مردمی بصورت نقد یا اقساط از اولیاِی دانش آموزان دریافت می‌کنند؛ چه انتظاری است از غیرانتفاعی‌های قدیم و غیر دولتی‌های جدید تا زیر این چتر به ظاهر موجه رقم‌های بزرگی حتی بیش از یکصد میلیون تومان یعنی برابر یکسال حقوق رسمی پایه اداره کار را به عنوان شهریه دانش آموز مطالبه نکنند!؟
باید اذعان کرد همه این اتفاقات ناخواسته در بستر تعلیم و تربیت کشور که امروزبه مرز بن بست رسیده است از دهه هفتاد شروع شد که تخم لقی بنام غیر انتفاعی را در دهان آموزش وپرورش شکستند تا گروهی از لیدرهای این بستر که آرام آرام به مرز بازنشستگی نزدیک می‌شدند به کمک دیگر دوستان کنگر خورده و لنگر انداخته در شورای عالی این نهاد به فکر بقاء و ادامه حضور بیفتند تا کمبود فضاهای آموزشی را بهانه قرار داده و اقدام به تاسیس مدارس غیر انتفاعی کنند و در حاشیه آن نیز با دریافت تسهیلات بدون سود وارزان اما کارساز سرمایه اولیه را برای شغلی بدون ریسک در دوران بازنشستگی بدست آورند و باخرید ارزان مسکن‌هایی بزرگ وقدیمی اما قابل استفاده محیط آموزشی؛ تابلوی اینگونه مدارس را بالا ببرند تا در ادامه به تجارتخانه‌های بی کش و پیمان و معاف از هرگونه مالیات و عوارض تبدیل شود که یکی ازهمین آرسن لوپن های روزگار پس از 30 سال کارمندی دریکی از ادارات آموزش وپرورش و اطلاع از همه پیچ و خم ها وقتی به مرحله بازنشستگی نزدیک می‌شد ضمن استفاده بهینه از تسهیلات و معافیت‌های متعدد و تشویقی که آن زمان بود و امروز نیست؛ مدرسه راهنمایی تاسیس کرد و پس از طی یک دوران 20 ساله و بدست آوردن ثروتی افسانه‌ای با چراغ خاموش نسبت به تعطیل کردن آن اقدام وضمن فروش مکان و اموال توانست به اتفاق خانواده عازم یکی از کشورهای مهاجر پذیر مستعمره آمریکا شود تا ضمن تامین آتیه فرزندان، بقیه عمر را نیز دررفاه نسبی زندگی کند!
این یک نمونه مثبت است زیرا هنوز هستند مواردی که تا آخرین ریال جیب ملت را به عنوان آموزش وپرورش خالی نکنند دست بردار نیستند تا محیطی آموزشی را به مافیاهای چند واحدی و متاسفانه در بعضی موارد با سوء استفاده از اسامی مقدس برای ملت مسلمان شیعه اثنی عشری تبدیل نکنند دست بردار نیستند که می‌بینیم چگونه برای ثبت نام‌های خود بازار گرمی به راه می‌اندازند ‌و طاقچه بالا می‌گذارند تا در طول سال بتوانند از رانت‌های حاشیه هم بهره برداری نمایند و اولیاء دانش آموزان نیز به پرداخت هر مبلغی چه رومیزی وچه زیرمیزی رضایت دهند!
آنچه گفته شد تهمت و افترا و شایعه نیست زیرا« آن را که عیان است چه حاجت به بیان است» و همه خانواده‌ها به آن واقف هستند که یکی از علت‌های بحران جوانی جمعیت و گریز از ازدواج یا فرزند آوری خانواده‌ها همین ترس از هزینه‌های تحصیل است. اگر مدارس دولتی از همان زمان تصویب قانون اساسی به فراخور حال جمعیت هر استان افزایش می‌یافت که آحاد جامعه بتوانند به آموزش وپرورش رایگان دست یابند، هرگز تعلیم و تربیت اینگونه به چالش نمی‌افتاد تا این روزهای پر استرس برای اولیا دانش آموزان رقم بخورد و آمار فرار از تحصیل نگران کننده باشد.
اگرچه معدودی از خانواده‌های جوان تحت تاثیر تبلیغات جوانی جمعیت قرار گرفته‌اند ومثبت اندیش شده‌اند که فرزندان متعدد داشته باشند و از کنار آن قطعه زمین و تسهیلاتی بمنظور احداث مسکن دولتی دریافت نمایند اما گویا قانون گذاران آینده نگری نمی‌کنند که این خانواده با سه یا چهار فرزند چگونه می‌تواند به جز تأمین معیشت، هزینه تحصیل آنها را فراهم نماید؟که در کنار آن نوع و فرم لباس مدارس غیر انتفاعی هم برای خود حکایتی تازه دارد و هزینه خود را می طلبد. آن هم در شرایط اقتصادی امروز جامعه که بسیاری از خانواده‌ها در باتلاق سختی و مرارت دست و پا می‌زنند و از پس مخارج معاش بر نمی‌آیند و اکثراً دخلشان همیشه از خرجشان کمتر است. در چنین شرایطی برخی از مدارس هر سال رنگ و فرم لباس را تغییر می‌دهند و اولیاء را مجبور می‌کنند برای فرزندان دانش آموزشان لباس جدید از همان آدرسی که آنها می‌دهند خریداری کنند!
از سویی خانواده‌ها نسبت به لباس‌های فرم مدرسه گلایه دارند و می‌گویند این البسه گران است و همچنین کیفیت لازم را هم ندارد و معدودی هم اجق وجق است؛ امروز زیر مجموعه وزارت آموزش وپرورش و به بعضی مدارس غیر دولتی یعنی همان غیر انتفاعی‌های سابق که در این آشفته بازار اقتصادی روز به روز بر تعداد واحدهای زیر مجموعه خود آن هم با سوء استفاده از اسماء مقدس ائمه اطهار بهره می جویند؛ می افزایند؛ به سالن‌های مد بیشتر شباهت دارند تا واحد آموزش وپرورش! انجمن‌های اولیاء ومربیان نیز تنها به تصویب عدد و رقمی برای این لباس‌ها می‌پردازند که یک دهم مبالغ دریافتی توسط کارگزاران وابسته به مدارس غیر دولتی است! امسال میزان این عدد 837 هزار تومان تعیین شده در حالی که پیدا کردن مدرسه‌ای که به این رقم رضایت دهد بعید بنظر می‌رسد و این هزینه سوای مبلغ ثبت نام؛ کلاسهای فوق برنامه؛ سرویس ایاب وذهاب؛ طبخ و توزیع غذا در مدرسه ودیگر پارامترهای ابداعی توسط تجارتخانه‌های زیر مجموعه آموزش وپرورشی است که اصل 30 قانون اساسی آن را رایگان اعلام کرده است.
 
حسن روانشید - روزنامه‌نگار پیشکسوت
https://siasatrooz.ir/vdcdkz0f9yt0sf6.2a2y.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی