یکی از مهمترین مبانی که به پیشبرد راهبرد جمهوری اسلامی ایران در عرصههای خارجی و داخلی کمک میکند و میتواند چراغ راه پیشرفت نام بگیرد کلیدواژههایی است که رهبر معظم انقلاب در طول دورههای مختلف براساس مقتضیات آن روز جامعه در سخنرانیها و دیدارهای خود به کار میبرند. تفسیر این کلیدواژههای جدیدی که به تازگی در ادبیات سیاسی کشور متولد میشود میتواند مسیر دقیقی را پیشروی دولتها و حتی مردم عامی قرار دهد تا در حدود اختیارات و وظایف خود بتوانند به انقلاب و پیشبرد اهداف و آرمانهای انقلاب کمک کنند. بر همین اساس پروندهای درباره برخی از مهمترین کلیدواژههای جدیدی که رهبری در سالهای اخیر به کار بردهاند آماده کردهایم که آن را مرور میکنیم:
سکانس نخست: نرمش قهرمانانه
نخستینبار این واژه تلویحا توسط رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری در ۱۴ شهریور ۹۲ اینطور براساس دور جدید مذاکرات هستهای، بیان شد:«نرمش و انعطاف و مانور هنرمندانه و قهرمانانه در همهی عرصههای سیاسی، یک کار مطلوب و مورد قبولی است، لکن این مانور هنرمندانه نبایستی به معنای عبور از خطوط قرمز، یا برگشتن از راهبردهای اساسی، یا عدم توجّه به آرمانها باشد؛ اینها را باید رعایت کرد. البتّه هر دولتی، هر شخصی، هر شخصیّتی، روشهایی دارند، ابتکاراتی دارند، این ابتکارات را انجام خواهند داد و [کار] پیش خواهد رفت...»
اما بعد به طور صریحتر در دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران در ۲۶ شهریور ۹۲ اینطور روشن فرمودند که: «ما مخالف با حرکتهای صحیح و منطقی دیپلماسی هم نیستیم؛ چه در عالم دیپلماسی، چه در عالم سیاستهای داخلی. بنده معتقد به همان چیزی هستم که سالها پیش اسمگذاری شد «نرمش قهرمانانه»؛ نرمش در یک جاهایی بسیار لازم است، بسیار خوب است؛ عیبی ندارد، اما این کشتیگیری که دارد با حریف خودش کشتی میگیرد و یک جاهایی به دلیل فنّی نرمشی نشان میدهد، فراموش نکند که طرفش کیست؛ فراموش نکند که مشغول چه کاری است؛ این شرط اصلی است؛ بفهمند که دارند چهکار میکنند، بدانند که با چه کسی مواجهند، با چه کسی طرفند، آماج حملهی طرف آنها کجای مسئله است؛ این را توجّه داشته باشند.»
رهبری در مردادماه در دیدار با اعضای وزارت خارجه اینطور بیان فرمودند که «معنای دیگر نرمش قهرمانانه است که صلح امام حسن مجتبی علیهالسلام پرشکوهترین نمونهی تاریخی آن به شمار میرود....نرمش قهرمانانه برخلاف برخی تفاسیر، معنای واضحی دارد که نمونهی آن در مسابقهی کشتی نمایان است در این مسابقه که هدف آن شکست دادن حریف است اگر کسی قدرت داشته باشد اما انعطاف لازم را در جای خود به کار نگیرد قطعاً شکست میخورد اما اگر انعطاف و قدرت را به موقع مورد استفاده قرار دهد پشت حریف را به خاک مینشاند.»
اما در ادامه رهبری با تفسیرهای اشتباه برخی اینطور این واژه را در دیدار با فرماندهان بسیج در ۲۹ آبان سال ۹۲ تبیین کردند که: «ما تعبیر "نرمش قهرمانانه" را به کار بردیم؛ یک عدّهای آن را به معنی دست برداشتن از آرمانها و هدفهای نظام اسلامی معنا کردند؛ بعضی از دشمنان هم همین را مستمسکی قرار دادند برای اینکه نظام اسلامی را به عقبنشینی از اصول خودش متّهم کنند؛ اینها خلاف بود، اینها بدفهمی است. نرمش قهرمانانه به معنای مانور هنرمندانه برای دست یافتن به مقصود است؛ به معنای این است که سالک راه خدا - در هر نوع سلوکی - به سمت آرمانهای گوناگون و متنوّع اسلامی که حرکت میکند، به هر شکلی و به هر نحوی هست، باید از شیوههای متنوّع استفاده کند برای رسیدن به مقصود. ... هرگونه حرکتی - چه حرکت به جلو، چه حرکت به عقب - مثل میدان رزم نظامی، باید به دنبال رسیدن به اهدافِ ازپیشتعیینشده باشد. اهدافی وجود دارد؛ نظام اسلامی در هر مرحلهای یکی از این اهداف را دنبال میکند، برای پیشرفت، برای رسیدن به نقطهی تعالی و اوج، برای ایجاد تمدّن عظیم اسلامی؛ باید سعی کند به این هدف در این مرحله برسد. البتّه مرحلهگذاری است، قطعه قطعه است. راهنمایان و هادیان و متفکّران و مسئولان مربوط، این قطعات را معیّن میکنند، هدفگذاری میکنند، حرکت جمعی آغاز میشود. همه باید تلاش کنند که هر حرکتی در هر مرحلهای به اهداف خودش برسد. این آن نظامِ صحیحِ حرکتِ منطقی [است]. این را همهی فعّالان عرصهی سیاست و مدیریّت کلان کشور باید همواره به یاد داشته باشند؛ آحاد مردم، شما عزیزانِ بسیجی - فعّالان عرصهی بسیج - هم باید این را همواره به یاد داشته باشید.»
سکانس دوم: ولنگاری فرهنگی
اما رهبری در دومین کلیدواژه خود از ولنگاری فرهنگی انتقاد کرده و در بیانات خود در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی در تاریخ ۱۶ خرداد ۹۵ اینطور فرمودند: «در مسئلهی فرهنگ، بنده احساس یک ولنگاری میکنم؛ در دستگاههای فرهنگی - اعم از دستگاههای دولتی و غیردولتی - یک نوع ولنگاری و بیاهتمامی در امر فرهنگ وجود دارد؛ چه در تولیدِ کالایِ فرهنگیِ مفید که کوتاهی میکنیم، چه در جلوگیری از تولید کالای فرهنگی مضر که کوتاهی میکنیم. اهمّیّت کالای فرهنگی از کالای مصرفی جسمانی کمتر نیست، بیشتر است. فرض کنید مرتّب تکرار بکنند که مثلاً فلانجور پفک مضر است، نخورید؛ حالا مگر ضررش چقدر است، چهجور ضرری است، چه میزان ضرر دارد، برای چند درصد از مردم ضرر دارد؟ این را دائماً میگویند، امّا ضرر فلانجور فیلم یا فلانجور کتاب یا فلانجور بازی رایانهای یا امثال اینها را کسی جرئت نمیکند بگوید که نبادا متّهم بشوند به اینکه جلوی آزادی اطّلاعات و جریان آزاد اطّلاعات را گرفتهاند. آنهایی که اساس این حرفها هستند، خودشان بیشتر از ما در این مسائل سختگیری میکنند؛ این را باور کنید. حالا آزادترین مناطق دنیا از لحاظ اطّلاعات، مثلاً فرض کنید دولتهای غربیاند، ازجمله آمریکا؛ از خبرهای دقیق و روشنی که از آمریکا میرسد در کنترل اطّلاعات افراد و انگشت گذاشتن روی آن چیزهایی که دستگاه روی آنها حسّاس است، انسان واقعاً تعجّب میکند؛ ما یکدهم آنها کنترل اطّلاعاتی نداریم و نمیکنیم. بمجرّد اینکه [در اینجا] یک فیلمی را ممنوع کردند یا فرض کنید که یک جریان رایانهای را مثلاً محدود کردند یا ممنوع کردند، فوراً آنها سروصدا بلند میکنند، ما هم باورمان میآید؛ ما هم باور میکنیم که واقعاً کار خطایی کردهایم. نه آقا، باید مراقبت کرد! وظیفهی ما تولید کالای فرهنگی مفید و جلوگیری از کالای فرهنگیِ مضر است. بنده در این زمینه احساس یک ولنگاریای میکنم؛ باید این را شماها در نظر داشته باشید و اهمّیّت بدهید.»
ایشان تبیین کردند: «فرهنگ شامل ادبیات، هنر، سبک زندگی، رفتار و اخلاق اجتماعی است و دستگاههای فرهنگی در تمام این بخشها مسئولیت و وظیفه دارند... بنده طرفدار جزماندیشی، فشار و اختناق در عرصه فرهنگ نیستم بلکه به آزاداندیشی اعتقاد راسخ دارم اما آزاداندیشی به معنای ولنگاری و اجازه دادن به دشمن برای لطمه زدن نیست.»
سکانس سوم: نفوذ اختلال در دستگاههای محاسباتی
رهبری در مقاطعی خصوصا در اواسط مذاکرات و پس از آن درباره نفوذ هشدار داده و فرمودند: «استقلال یکی از پایههای انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی بود. شعار «استقلال» در کنار شعار «آزادی» مهمترین شعارهای انقلاب بود و هست و خواهد بود... استقلال به معنای بداخلاقی کردن با همهی دنیا نیست... استقلال به معنای قهر کردن با کشورها نیست، به معنای ایجاد کردن سدّی در مقابل نفوذ کشورها است که نتوانند منافع آن کشور را، منافع [ آن ]ملّت را تحتالشّعاع منافع خودشان قرار بدهند؛ این معنی استقلال است و این مهمترین هدف برای یک کشور است.»
این نکتهای قابل تامل در همه حوزههایی است که دغدغه انقلابیگری باید داشته باشد.
سکانس چهارم: حقوقهای نامشروع
اما ایجاد حقوقهای نجومی باعث شد که رهبری در اقامه نماز عید فطر که ۱۶ تیرماه ۹۵ برگزار شد در این زمینه توضیحاتی داده و به موضوع حقوقها و برداشتهای غیرمنصفانه و ظالمانه اشاره کردند و با تأکید بر اینکه چنین برداشتهای نامشروعی از بیتالمال، گناه و خیانت به آرمانهای انقلاب اسلامی است، افزودند: «در این موضوع، در گذشته، قطعاً کوتاهیها و غفلتهایی شده است که باید جبران شود اما مسئولان باید موضوع حقوقهای نامشروع را به طور جدی پیگیری کنند و اینگونه نباشد که سر و صدایی به پا و بعد هم قضیه به فراموشی سپرده شود. در این موضوع، باید دریافتهای نامشروع باز گردانده شود و افرادی که مرتکب بیقانونی شده اند، مجازات و افرادی هم که از قانون سوءاستفاده کرده اند، برکنار شوند، زیرا آنان لیاقت حضور در مراکز و مسئولیتها را ندارند....افرادی که دریافتهای نامشروع داشتهاند در مقایسه با مدیران پاکدست نظام، اندک هستند اما همین اندک نیز، مضرّ و عیب است و باید برطرف شود....هنگامی که در جامعه، «اشرافیگری، اسراف و تجمل»، ترویج میشود، نتیجه آن بروز پدیدههای زشتی همچون دریافتهای نامشروع است...مسئله عزل و برکناری و بازگرداندن اموال به بیتالمال باید در دستور کار مسئولان باشد، زیرا افکار عمومی نسبت به این موضوع حساس است و اگر پیگیری لازم نشود، از اعتماد مردم به نظام اسلامی کاسته خواهد شد.»
در این موضوع هم اهمیت توجه به بیتالمال از اهمیت ویژهای برخوردار بود.
سکانس پنجم: دوقطبیسازی مردم
اما خصوصا در زمان انتخابات رهبری تاکیدات فراوانی را به منع دوقطبیسازی جامعه اختصاص داده و در شاخص ترین آن فرمودند: «بد خواهان ملت ایران برای این انتخابات، به ایجاد «دوقطبیهای دروغین» روی آوردهاند تا وجود دو دستگی در مردم را القا بکنند...این برتری یا عدم برتری در انتخابات به معنای دوقطبی شدن ملت و ایجاد دو دستگی در جامعه و دشمنی و عناد مردم با یکدیگر نیست و القای وجود این دوقطبی در ایران، دروغ است.
حضرت آیتالله خامنهای در همین زمان دوقطبی واقعی در ایران را دوقطبی میان «وفاداران به انقلاب اسلامی و اصول امام رحمهالله»، و «جبههی استکبار و همفکران آن» خواندند و افزودند: البته در این دوقطبی، قاطبهی ملت ایران، «انقلابی و علاقهمند به انقلاب و وفادار به امام رحمهالله و تفکر و اصول ایشان» هستند. ایشان گفتند: «منشأ اصلی دوقطبیسازیهای دروغین، در خارج از کشور است اما متأسفانه برخی اوقات در داخل نیز تکرار میشود... طراحان این دوقطبی تلاش دارند تا اینگونه القا کنند که بخشی از مردم ایران طرفدار مجلس دولتی هستند و بخش دیگر، مخالف مجلس دولتی، در حالی که ملت ایران نه مجلس دولتی میخواهد و نه مجلس ضددولتی.»
این مهم به جز انتخابات مجلس در انتخابات ریاست جمهوری هم تاکید موکد میشد.
سکانس ششم: انقلابیگری منع افراطیگری
رهبری آن زمان که برخی در جهت صحبت درباره پایان انقلاب و پرداختن به کشور با رعایت الزامات نظام بینالمللی بودند در مراسم سالگرد رحلت امام در سال ۹۵ اینطور تاکید کردند که«انقلاب یک کلمه است و در دل آن حقایق بیشماری وجود دارد؛ امامِ انقلاب یعنی پیشوای همهی این خصوصیّاتی که کلمهی انقلاب متضمّن آن است. قدرتهای مادّی هم که نسبت به امام همواره غضبناک بودند، عصبانی بودند و البتّه میهراسیدند از امام بزرگوار، بیشتر بهخاطر این صفت بود: صفت انقلابیگری امام؛ با این خصوصیّتِ او دشمن بودند. امروز هم دشمنان ملّت ایران با خصوصیّت انقلابیگری او خصومت دارند و دشمنند. اساساً قدرتهای مادّی از کلمهی انقلاب وحشت میکنند؛ از کلمهی «انقلاب اسلامی» وحشت میکنند، میهراسند، میرَمند. فشارهایی هم که وارد میکنند، بهخاطر انقلابیگری است؛ شرح خواهم داد که انقلابیگری متضمّن چه مفاهیم و معانی و خطّمشیهایی است؛ حق دارند که بترسند. فشارها البتّه با بهانههای مختلف وارد میشود؛ گاهی با بهانهی هستهای، گاهی با بهانهی حقوق بشر و بهانههایی از این قبیل، امّا حقیقت قضیّه عبارت است از همین که دشمنان ملّت ایران و دشمنان ایران اسلامی از خصوصیّت انقلابیگری واهمه دارند و نگرانند. در همین اواخر، در چند ماه قبل از این، یک سیاستمدار آمریکایی گفت: ایران بهخاطر انقلاب اسلامی تحریم است؛ اصل تحریم مربوط به انقلاب ۱۹۷۹ - یعنی انقلاب سال ۵۷ - است! این یک حقیقت است..... و هرجا از انقلابیگری و حرکت جهادی غفلت کردیم، عقب ماندیم و ناکام شدیم؛ این یک واقعیّتی است. بنده در این سالها خودم مسئول بودم؛ اگر تقصیری در این مطلب باشد، متوجّه این حقیر هم هست؛ هرجا انقلابی بودیم، جهادی حرکت کردیم، بر روی آن ریل حرکت کردیم، پیش رفتیم؛ هرجا کوتاهی کردیم و غفلت کردیم، عقب ماندیم. میتوانیم برسیم به شرط اینکه انقلابی حرکت کنیم و انقلابی پیش برویم.»
سکانس هفتم: آتش به اختیاری
در نهایت هم مقام معظم رهبری در اهمیت حضور مردم در پیشبرد اهداف انقلاب فرمان آتش به اختیاری را صادر کرده و اینطور در ۵ تیر ۹۶ فرمودند: «آتش به اختیار به معنای «کار فرهنگیِ خودجوش و تمیز» است و به معنای بیقانونی و فحاشی و طلبکار کردن مدعیان پوچاندیش و مدیون کردن جریان انقلابی کشور نیست.»
ایشان در ۱۷ خرداد ۹۶ اینطور بیان کردند که: «گاهی دستگاههای مرکزیِ فکر، فرهنگ و سیاست، دچار اختلال و تعطیلی میشوند که در این وضعیت، باید افسران جنگ نرم، با شناخت وظیفهی خود، به صورت آتش به اختیار، تصمیمگیری و اقدام کنند.»
اینطور رهبری نکاتی را هم به دولت و هم به مردمی که در مسیر انقلاب قدم میزنند یادآوری کردند.
نکاتی که در طی مسیر پیشبرد اهداف انقلاب می تواند بارها و بارها توسط دولتمردان و مردمی که می خواهند به پیشرفت کشور در کنار پیشبرد اهداف انقلابی برسند یاری دهد.
رهبر معظم انقلاب بارها و بارها در پنج سال اخیر به دولت تلنگرهایی زده و مسیر را نشان دادند، از لزوم نرمش قهرمانانه در مواجهه با دشمنان که با هدف مشخصی براساس مقتضیات زمانی با هوشمندی ایجاد میشود و راهگشاست، تا ممانعت از ولنگاری فرهنگی و تلاش برای سد راه نفوذ بیگانگان در فرهنگ کشور، در عین حال در مقاطعی مانند آنچه در حقوقهای نامشروع رخ داد راهکارهای برای مقابله با خاطیان و برکناری آنها و بازگرداندن بیتالمال را گوشزد کردند و در نهایت به منع دوقطبیسازی کشور و خطرات این اقدام گفتند و به همه احزاب و شخصیتهای سیاسی این نهیب را زدند که دوقطبیسازی به هر بهانهای صورت بگیرد در نهایت به نفع دشمن انقلاب تمام میشود.
اما در نهایت رهبری در مقاطع کنونی روی سخن خود را از مسئولان به سوی مردم بیش از گذشته منعطف کرده و با تاکید بر نقش مهم و وظایف خطیری که در مواجهه با مسئولانشان دارند آنها را راهنمایی میکنند، در این بین از مردم برای آتش به اختیاری دعوت کرده و به انقلابیگری توصیه میکنند. مسیری که میتواند اگر مسئولان خطایی سهوی انجام دهند مانند دیدهبانی دلسوز نهیب زنند و به کمک انقلاب بشتابند.
در این صورت مردم میتوانند با تکیه بر راهبردی که رهبری بیان کردند، نقش موثر خود را در انقلاب و پیشبرد اهداف کلان کشور به خوبی به عرصه ظهور برسانند و به انقلابی ماندن مسئولان کمک شایانی کنند.
نویسنده: مائده شیرپور