سال آینده، سال سرنوشت و سال ارزیابی «سند چشم انداز20ساله اقتصاد ایران» است که در سال 1384تنظیم شده، با توجه به کلی بودن بخشهای متعددی که این سند داشته و دارد، برآنم تا به سهم خود به بررسی وضعیت «معدن و فولاد» تا افق 1404 بپردازم و نگاهی به تحولات بیست ساله این صنعت طبق پیش بینیهای سند داشته باشیم. در سال 1393برای اولین بار در ایران، به مدد شرکت ملی فولاد ایران ،«طرح جامع فولاد کشور» با همکاری شرکت فولاد تکنیک تهیه و تدوین شد و این طرح،مانیفستی توسعهای برای تحقق سندچشم انداز در افق 1404در بخش معدن و فولاد شد.
در این سند واقعاً جامع،تمامی راهکارهای توسعهای و پیشرفت صنایع معدنی کشور، چه از منظر نقاط ضعف و کاستیها و چه از منظر نقاط قوت و داشتهها، به دقت مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت و هر سال نیز بر حسب ضرورت دادهها و اطلاعات آماری آن به روز شده است.
الان که به آخرین ویرایش این سند مهم در سال 1402 در صنعت معدن و فولاد نگاه میکنیم باید بگوییم اکثر دادهها و پیشنهادها و آیندهنگریهای طرح جامع فولاد کشور نه تنها محقق نشده بلکه تا سالهای سال هم محقق نخواهد شد؟!
بر اساس سند چشم انداز1404باید ظرفیت تولید فولاد کشور به 55 میلیون تن برسد، اما با نگاه به پیش بینیهای این سند و طرح جامع فولاد، پسرفتها و تحقق نیافتن پیش بینیها بدجوری تو ذوقمان میزند و مایه تأسف میشود.
به عنوان مثال بر اساس مفاد سند و طرح جامع، باید طی این 20 سال حدود 12هزار کیلومتر راه آهن سراسری احداث و به ظرفیت حمل محصولات فولادی و معدنی افزوده شود. اما با کمال تأسف و بر اساس آخرین آمار راه آهن کشور و دادههای طرح جامع فقط و فقط 121 کیلومتر راه آهن مورد نیاز (حدود12درصد) احداث شده است! و حدود 11هزارو800 کیلومتر از راه آهن مورد نیاز هنوز احداث نشده است!
حال با این اوصاف، چگونه میتوان به ظرفیت مدنظر سند چشم انداز رسید؟ ممکن است عدهای بگویند با ساخت و احداث واحدهای فولادی، این ظرفیت در کشور احداث شده،ما هم میگوییم بله احداث شده ولی با کدام معدن؟با کدام اکتشاف و توسعه معادن؟با کدام ذخیره مواد اولیه معدنی مانند سنگ آهن؟با کدام گاز و انرژی برق وآب میخواهند به تولید برسند؟با کدام جاده و بزرگراه آسفالته میخواهند مواد اولیه را به واحدهای تولیدی و از واحدهای تولیدی به بازار مصرف برسانند؟
ایران با داشتن این همه معادن زیرزمینی و دیگر مزیتها، درحال حاضر قادر به تولید32میلیون تن فولاد است، اما ترکیه بدون داشتن معادن،فقط ازطریق واردات قراضه، در حال حاضر حدود50میلیون تن فولاد تولید میکند!
از طرف دیگر بر اساس پیش بینی طرح جامع باید مصرف داخلی فولاد، افزایش زیادی مییافت و سرانه مصرف فولاد درکشور به ازای هر نفر به 440کیلوگرم میرسید ولی الان درسال پایانی سند چشم انداز، این عدد حدود 220کیلوگرم است و این یعنی فاجعه در مصرف داخلی فولاد؟
بنده خدایی به طنزمی گفت؛ با این وضعیتی که شاخصهای سند چشم انداز محقق نشده است، در همان سال 1384 شاخصهای موجود به پیش بینیهای سند چشم انداز نزدیکتر بود تا الان!! واین یعنی 20 سال عقبگرد و پسرفت کشور!
به هرحال متولیان کشور و پس از روی کارآمدن پنج دولت در ایران، از سال 1384تاکنون نمیتوانند پاسخ مناسبی به افکار عمومی بدهند که دلایل این پسرفت و تحقق نیافتن پیش بینیهای سندچشم انداز چه بوده است؟
به راستی وقتی طی 20 سال ،اجرا وپیاده سازی سندچشم انداز،نتوانستهایم 12هزار کیلومتر راه آهن، مورد نیاز شرایط کنونی فولاد و معدن کشور را احداث کنیم، پس با توجه به شرایط آینده این صنعت و احداث واحدهای تولید خارج از برنامه و بیش از ظرفیت مورد نیاز کشور،چگونه میخواهیم حداقل 20هزارکیلومترراه آهن دیگر را احداث کنیم؟
سوالات و ابهامات فراوانی در این خصوص وجود دارد که باید بگوییم پیش بینیهای سند چشم انداز در بخش صنایع معدنی محقق نشده است و از فردا باید دنبال «کی بود کی بود» باشیم تا بتوانیم مقصران این بخش را به افکار عمومی معرفی کنیم!
در این سند واقعاً جامع،تمامی راهکارهای توسعهای و پیشرفت صنایع معدنی کشور، چه از منظر نقاط ضعف و کاستیها و چه از منظر نقاط قوت و داشتهها، به دقت مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت و هر سال نیز بر حسب ضرورت دادهها و اطلاعات آماری آن به روز شده است.
الان که به آخرین ویرایش این سند مهم در سال 1402 در صنعت معدن و فولاد نگاه میکنیم باید بگوییم اکثر دادهها و پیشنهادها و آیندهنگریهای طرح جامع فولاد کشور نه تنها محقق نشده بلکه تا سالهای سال هم محقق نخواهد شد؟!
بر اساس سند چشم انداز1404باید ظرفیت تولید فولاد کشور به 55 میلیون تن برسد، اما با نگاه به پیش بینیهای این سند و طرح جامع فولاد، پسرفتها و تحقق نیافتن پیش بینیها بدجوری تو ذوقمان میزند و مایه تأسف میشود.
به عنوان مثال بر اساس مفاد سند و طرح جامع، باید طی این 20 سال حدود 12هزار کیلومتر راه آهن سراسری احداث و به ظرفیت حمل محصولات فولادی و معدنی افزوده شود. اما با کمال تأسف و بر اساس آخرین آمار راه آهن کشور و دادههای طرح جامع فقط و فقط 121 کیلومتر راه آهن مورد نیاز (حدود12درصد) احداث شده است! و حدود 11هزارو800 کیلومتر از راه آهن مورد نیاز هنوز احداث نشده است!
حال با این اوصاف، چگونه میتوان به ظرفیت مدنظر سند چشم انداز رسید؟ ممکن است عدهای بگویند با ساخت و احداث واحدهای فولادی، این ظرفیت در کشور احداث شده،ما هم میگوییم بله احداث شده ولی با کدام معدن؟با کدام اکتشاف و توسعه معادن؟با کدام ذخیره مواد اولیه معدنی مانند سنگ آهن؟با کدام گاز و انرژی برق وآب میخواهند به تولید برسند؟با کدام جاده و بزرگراه آسفالته میخواهند مواد اولیه را به واحدهای تولیدی و از واحدهای تولیدی به بازار مصرف برسانند؟
ایران با داشتن این همه معادن زیرزمینی و دیگر مزیتها، درحال حاضر قادر به تولید32میلیون تن فولاد است، اما ترکیه بدون داشتن معادن،فقط ازطریق واردات قراضه، در حال حاضر حدود50میلیون تن فولاد تولید میکند!
از طرف دیگر بر اساس پیش بینی طرح جامع باید مصرف داخلی فولاد، افزایش زیادی مییافت و سرانه مصرف فولاد درکشور به ازای هر نفر به 440کیلوگرم میرسید ولی الان درسال پایانی سند چشم انداز، این عدد حدود 220کیلوگرم است و این یعنی فاجعه در مصرف داخلی فولاد؟
بنده خدایی به طنزمی گفت؛ با این وضعیتی که شاخصهای سند چشم انداز محقق نشده است، در همان سال 1384 شاخصهای موجود به پیش بینیهای سند چشم انداز نزدیکتر بود تا الان!! واین یعنی 20 سال عقبگرد و پسرفت کشور!
به هرحال متولیان کشور و پس از روی کارآمدن پنج دولت در ایران، از سال 1384تاکنون نمیتوانند پاسخ مناسبی به افکار عمومی بدهند که دلایل این پسرفت و تحقق نیافتن پیش بینیهای سندچشم انداز چه بوده است؟
به راستی وقتی طی 20 سال ،اجرا وپیاده سازی سندچشم انداز،نتوانستهایم 12هزار کیلومتر راه آهن، مورد نیاز شرایط کنونی فولاد و معدن کشور را احداث کنیم، پس با توجه به شرایط آینده این صنعت و احداث واحدهای تولید خارج از برنامه و بیش از ظرفیت مورد نیاز کشور،چگونه میخواهیم حداقل 20هزارکیلومترراه آهن دیگر را احداث کنیم؟
سوالات و ابهامات فراوانی در این خصوص وجود دارد که باید بگوییم پیش بینیهای سند چشم انداز در بخش صنایع معدنی محقق نشده است و از فردا باید دنبال «کی بود کی بود» باشیم تا بتوانیم مقصران این بخش را به افکار عمومی معرفی کنیم!
فرهاد خادمی