یادآوری روزها و وقایعی تلخ هر چند شاید ناخوشایند باشد اما یک حسن بزرگ دارد و آن جلوگیری از فراموشی آن واقعه تلخ برای ما درس عبرت است تا آیندگان دچار چنین اتفاقاتی نشوند.
۱۸ تیرماه سال ۱۳۷۸ یکی از همان روزهایی است که نه تنها باید در تاریخ ثبت شود بلکه باید در کتاب تاریخ انقلاب اسلامی به عنوان یک واقعه و دسیسه براندازانه به عنوان یک واحد درسی در مدارس و حتی دانشگاهها بازخوانی شود تا از گزند تحریف خدعهگران و فتنهانگیزان مصون بماند.
اکنون ۱۸ سال از آن فتنه پرآشوب گذشته است و سردمداران آن فتنه که هنوز در فضای نظام جمهوری اسلامی تنفس میکنند، سعی بر تحریف و قلب واقعیت ۱۸ تیر ۷۸ دارند تا بتوانند افکار عمومی را نسبت به آن اغتشاش و آشوبطلبی منحرف کرده و به سوی خود جلب کنند.
فتنهگران سال ۷۸ به بهانه حکم تعطیل شدن روزنامه سلام، با برنامهریزی از قبل انجام شده و سازماندهی عوامل خود در کوی دانشگاه، مظلومنمایی را به صحنه کشاندند و با ایجاد آشوب و البته ضرب و شتم دانشجویان این رفتار را به نیروهای انتظامی و امنیتی منصوب کردند تا نظام را متهم به سرکوب سخت و خشن کنند.
سال ۷۸، دولت در دست اصلاحطلبان بود، ساختارشکنیهای دولت، ایجاد فضای بیش از اندازه باز سیاسی برای فتنه گران که همراه با قانونشکنی، دروغپردازی و تبلیغات منفی گسترده علیه ساختار نظام اسلامی، نهادها و ارگانهای انقلابی، باعث ایجاد فضای سیاسی پرتنش شده بود، تنها نیاز به یک جرقه داشت که آن را روزنامه سلام با چاپ یک نامه محرمانه زد.
انتشار آن نامه که از سوی وزارت اطلاعات به مجلس شورای اسلامی دوره پنجم نوشته شده بود، باعث دادگاهی مسئولین آن و حکم توقیف روزنامه گشت و همین موضوع بهانهای شد برای آشوبطلبان و فتنهگران تا اغتشاش بپا کنند. مدعیان و آنهایی که نامه محرمانه معاون وزیر اطلاعات را در روزنامه خود به چاپ رساندند اعتقاد داشته و اکنون هم دارند آن نامه محرمانه نبوده است.
در این زمینه چند پرسش مطرح است که آقایان اصلاحطلب به ویژه متولیان روزنامه باید به آن پاسخ دهند.
نخست این که این نامه چگونه به دست آنها رسیده و سپس در روزنامه سلام چاپ شده است؟
متولی روزنامه سلام مدعی است نامه مهر محرمانه نداشته است که البته این تنها یک ادعا است چراکه وزارت اطلاعات وقت که یکی از شاکیان پرونده انتشار آن نامه بوده، اصل نامه را با مهر محرمانه به دادگاه ارائه داده، البته مسئولین وقت روزنامه سلام مدعی هستند که وزارت اطلاعات، نامه ارائه شده به دادگاه را با مهر محرمانه تحویل داده است. بر فرض هم که ادعای متولیان روزنامه سلام درست باشد، آیا فردی که سالها دادستان کل کشور، نایب رئیس مجلس و یک فعال سیاسی اصلاحطلب بوده است، نمیتواند تشخیص دهد که اجازه چاپ چنین نامهای را دارد یا نه؟ او به عنوان مدیر مسئول یک روزنامه قوه تحلیل و ارزیابی ندارد که درک کند، چاپ آن نامه میتواند فضای سیاسی کشور را مسموم کرده و باعث ایجاد آشوب و فتنه گردد؟
آقای مدیرمسئول روزنامه سلام خود میتواند باور کند که چاپ آن نامه و توقیف روزنامه او باعث شود فتنه ۷۸ شکل بگیرد؟
روزنامهای براساس تشخیص قانون تخلفی انجام داده و براساس حکم دادگاه توقیف شده است، آیا این دلیل محکمی برای فتنهانگیزی و آشوب است؟ اگر هم محتوای نامه باعث آن فتنه شده است، روزنامه و مسئولین آن مجرم هستند.
اکنون که ۱۸ سال از آن فتنه میگذرد، بار دیگر تفکرات افراطی اصلاحطلبان با دیدن فضای باز و موقعیتی که برای آنها ایجاد شده، در میان افکار عمومی حال حاضر، که شاید از چند و چون آن وقایع فتنهگرانه اطلاع کافی نداشته باشند، سیاست مظلومنمایی همراه با دروغپردازی را در رسانههای خود و شبکههای مجازی آغاز کردهاند تا بتوانند، به قلب واقعیت و حقایق آن سال بپردازند و خود را تبرئه و تطهیر کنند.
کافی است به آرشیو روزنامههای زنجیرهای آن سال سری بزنیم تا از تبلیغات دروغ رسانهای آنها آگاه شویم. اصلاحطلبان در رسانههای خود سعی داشتند با دروغپردازی و بزرگنماییهای فریبنده وقایع ۱۸ تیر ۷۸ را به مانند میدان تیان آن من چین به مردم قالب کنند. تیترها و گزارشهایی که در رسانهها و روزنامههای زنجیرهای آن سال به چاپ میرسید همگی تهییجکننده و فریبنده بود.
روزنامههای آن سال تیتر میزدند، کوی دانشگاه به خاک و خون کشیده شد، کشتههای فرضی را شهید مینامیدند در حالی که عوامل فتنه آن سال، دست به ضرب و شتم مردم و دانشجویان زدند، خودروها را به آتش کشیدند و مراکز دولتی را تخریب کردند.
روزنامههای زنجیرهای تیتر صفحه اول خود را با چنین مطالبی منتشر میکردند، اجساد شهدای دانشجو! را به ما تحویل دهید! در حالی که هیچ فردی در شب ۱۸ تیر ۷۸ کشته نشده بود.
و این داستان فتنهگران ۱۰ سال بعد و در انتخابات سال ۱۳۸۸ دوباره تکرار شد اما با ابعاد تازه و رنگ بوی مردم فریبانهتر. در هر دو فتنه که مسبب آن اصلاحطلبان بودند، مردم آنها را سرجای خود نشاندند. اکنون همانها بار دیگر لب به سخن گشوده و دست به قلم برده و از فضای مجازی که فرصتی برای قلب واقعیت و مردم فریبی آنها ایجاد شده سوءاستفاده کنند. شاید میخواهند بار دیگر فتنهای بپا کنند؟!