در سالهای اخیر، سینماهای ایران شاهد تغییرات قابل توجهی در نوع فیلمهایی بوده که بر روی پرده رفته است. به نظر میرسد که فیلمهای کمدی و هجو به طور عمده بر سینما تسلط یافته و این موضوع به یک روند غالب تبدیل شده است. در حالی که این گونه آثار ممکن است برای برخی از تماشاگران سرگرم کننده باشد، اما به تدریج فیلمهای اجتماعی و درام که به عمق مسائل جامعه پرداخته و روایتهای غنیتری ارائه میدهد، به حاشیه رانده شده است.
این وضعیت نه تنها تنوع سینما را کاهش داده، بلکه باعث شده تا بسیاری از داستانهای مهم و تأثیرگذار که میتواند به نقد اجتماعی و فرهنگی بپردازد، نادیده گرفته شود.
فروش بالای فیلمهای کمدی باعث شده تا تهیه کنندگان بیشتر به سمت تولید این نوع آثار بروند و در نتیجه، فیلمهای با مضامین جدی و اجتماعی کمتر دیده شود.
این مسأله نه تنها بر کیفیت سینما تأثیر میگذارد، بلکه میتواند بر ذائقه تماشاگران نیز تأثیر منفی بگذارد. تماشاگران ممکن است به مرور زمان از داستانهای عمیق و تفکر برانگیز دور شوند و تنها به دنبال سرگرمیهای زودگذر باشند. این روند میتواند به انزوای هنرمندان و فیلمسازانی که به دنبال روایتهای جدیتر هستند، منجر شود. با نگاهی گذرا به سایت سمفا ( سامانه مدیریت فروش و اکران سینما) و نگاهی به میزان فروش فیلمها در بازه زمانی هشت ماههی اخیر یعنی از اسفند 1402 تا به امروز به نتایج عجیبی دست پیدا می کنیم .
علیرغم آمار فروشهای بالایی که مدیران رده بالای سینما آن را به عنوان رزومه خود عنوان میکنند و با آن فخر میفروشند، برخی از نتایج به دست آمده کاملاً زنگ خطری است برای آینده سینما و میتواند شروع سقوطی زود هنگام برای سینمای ایران باشد. از اسفند ماه 1402 تا به امروز 25 فیلم اکران شده و تمامی مشخصات و میزان فروش این فیلمها در سامانه سمفا ثبت شده است. از میان این فیلم ها 9 اثر در ژانر کُمدی و 14 اثر در ژانر درام و اجتماعی و 2 اثر هم در ژانر کودک بوده که در این بازه تقریباً هشت ماهه در سینماهای سراسر کشور اکران شدهاند. با توجه به اتفاقاتی که در سینماهای کشور در سالهای اخیر افتاده، سینمای کشور ما به شدت شرطی شده و پیش نیاز تضمین فروش در سالنهای سینما، باید کُمدی بودن اثر باشد. پس میتوان نتیجه گرفت با این فرمول همه فیلمهایی که در سینمای ایران اکران میشود در دو دسته یا بهتر است بگوییم در دو ژانر دسته بندی میشود؛ 1. ژانر کُمدی 2. ژانر غیرکُمدی ، که از 25 فیلمی که اکران شده میتوان 12 اثر را غیر کُمدی نامید.
با نگاهی دقیق تر به آمار فروش این آثار قطعاً شوکه خواهید شد. همه این فیلمها در مدت اکرانشان که یا با اتمام رسیده یا هنوز بر روی پرده برخی از سینماها به صورت محدود در حال اکرانند، فروشی کمتر از یک میلیارد تومان داشتهاند.
از مجموع 25 فیلمی که در بازه زمانی هشت ماهه به اکران بر روی پرده رسیده، 14 فیلم حتی نتوانسته به فروش یک میلیاردی در زمان اکران خود برسد. آماری که به شدت نگران کننده است و زنگ خطری برای تهیه کنندگان سینما به حساب میآید و احتمالاً با ادامه این روند باید شاهد باشیم که اکثر تهیه کنندگان برای خوشامد جیب خودشان هم که شده به سمت ساخت آثار کُمدی روی بیاورند. نکته بدتر این ماجرا جایی عیان میشود که متوجه میشویم 12 فیلم از مجموع 25 فیلم در مدت اکران زیر پانصد میلیون فروش داشتهاند و حتی در رتبه بندی افتضاحتر، 8 فیلم زیر دویست میلیون تومان بلیط فروشی را برای خود به ثبت رساندهاند.
با یک جمع و تفریق کلی از مجموع فیلم ایی که زیر یک میلیارد تومان در گیشه فروش داشتهاند به عدد سه میلیارد و نهصد میلیون تومان میرسیم . چهارده فیلم کمتر از چهار میلیارد تومان که میتوان گفت این عدد چیزی در حد شوخی به نظر میرسد. اگر بخواهیم یک مقایسه کوتاه داشته باشیم، با اظهاراتی که منصور سهراب پور در برنامه هفت داشت، فیلم زودپز که هم اکنون در سینماهای سراسر کشور در حال اکران است هزینه ساختی معادل 75 میلیارد تومان داشته است. این عدد یعنی هر فروشی کمتر از این مبلغ معادلِ شکست پروژه خواهد بود.
حال اگر این 14 فیلمی که کمتر از یک میلیارد تومان فروش داشته باشند در درجه «ب» دسته بندی کنیم، با توجه به افزایش قیمت تولید، هر فیلم در کمترین حالت و دم دستی ترین تولید، بیش از 10 میلیارد تومان هزینه روی دست تهیه کننده اثر میگذارد، پس نتیجه میگیریم با این حساب این میزان فروش برای این تعداد فیلم نه تنها شکست تجاری فیلمها را رقم زده بلکه به نوعی شکست سینمای اجتماعی محسوب میشود.
در مقابل باید سراغ فیلمهای کُمدی برویم و مقایسه کوتاهی داشته باشیم با میزان فروش فیلمهایی که در این ژانر دسته بندی نمی شوند. از مجموع 25 فیلمی که در تاریخ مذکور اکران شده، 9 فیلم در ژانر کُمدی تولید و اکران شدهاند. فیلمهایی که اگر مصائب شیرین علیرضا داوودنژاد را جزو آنها به حساب نیاوریم، همگی فروش بالای 10 میلیارد تومان را تجربه کردهاند. از این میان شش فیلم بالای 50 میلیارد تومان، یک فیلم بالای صدوپنجاه میلیارد، یک فیلم بالای دویست و پنجاه میلیارد و تنها شهسوار حسین نمازی رقمی معادل 10 میلیارد تومان فروش کرد.
با یک جمع و تفریق ساده مجموع فروش فیلمهای کُمدی سینمای ایران در بازه هشت ماهه چیزی معادلبا 810 میلیارد تومان است که در مقایسه با فروش فیلمهای غیر کُمدی عددی بزرگ و عجیب به نظر میرسد.
تفاوت فاحش در میزان فروش فیلمهای کُمدی و غیرکُمدی، واقعاً امری خوشحال کننده و قابل دفاع نیست.
در سالهای اخیر مدیران سازمان سینمایی با استناد به فروش برخی فیلمهای خاص قصد داشتند که رزومه خود را پر و پیمان نشان بدهند در حالی که باید این امر را در نظر داشته باشند که این سینما و این میزان فروش نه تنها هیچ فخر و مباهاتی ندارد بلکه میتواند در آینده برای همیشه لکه ننگی بر پیشانی مسئولان سینمایی لقب بگیرد. نابودی سینمای، موجه، اجتماعی و تأثیر گذار با خوش رنگ و لعاب جلوه دادن سینمای کُمدی، این روزها به معضل دلسوزان سینمای ایران تبدیل شده و بیاعتنایی به این مساله قطعاً گریبان سینمای ایران را خواهد گرفت. ادامه این روند با کوچِ سینماگران به سینمای کُمدی میتواند هرچه سریعتر سینما را به سراشیبی سقوط نزدیک کند. و سلیقه و ذائقه مردم را نیز بیشتر تنزل دهد.
این وضعیت نه تنها تنوع سینما را کاهش داده، بلکه باعث شده تا بسیاری از داستانهای مهم و تأثیرگذار که میتواند به نقد اجتماعی و فرهنگی بپردازد، نادیده گرفته شود.
فروش بالای فیلمهای کمدی باعث شده تا تهیه کنندگان بیشتر به سمت تولید این نوع آثار بروند و در نتیجه، فیلمهای با مضامین جدی و اجتماعی کمتر دیده شود.
این مسأله نه تنها بر کیفیت سینما تأثیر میگذارد، بلکه میتواند بر ذائقه تماشاگران نیز تأثیر منفی بگذارد. تماشاگران ممکن است به مرور زمان از داستانهای عمیق و تفکر برانگیز دور شوند و تنها به دنبال سرگرمیهای زودگذر باشند. این روند میتواند به انزوای هنرمندان و فیلمسازانی که به دنبال روایتهای جدیتر هستند، منجر شود. با نگاهی گذرا به سایت سمفا ( سامانه مدیریت فروش و اکران سینما) و نگاهی به میزان فروش فیلمها در بازه زمانی هشت ماههی اخیر یعنی از اسفند 1402 تا به امروز به نتایج عجیبی دست پیدا می کنیم .
علیرغم آمار فروشهای بالایی که مدیران رده بالای سینما آن را به عنوان رزومه خود عنوان میکنند و با آن فخر میفروشند، برخی از نتایج به دست آمده کاملاً زنگ خطری است برای آینده سینما و میتواند شروع سقوطی زود هنگام برای سینمای ایران باشد. از اسفند ماه 1402 تا به امروز 25 فیلم اکران شده و تمامی مشخصات و میزان فروش این فیلمها در سامانه سمفا ثبت شده است. از میان این فیلم ها 9 اثر در ژانر کُمدی و 14 اثر در ژانر درام و اجتماعی و 2 اثر هم در ژانر کودک بوده که در این بازه تقریباً هشت ماهه در سینماهای سراسر کشور اکران شدهاند. با توجه به اتفاقاتی که در سینماهای کشور در سالهای اخیر افتاده، سینمای کشور ما به شدت شرطی شده و پیش نیاز تضمین فروش در سالنهای سینما، باید کُمدی بودن اثر باشد. پس میتوان نتیجه گرفت با این فرمول همه فیلمهایی که در سینمای ایران اکران میشود در دو دسته یا بهتر است بگوییم در دو ژانر دسته بندی میشود؛ 1. ژانر کُمدی 2. ژانر غیرکُمدی ، که از 25 فیلمی که اکران شده میتوان 12 اثر را غیر کُمدی نامید.
با نگاهی دقیق تر به آمار فروش این آثار قطعاً شوکه خواهید شد. همه این فیلمها در مدت اکرانشان که یا با اتمام رسیده یا هنوز بر روی پرده برخی از سینماها به صورت محدود در حال اکرانند، فروشی کمتر از یک میلیارد تومان داشتهاند.
از مجموع 25 فیلمی که در بازه زمانی هشت ماهه به اکران بر روی پرده رسیده، 14 فیلم حتی نتوانسته به فروش یک میلیاردی در زمان اکران خود برسد. آماری که به شدت نگران کننده است و زنگ خطری برای تهیه کنندگان سینما به حساب میآید و احتمالاً با ادامه این روند باید شاهد باشیم که اکثر تهیه کنندگان برای خوشامد جیب خودشان هم که شده به سمت ساخت آثار کُمدی روی بیاورند. نکته بدتر این ماجرا جایی عیان میشود که متوجه میشویم 12 فیلم از مجموع 25 فیلم در مدت اکران زیر پانصد میلیون فروش داشتهاند و حتی در رتبه بندی افتضاحتر، 8 فیلم زیر دویست میلیون تومان بلیط فروشی را برای خود به ثبت رساندهاند.
با یک جمع و تفریق کلی از مجموع فیلم ایی که زیر یک میلیارد تومان در گیشه فروش داشتهاند به عدد سه میلیارد و نهصد میلیون تومان میرسیم . چهارده فیلم کمتر از چهار میلیارد تومان که میتوان گفت این عدد چیزی در حد شوخی به نظر میرسد. اگر بخواهیم یک مقایسه کوتاه داشته باشیم، با اظهاراتی که منصور سهراب پور در برنامه هفت داشت، فیلم زودپز که هم اکنون در سینماهای سراسر کشور در حال اکران است هزینه ساختی معادل 75 میلیارد تومان داشته است. این عدد یعنی هر فروشی کمتر از این مبلغ معادلِ شکست پروژه خواهد بود.
حال اگر این 14 فیلمی که کمتر از یک میلیارد تومان فروش داشته باشند در درجه «ب» دسته بندی کنیم، با توجه به افزایش قیمت تولید، هر فیلم در کمترین حالت و دم دستی ترین تولید، بیش از 10 میلیارد تومان هزینه روی دست تهیه کننده اثر میگذارد، پس نتیجه میگیریم با این حساب این میزان فروش برای این تعداد فیلم نه تنها شکست تجاری فیلمها را رقم زده بلکه به نوعی شکست سینمای اجتماعی محسوب میشود.
در مقابل باید سراغ فیلمهای کُمدی برویم و مقایسه کوتاهی داشته باشیم با میزان فروش فیلمهایی که در این ژانر دسته بندی نمی شوند. از مجموع 25 فیلمی که در تاریخ مذکور اکران شده، 9 فیلم در ژانر کُمدی تولید و اکران شدهاند. فیلمهایی که اگر مصائب شیرین علیرضا داوودنژاد را جزو آنها به حساب نیاوریم، همگی فروش بالای 10 میلیارد تومان را تجربه کردهاند. از این میان شش فیلم بالای 50 میلیارد تومان، یک فیلم بالای صدوپنجاه میلیارد، یک فیلم بالای دویست و پنجاه میلیارد و تنها شهسوار حسین نمازی رقمی معادل 10 میلیارد تومان فروش کرد.
با یک جمع و تفریق ساده مجموع فروش فیلمهای کُمدی سینمای ایران در بازه هشت ماهه چیزی معادلبا 810 میلیارد تومان است که در مقایسه با فروش فیلمهای غیر کُمدی عددی بزرگ و عجیب به نظر میرسد.
تفاوت فاحش در میزان فروش فیلمهای کُمدی و غیرکُمدی، واقعاً امری خوشحال کننده و قابل دفاع نیست.
در سالهای اخیر مدیران سازمان سینمایی با استناد به فروش برخی فیلمهای خاص قصد داشتند که رزومه خود را پر و پیمان نشان بدهند در حالی که باید این امر را در نظر داشته باشند که این سینما و این میزان فروش نه تنها هیچ فخر و مباهاتی ندارد بلکه میتواند در آینده برای همیشه لکه ننگی بر پیشانی مسئولان سینمایی لقب بگیرد. نابودی سینمای، موجه، اجتماعی و تأثیر گذار با خوش رنگ و لعاب جلوه دادن سینمای کُمدی، این روزها به معضل دلسوزان سینمای ایران تبدیل شده و بیاعتنایی به این مساله قطعاً گریبان سینمای ایران را خواهد گرفت. ادامه این روند با کوچِ سینماگران به سینمای کُمدی میتواند هرچه سریعتر سینما را به سراشیبی سقوط نزدیک کند. و سلیقه و ذائقه مردم را نیز بیشتر تنزل دهد.
علی کلانتری