سه شنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۳ - ۲۱:۰۶
کد مطلب : 130835

آقای پزشکیان؛ سرمایه‌های عمومی که هرز می‌رود!

پر واضح است در کشوری که از نظر زیر ساخت‌های سرمایه‌ای کم نظیراست اگر مدیریت‌های کلان آن ضمن داشتن تخصص و تعهد لازم و دوری از شترهای خواب آشفته‌ای چون رانت و فامیل و رفیق بازی‌های رایج به وظایف شرعی و قانونی خود عمل کنند؛ حتی یک فقیر و نیازمند هم در آن پیدا نخواهد شد زیرا خاک آن از طلای ناب و چهار فصل بودن این سرزمین، ارزنده‌ترین سرمایه اکوسیستمی برای کسی درآمد بدون ریسک در فصول مختلف و زمینه‌های متعدد است؛ اگرچه تعداد قابل توجهی از این توانایی‌ها در طول یک قرن اخیر بازیابی و فعال شده‌اند اما در حالی که مرارت و زحمت آن‌ها همچنان بر دوش اقشار مستضعف است؛ سودهای کلانش به جیب‌هایی می‌رود که اکثراً پشت پرده‌های خاکستری نشسته‌اند و نظاره می‌کنند تا از منافع خود و امثال خود در امور اقتصادی و اجتماعی حمایت نمایند.
نگاهی گذرا به اطراف و جای جای سرزمین کهن می‌تواند مؤید این ادعا باشد و سوال برانگیز که چرا صنایع سنگین و آب بر کشور باید در یک منطقه مرکزی و خشک و کویری همچون استان اصفهان ساخته و پس از گذشت بیش از نیم قرن همچنان اصرار به پایداری آن‌ها باشد تا ضمن سوء استفاده از نیروی کار ارزان، هوا و آبی که این روزها جهنم را برای اهالی آن مجسم می‌کند و به ورطه نابودی نزدیک است و نهایتاً نقدینگی‌های موجود در بانکهای آن که اقشار سالمند و ناتوان برای کسب بهره و هزینه نمودن رفع معضلات معیشتی به آنها سپرده‌اند؛ غافل از این که در بستر تورم، ارزش اصل آن را هم از دست خواهند، باز هم درآمدهای سرشار و افسانه‌ای این معامله یک سر باخت به جیب همان از ما بهتران پشت پرده برود! اگرچه سکه ضرب شده سهام عدالتش بنام شصت میلیون آحاد جامعه از دهک‌های پایین و میانه است و منافعش بازهم در جیب بالادستی‌هایی  که طعم فقر ورنج را هرگز نچشیده اند.
سوال اینجاست، چرا باید این همه تبعیض در یک کشور، میان دو خصولتی بزرگ و نزدیک به دولت که یکی زیر مجموعه نفت و دیگری دولت در سایه این سالها یعنی فولاد مبارکه باشد تا بتوانند بهترین امکانات تسهیلات  را از هر نظر و همچنین حقوق و مزایای مکفی به کارکنان رسمی آن که پیداست از چه طریق گزینش شده‌اند و خانوده‌های آنها اختصاص یابد و حتی این مساعدت‌ها در دوران بازنشستگی و تا پایان عمر و ارائه مستمری قابل توجه به بازماندگان ادامه داشته باشد اما در بین خودشان گونه‌ای از این شرکت‌های به ظاهر تاریخ مصرف گذشته و فرتوت شده‌ای چون ذوب آهن محدود و محصور و مغبون بماند و صنایع پر مخاطره شیمیایی ایران و زیر مجموعه‌های آن که تولید کننده اقلام خطر آفرینی چون کلر و گاز کلر در همان نزدیکی‌هاست و اهالی منطقه را هم طی این سالها از نظر تنفسی به چالش کشیده و یا معادن فراوانی چون طبس همچنان در انتهای جدول حقوق و مزایا و حتی بازنشستگی باشند و حتی در این دوران نیز نابرابری‌ها پایدار بمانند تا به روایتی همین یکی دوماه پیش صنایع شیمیایی ایران به مناسبت سالروز ایجاد این صنعت در اصفهان به هریک از کارکنان شاغل مبلغ 25 میلیون تومان پاداش بدهد اما به بازنشستگان نیازمند تاریخ مصرف گذشته؛ قول و وعده یک میلیون تومانی داده شود؟!
آیا دولت چهاردهم که رئیس جمهور آن با ادعای خوش آب و رنگ احقاق حقوق حقه پا به میدان گذاشته و در سازمان منفعل و بی‌خاصیت ملل متحد نیز پیرامون این هدف گرد و خاک به راه انداخته و پاراپاگاندای فراوان کرده است، می‌تواند در اولین گام تکلیف این چند گانگی‌های موجود را حداقل در محدوده اختیارات قانونی حل و فصل کند تا حق به حقدار برسد و ناچار نباشد سالانه چند صد هزار میلیارد تومان هم تحت عنوان یارانه به دهک‌های هشت گانه پرداخت کند و 250 هزار میلیارد تومان در این بین صرف اتباع بیگانه حاضر در کشورشود؟ آیا مطلع هستید درآمد سالانه فولاد مبارکه یا همان دولتی در سایه با توجه به اینکه مقام دهم را در امر تولید و صادرات محصولی استراتژیک دارد قبل از هرنوع ریخت و پاشی چه میزان است؟ آیا حضور این صنعت عظیم و به روایتی کهکشانی؛ واقع شده در مرز دو استان اصفهان و چهارمحال و بختیاری باعث نشده تا منابع آبی و هوایی و اکو سیستم آن طی نیم قرن گذشته رو به انحطاط برود و قسمت اعظمی از بودجه وزرات بهداشت را برای بازگرداندن سلامتی و معالجه بیماران پوستی؛ تنفسی و غیره ببلعد؟
در حالی که بخشی از این یودجه را هم که به استانهای محروم دیگر تعلق دارد؛ نمی‌توان نادیده گرفت و از آن گذشته از فولاد مبارکه مطالبه نمود تا بجای حق السکوت دادن به معدودی رسانه‌های زنجیره‌ای به منظور سرپوش گذاشتن بر اتفاقاتی فاجعه بار، که در این گونه صنایع می‌افتد، هر روز صفحات مکتوب و سایت‌های خود را پر از رپورتاژ آگهی‌هایی از اقدامات گسترش فولاد بر خلاف مقررات فاصله 60 کیلومتری صنایع با کلان شهرها؛ می کند؛ کاسته و به مضرات آن‌ها هم بپردازد؛ در حالی که این چرک نویس‌ها را تنها کسانی می خوانند که منافعی از آن دارند و خساراتش برای آن‌ها مهم نیست !
فرار به جلوی فولاد مبارکه با پول پاشی از محل سرمایه‌های عمومی و سود سهام سپرده عدالت متعلق به 60 میلیون نفر آحاد جامعه که اگر عادلانه تقسیم شود دهک‌های اول و دوم و حتی سوم را دیگر نخواهیم داشت، فولاد سود ناخالص و خالص سالانه چند صد هزار میلیارد ریالی و حتی دلاری و یورویی خود را نه تنها از طریق ارقام تراز مالی پیچیده ، بلکه بصورت شفاف، از پنجره رسانه ملی به صورت ساده و صادقانه برای سهامداران عام و خاص اعلام کند  تا مشخص شود سالانه چند هزار میلیارد آن صرف باشگاه‌های ورزشی، تیم‌های ورزشی، جشن‌ها و تشریفات، جوایز و هدایا، سفرهای داخلی و خارجی، ویلا ها و اماکن تفریحی، ساخت وسازهای نامسئولانه و امثالهم می‌شود که یکی از بارزترین آنها باشگاه‌های ورزشی قهرمان پرور و مدال آوری نه پهلوان پرور است که نتیجه‌ای جز ایجاد استرس  و تلف کردن اوقات نسل‌هایی که باید به تلاش‌های سازنده بپردازند در حالی که نادانسته به ایجاد ضدیت و دشمنی بین آحاد جامعه تماشاگر این بازی‌ها تبدیل می‌شود تا بنام فولاد باشد به کام وزارت ورزش بدون جوانان!
سوال دیگر اینجاست که در یک کشور چه فرقی است میان خدمتگزار ساده  آموزش و پرورش با فولاد مبارکه تا یکی از هر نظر تامین و در صدر باشد و دیگری برای معاش خانواده، شب‌ها را هم در شیفت پاکبان شرکت‌های طرف قراردارشهرداری جارو به دست باشد؟ آیا پنجاه کارگر مرحوم و صدها مصدوم معدن طبس که حاصل کارشان به همین سویعنی فولاد سازی می آید بر اثر بی تدبیری‌هایی نبوده تا به بهای جان خود قسمتی از انرژی صنعت را تأمین کنند؟ این مقاله اگر چه تلخ است اما برای آغاز کار دولت چهاردهم باید حلاوت تذکار را داشته باشد تا در آینده نزدیک ریز اتفاقات نگران کننده در فولاد و صنعت پایین دستی آن تحت عنوان « کارنامه خاکسترِی» بصورت سریالی در رسانه‌های مختلف عنوان شود.
 
حسن روانشید - روزنامه‌نگار پیشکسوت
https://siasatrooz.ir/vdchxvnzm23nx6d.tft2.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی