بد نیست برای زدن تلنگری به خود این ایام را که حولوحوش ۱۷ مرداد است با یادآوری شهادت محمود صارمی سرپرست خبرگزاری ایران در افغانستان مطرح کنیم که متولد خردادماه ۱۳۴۷ شهرستان بروجرد بود و این جوان پرانگیزه که پس از پایان دوره متوسطه برای ادامه تحصیل به تهران رفت بسیار پرکار و پرتوان و فعال و با اخلاق پسندیده و متواضع و ورزشکار با روحیهای بلند و مردانه را خبر میداد که در رشتههای کاراته نیز مقامهایی در سطح شهرستان و استان برای خود کسب نموده و در دوران دفاع مقدس به مدت ۱۷ ماه بسیجی اعزامی به میادین نبرد حق علیه باطل بود که همواره از اسلام و مسلمانان جهان دفاع جانانه میکرد.
صارمی تحصیلات خود را در رشته جغرافیا تا اخذ مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه شهید بهشتی تهران ادامه داد و سپس در سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی بهصورت نیروی رسمی آغاز به کار کرد و در سال ۱۳۷۵ به عنوان سرپرست خبرگزاری ایران در افغانستان منصوب و به آن کشور عزیمت کرد و در ۱۷ مرداد همان سال در مزار شریف به همراه ۸ نفر از دیگر همکاران ایرانی خود به اسارت گروه تروریستی طالبان در آمد و روز ۱۸ مرداد به پایگاه هوایی شنیدار قندهار منتقل شد که روز ۱۸ شهریور ۱۳۷۷ خبرگزاری رویتر شهادت دیپلماتها و خبرنگاران ایرانی را تأیید نمود و روز ۲۲ شهریور پیکر پاک او و هشت نفر از همراهان شهیدش به ایران رسید.
محمود صارمی شهید عرصه خبر و رسانه در روز ۲۸ شهریور ۷۷ در شهرستان بروجرد تشییع و به خاک سپرده شد که پس از آن روز ۱۷ مرداد که مصادف با اسارت این اسطوره رسانه و خبر و همچنین یادآور شهادت مظلومانه و غریبانه اوست از طریق شورای عالی انقلاب فرهنگی و به دلیل حساسیت حرفه خبرنگاری و ارج نهادن به جایگاه عرفانی شفافیت از طریق گزارش به عنوان روز خبرنگار نامگذاری شد تا سمبل سالروز شهادت او که در راه اعتلای وظیفه و معرفی و افشای چهره کریه گروه متحجر و پلید طالبان به این فیض رسیده بود در تقویم ملی ثبت شود. پس از گذشت ۲۱ سال یادواره عروج عارفانه صارمی توانست بار دیگر جایگاه والای اصحاب این صنف خدمتگزار و نفسگیر اما بیادعا را در جامعه ترسیم نماید که تلاش شده همه ساله یاد آن بزرگ مرد رسانه و خبر گرامی داشته شود اما کمرنگ شدن اهداف و فلسفه شهادت به واسطه معدودی از بد سلیقگیها و مرور زمان به جایی میرسد تا مراسم سالروز و یادبود یک شهید رسانه به جشنی آنچنانی که فاصله چندانی با یک عروسی مفصل ندارد تبدیل شده و مسئولان را به دور شدن از واقعیات این رویداد تحریف نماید!
تاریخ انقلاب اسلامی ایران مملو از روزهایی به یادماندنی همچون ۲۲ بهمن و ۱۲ فروردین است که هر کدام به نوبه خود جایگاهی دارند اما باید همانگونه که خلق شدهاند و تاریخ روایت میکند محترم شمرده و برگزار گردند و ۱۷ مرداد یک نقطه روشن برای ارتقاء حرفه مقدس روزنامه نگاری در جامعه اسلامی ایران است تا نسلهای جدید که امثال محمود صارمی ها را ندیده و نمیشناسند و حتی اوصاف واقعیشان را نشنیدهاند اما امروز مشتاقانه قلم در دست دارند با حضور در سالروز ۱۷ مرداد هر سال بتوانند اندیشه و افکار یک خبرنگار واقعی و متعهد را لمس کرده و در وجود خود نهادینه نمایند و از اینسو راه را در مسیر پر فراز و نشیب زمان علامت گذاری کنند تا خدای ناخواسته از ناکجا آبادها سر درنیاورند! ۱۷ مرداد یک جشن نیست بلکه یادآور بزرگ مردی است که با عنوان خبرنگار برای انعکاس واقعیتهای پشت پرده امپریالیسم جهانی پا به میدان مظلومیتهای از دست رفته گذاشت تا شفافیت را برای جهانیان خفته در غفلتها نمایش دهد؛ بنابراین برگزاری این یادواره آن هم بدینسان که رنگی از شعفهای کاذب به همراه موزیک تند پاپ و صداهای ناهنجار دارد با آرمانها و اهداف مقدس این ایام مقدس سازگاری نخواهد داشت!
۱۷ مرداد روزی است که باید همه مسئولان و مدیران ساعاتی از آن را وقف جمعآوری و طبقه بندی افکار و اهداف خود نموده و کارهای جاری را به معاونان و مشاوران بسپارند تا در کنار این جامعه پویا و در یک محیط ساده و صمیمی و عاری از تشریفات دغدغههای یکدیگر را بشنوند نه اینکه اینجا هم مدیران متکلم وحده بوده و خبرنگاران تنها دو دقیقه فرصت گفتمان داشته باشند و بقیه اوقات را همچنان شنونده تکرار مکررات باقی بمانند!
این روز متعلق به آنهاست تا حرفهایی را که یک سال تمام در دلشان تلنبار کردهاند بزنند و بگویند که این صنف در تقسیم بندیهای رانتی چیزی به جز حذف معیشت و نداشتن امنیت شغلی و فقدان مسکن نصیبشان نشده است! نه اینکه چند لحظه از عصر و شبی را در سالنی سرپوشیده یا فضایی سرسبز در کنار آنها بگذرانند و با دیدن اینهمه امکانات و نعمات موجود دردهای تهیدستی و نداریشان بار دیگر عود نماید! مشکل این گروه تنها حذف معیشت نیست که اکثریت آحاد جامعه با آن دست به گریباناند بلکه میخواهند جایگاه اجتماعی و اقتصادی خود را پیدا کرده و بهتر بدانند آیا همان مرغ سیاهی هستند که هم در عزا و هم در عروسی طبخ میشوند؟! طبع و نظر بلند این گروه که از اسلاف خود به میراث بردهاند نمیتوان برای یکی از سیصد و شصت و پنج شب سال آن هم با کیکی چند متری و تعدادی نوازنده سنتی و میوههای رنگارنگ و شیرینیها و شربتهای متنوع و در نهایت شامی اشرافی و ضیافتی آنچنانی و تعدادی حواله سفر دو نفره اغناء نمود که به قناعت و صرفه جویی عادت کردهاند بلکه طالب صفای روح و رفع مشکلات صنفی خود به عنوان یکی از ارکان نظام هستند تا علاوه بر تحمل درد معیشت و کمبودهای اقتصادی هر لحظه نگران معضلات تازه از جمله بیمه خبرنگاران، نبودن مسئولیتهای اجتماعی، کمبود کاغذ و دیگر ملزومات حرفه خود نباشند!
آنها از مسئولان انتظار دارند تا به کار طاقت فرسای این صنف بها داده و قسمتی از وقت خود را شخصاً صرف مطالعه نقدهایی که ارائه میدهند نمایند نه اینکه مسئولان ارتباط جمعی دستگاه خبر از همه چیز آرام و در امن و امان است بدهند! ارتباط رو در رو و بدون تشریفات اداری با اصحاب رسانه را افزایش دهند و تنها به سالی یکبار آن هم برای رفع خستگی روزانه و استراحت میانپردهای سری به محل تجمع این قشر فرهیخته جامعه نزنند که زمانی که پشت تریبون قرار میگیرند از فشار کار روزانه پشت سر گذاشته مرتباً «تپق» زده و ادعا نمایند پس از ساعتها تلاش و جلسات متعدد بهتر از این نمیتوان سخنرانِی کرد!
بعضی از آنها وقتی بالاجبار پا به این محفلها میگذارند به پدرانی زحمتکش شباهت پیدا میکنند که خستگیهای کاری خود را به عنوان توشه و سوغات به خانه میبرند تا اهل بیت فرصت نکنند قصه غصههای خود را بیان نمایند!
این روز متعلق به خبرنگار نیست تا ارگانهای مختلف فراخور حال خود به منظور برگزاری آن گلریزان نموده و تعداد طفیلیهای پا به رکاب در جمع آن از مدعوین خبرنگار بیشتر باشند! بلکه بهانهای است که در حاشیه معدودی از مگسان گرد شیرینی رسانه لابی و رایزنیهای آنچنانی نموده تا برای انتخاباتهای در پیش رو حضور در برگزاری این مراسم را مدنظر داشته باشند در حالی که خوب میدانند دلیل اصلی عدم توانایی مالی در این قشر فرهیخته جامعه زیر بار نرفتنهای اینچنینی میباشد! روز خبرنگار باید به نوعی تکرار یک حماسه باقی بماند تا اصحاب آن بدانند چه مسیری را برای رسیدن به نقطه تعالی طی کنند نه اینکه در زمان محدود آن به طرب پرداخته که افیونی برای بیش از چند لحظه نیست که با پر کردن انبان شکم از خوراکیهای متنوع خاتمه خواهد یافت!
اینجاست که مجری حرفهای رسانه شنیداری کلانشهر پس از پایان اجرای نوازندگان و خواننده موسیقی سنتی که درست در وقت اذان مغرب به صحنه رفتهاند به منظور رفع شبهه و مسئولیت متذکر میشود غروب شرعی فرا رسیده است! اما از مدعوین دعوت نمیکند و تذکر نمیدهد که به منظور انجام فریضه جماعت به فضای پر صفای باغ بروند تا بر فرشهای گسترده شده نماز بجا آورند و تنها امام جماعت نباشد و هفت نفر از مریدان او که رسالت خبرنگار شهید را در این روز روحانی اجابت میکنند!
انگیزه اصلی از بروز شجاعتها و شهادتها طی خرداد ۴۲ تا به امروز که در قالب حرم تداوم دارد چه میتواند باشد به جز شهید محمود صارمی ها که سمبل آن ۱۷ مرداد یعنی روز خبرنگار است؟ این سوأل ساده و به ظاهر پیش پا افتاده را چه مقامانی باید پاسخگو باشند که دهها میلیون تومان پول بیزبان بیتالمال را اینگونه ناشیانه و عبث هزینه میکنند تا شبی سپری شود؟ آری در واقع این یک نقد نیست که نوشته میشود بلکه گز ترشی جامع از یک روزنامهنگار زیرخاکی است که شصتمین سال قلمزنی خود را سپری میکند اما هنوز عضو هیچ یک از جوامع آن نبوده و تنها از سوی خانه مطبوعات به عنوان میهمان این مراسم دعوت شده است اما همانگونه رفتار میکند که در تمامی سالهای گذشته عمل کرده تا با زبان روزه به جمع وارد و همانگونه خارج شود! رئیس جمهور نیز طی سخنانی که روز چهارشنبه گذشته در باغ پاستور برای اصحاب رسانه داشتند به همین موضوع اشاره نمودند که دولت را علاوه بر نقد، راهنمایی کنید. به همین دلیل است که پیشنهاد میشود از جانب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پیرامون وضعیت کاری و همچنین معیشتی جامعه رسانه بازنگری شده تا ناچار نشوند به آگهی و رپرتاژ متکی باشند و از این جهت قسمت اعظمی از رسالت خود را به فراموشی بسپارند. خانه مطبوعات استان اصفهان که این سالها با مدیریتی منسجم و دلسوز سعی بر رفع مشکلات دارد و تلاش فراوانی برای برگزاری هر چه بهتر این روز نموده است توقع دارد که مسئولان پس از خروج از این جشن باشکوه رسانهها را به فراموشی نسپارند و رفع معضلات آنها را در سرلوحه امور خود قرار دهند که در سالهای بعد این رویداد روحانی و عرفانی و خارج از دامنه مادیات دنیوی برگزار شود.
نویسنده: حسن روانشید