يکشنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۲:۳۹
کد مطلب : 130360

مافیاهای شکست‌ ناپذیر!

زمانی که محمدعلی نجفی برای تصدی وزارت آموزش ‌و پرورش طی سال‌های ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶ معرفی شد هرگز فکر نمی‌کرد بتواند از این فیلترها عبور کند اما بالاخره این اتفاق نامبارک افتاد و سکان تعلیم و تربیت میلیون‌ها نوآموز و دانش‌آموز کشور در حساس‌ترین زمان پس از پیروزی انقلاب اسلامی که اولین نسل آن راهی مدارس می‌شدند به فردی سپرده شد تا بیست‌وپنج سال بعد به اتهام قتل همسر دوم بازداشت و به زندان بیفتد، اما پس‌ از آن کسی نپرسیده و تحقیق نکرده چگونه این شخصیت مرموز و به روایتی فاقد تعادل روانی توانست چند سالی بر مسند حساس‌ترین نهاد تربیتی کشور تکیه بزند که در طی آن همه زیرساخت‌های موجود ازنظر تعلیم و تربیت متلاشی شود و گروهی بتوانند سرمایه‌های معنوی دپو شده در این بخش دولت را با مادیاتی به نام مدارس غیرانتفاعی تهاتر نمایند که از نام دهان‌پرکن و فریبنده آن معلوم بود دسیسه‌هایی را به همراه دارد تا ضمن تغییر الگو در بطن نسل نو، نهادی غیرانتفاعی را به ‌طور کامل به تجارتخانه‌ای پر سودتر از صرافی‌های قبل از انقلاب اسلامی که کارشان نزول دادن پول با بهره‌های بالا بود، تبدیل نمایند که هر روز بدتر از روز قبل باشد.
در نهایت شورای عالی این نهاد که اتفاقاً بعضی از اعضاء آن ‌هم از سهامداران اینگونه به ‌اصطلاح مدارس بودنده و هستند، بر آن دارد تا نام غیرانتفاعی را به غیردولتی تبدیل نمایند که بتوانند با رویی گشاده‌تر به زیاده‌طلبی‌های حریصانه بپردازند!
امروز اکثر صاحبان و مدیران اینگونه به‌اصطلاح مدارس به نهادی قرینه و در سایه برای وزارت متولی یعنی آموزش‌وپرورش تبدیل شده‌اند تا در مجامع خود آنچه را که به نفعشان است تدوین و ضمن تصویب در شورای عالی برای اجرا به وزارت مذکور ابلاغ نمایند تا به ‌مرور زمان باقی مانده مخروبه‌هایی تحت عنوان مدارس دولتی هم از گردونه آموزش خارج شده و بر یکی از اصول قانون اساسی پیرامون رایگان بودن تعلیم و تربیت خط بطلان بکشند و آحاد جامعه را ناچار سازند ضمن فاکتور گرفتن از مسئله با اهمیت ازدواج، اگر به دلایلی مجبور به آن شدند به بهانه هزینه‌های کمرشکن نگهداری و پرورش کودکان از داشتن فرزند انصراف بدهند. زیرا می‌دانند در شرایط موجود اگر زن و شوهر مشترکاً کاری درآمدزا نداشته باشند در تأمین مخارج اولیه زندگی از جمله اجاره مسکن و تأمین معیشت باز خواهند ماند و هرگز نمی‌توانند برای تعلیم و تربیت و آینده حتی یک فرزند هم سرمایه‌گذاری کنند زیرا در بخش آموزش بدون پرورش توسط اینگونه مدارس غیردولتی یک شعار استراتژیک وجود دارد که می‌گوید: «هرچه پول بدهی همانقدر آش می‌خوری!»
وضعیت تأسف‌بار رقابت‌های ناعادلانه آموزش‌وپرورش دولتی و مدارس غیرانتفاعی سابق و غیردولتی امروز که این سال‌ها توانسته‌اند دولتی‌ها را در راند اول ناک اوت کنند ناگفتنی است زیرا هر یک از شاغلان در پست‌های حساس وزارت آموزش‌وپرورش به نحوی از انحاء از آبشخورهای مدارس ملی بهره می‌برند؛ بنابراین هر آنچه توانایی و رانت کاری دارند در این‌سو هزینه می‌کنند تا هرچه زودتر کمر مدارس مخروبه و فاقد امکانات لازم تربیتی و آموزشی دولتی بشکند. در حالی‌ که روزگاری نه‌ چندان دور همین واحدهای آموزشی بودند که توانستند شخصیت‌های بزرگ کشور را پرورش دهند اما امروز تنها به درد نوجوانان مهاجر از کشورهای فقیر همسایه می‌خورند تا ضمن استفاده فرصت‌های مناسب کاری و ایجاد چالش‌های مختلف، یارانه‌های موجود و پنهان را در همه بخش‌ها به نفع خود مصادره نمایند و اگر خانواده‌ای ایرانی به دلیل ضعف اقتصادی نتواند فرزندان خود را به مدارس غیردولتی بفرستد و ناچار شوند از اینگونه واحدهای آموزشی دولتی بهره‌مند شوند، در اقلیت باشد تا نا آموخته‌های منفی اجتماعی را هم پس از پایان هرروز به‌ عنوان توشه راه به میان خانواده ببرد.
اگر چه متولیان این وزارتخانه می‌گویند قرار است معلمان نمونه که در مدارس متعدد بالادستی ازجمله سمپاد، استعدادهای درخشان، فرهنگی، نمونه مردمی و هیئت‌امنایی تدریس می‌کنند درحالی‌که کفایت نمی‌کند زیرا اینگونه واحدها نیازمند بازسازی کامل و خانه‌تکانی در آن است باید فکری تازه همانند اقدام مصدق در ملی کردن صنعت نفت نموده و تکلیف بعضی مافیاهای شکست‌ناپذیری را که در زیر چتر نام مقدس ائمه اطهار اقدام به ایجاد مدارس غیردولتی و خالی کردن جیب آحاد جامعه به نام آموزش‌وپرورش و به کام پشت پرده‌ای می‌کنند را مشخص کرد! که اکثر سهامداران و حتی مدیران عامل و کارکنان آن‌ها را مسئولان سابق و فعلی این وزارتخانه تشکیل می‌دهد.
 
حسن روانشید - روزنامه‌نگار پیشکسوت
https://siasatrooz.ir/vdcaiwn6w49nee1.k5k4.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی