بیش از دو ماه از تشکیل دولت چهاردهم میگذرد. یکی از برنامههای مهم رئیس جمهور نهم سر و سامان دادن به امور مردم در تمامی کشوراست.
مجری و متولی اجرایی کردن این برنامهها، استانداران هستند که به عنوان «رئیس جمهور کوچک» میتوان از آنها نام برد.
استانداران ارشدترین و عالیترین نماینده دولت هستند که موظفند تمامی منویات دولت را در استانهای خود بر اساس یک راهبرد اجرایی نمایند. با توجه به گستردگی کشور، وجود 31استان و مشکلات عمومی مردم همواره تمامی نقاط ضعف و قوت دولت از چشم استاندار و تیمش دیده میشود.
در این که استانداران فعلی که از دولت سیزدهم هنوز بر مصدر کار هستند حرفی نیست اما از آنجا که دولت جدید قطعاً دست به تغییرات اساسی تا رده استاندار، فرماندار و بخشدار خواهد زد، لذا عملا یک نوع دلسردی و یأس از ادامه امور اجرایی، در حال حاضر در کشور و امور مردم حاکم است و طبیعتاً مدیری که میداند در هر لحظه تعویض می شود با کدام انگیزه باید به رتق و فتق امور بپردازد؟ استانداری که هرلحظه آماده دریافت نام جایگزینش است قطعاً بجز انجام امور اداری ساده اجرایی هیچ کار مهم و بزرگی را انجام نخواهد داد و تصمیمات قابل توجهی را هم اتخاذ نخواهد کرد!
با همه این تفاصیل، هنوز وزارت کشور به اصلیترین وظیفه خود که انتخاب استانداران همسو و همدل با دولت پزشکیان هستند عمل نکرده است و استانها در یک بلاتکلیفی و سردرگمی شدید بسرمیبرند.اکنون که زمان انتخاب استانداران ۳۱ استان مختلف کشور است، سوال اساسی و مهم این است که منطق و نحوه انتخاب استانداران چیست؟چرا انجام این مهم تاکنون به تعویق افتاده است؟چه عواملی بر سر راه این انتخاب وجود دارد که مردم نامحرم هستند و نباید دلایل آن را بدانند؟
با توجه به اینکه در استانها علاوه بر مسائل و مشکلات عمومی کشور، معضلات و مسائل متفاوتی وجود دارد لذا میطلبد که وزیر کشور هر چه زودتر این مهم را به سرانجام برساند و مدل جدیدی از حکمرانی محلی را برای رفع مسائل مردم به مرحله اجرا درآورند تا کشور از رهگذر این تعلل بیشتر از این آسیب نبیند.
مجری و متولی اجرایی کردن این برنامهها، استانداران هستند که به عنوان «رئیس جمهور کوچک» میتوان از آنها نام برد.
استانداران ارشدترین و عالیترین نماینده دولت هستند که موظفند تمامی منویات دولت را در استانهای خود بر اساس یک راهبرد اجرایی نمایند. با توجه به گستردگی کشور، وجود 31استان و مشکلات عمومی مردم همواره تمامی نقاط ضعف و قوت دولت از چشم استاندار و تیمش دیده میشود.
در این که استانداران فعلی که از دولت سیزدهم هنوز بر مصدر کار هستند حرفی نیست اما از آنجا که دولت جدید قطعاً دست به تغییرات اساسی تا رده استاندار، فرماندار و بخشدار خواهد زد، لذا عملا یک نوع دلسردی و یأس از ادامه امور اجرایی، در حال حاضر در کشور و امور مردم حاکم است و طبیعتاً مدیری که میداند در هر لحظه تعویض می شود با کدام انگیزه باید به رتق و فتق امور بپردازد؟ استانداری که هرلحظه آماده دریافت نام جایگزینش است قطعاً بجز انجام امور اداری ساده اجرایی هیچ کار مهم و بزرگی را انجام نخواهد داد و تصمیمات قابل توجهی را هم اتخاذ نخواهد کرد!
با همه این تفاصیل، هنوز وزارت کشور به اصلیترین وظیفه خود که انتخاب استانداران همسو و همدل با دولت پزشکیان هستند عمل نکرده است و استانها در یک بلاتکلیفی و سردرگمی شدید بسرمیبرند.اکنون که زمان انتخاب استانداران ۳۱ استان مختلف کشور است، سوال اساسی و مهم این است که منطق و نحوه انتخاب استانداران چیست؟چرا انجام این مهم تاکنون به تعویق افتاده است؟چه عواملی بر سر راه این انتخاب وجود دارد که مردم نامحرم هستند و نباید دلایل آن را بدانند؟
با توجه به اینکه در استانها علاوه بر مسائل و مشکلات عمومی کشور، معضلات و مسائل متفاوتی وجود دارد لذا میطلبد که وزیر کشور هر چه زودتر این مهم را به سرانجام برساند و مدل جدیدی از حکمرانی محلی را برای رفع مسائل مردم به مرحله اجرا درآورند تا کشور از رهگذر این تعلل بیشتر از این آسیب نبیند.
فرهاد خادمی