ميخواهم بروم مانتو بخرم. با خود نگوييد مگر مانتو خريدن هم ميتواند مشكل و موردي داشته باشد كه آمدهاي اينجا تعريف كني؟
بله مشكل كه چه عرض كنم حتي ميتواند به يك معضل جوامعي همچون جوامع ما تبديل شود.
مغازه اول را سير ميكنم و از يكي دو مانتو خوشم ميآيد. قد و قواره و مدل و جنس مرغوبي در تار و پود اين اثر پوشيدني يافت نميشود. با خودم ميگويم شايد در مغازههاي بعدي وضعيت كمي بهتر باشد اما من همانا و قصه "لاموجودي" مانتو مناسب همانا.
از يك طرف مانتو كه پيدا نميكنم هيچ، از طرف ديگر بايد با سگرمههاي فروشندههايي رو به رو شوم كه با خود فكر ميكنند من قصد خريد مانتو نداشته و همين طور تفنني و براي گذراندن اوقات فراغت پاي به مغازهشان گذاردهام.
مخالفت بايد اصولي باشد
مانکنهایی که پشت شیشه ویترین مغازهها جا خوش کردهاند با داغی تابستان خودشان را وفق دادهاند گویی با ورود فصل گرم بوتیکها باید آنقدر تغییر کنند که چرخ مغازهها باز هم با تفاوت فصلها بچرخد، این موضوع در شکل و اندازه مانتوها محسوستر است.
فرقی نمیکند مغازههای شمال تا جنوب شهر را که بگردی کمکم تصور میکنی همه این مانتوها به هم شباهت دارند و تنها تفاوت در فروشندگانی است که میخواهند با مرغوب نشان دادن کالای خود هزینه اجاره مغازه و دیگر مخارج را از مشتری بگیرند.
با اینکه هرساله با رسیدن فصل گرم طرح ارتقای امنیت اجتماعی داغ میشود اما بازهم ویترینهای مغازهها پر است از مانتوهایی که به مانتو شباهتی ندارند. فروشگاههایی که خریداران را وادار میکنند آنچه را خرید کنند که این طرح مخالف با آن است، این را میتوانیم با گشت و گزار چند ساعته در یکی از بازارهای مانتو شاهد باشیم. در يكي از همين گشت و گزارها با چند تن از شهروندان صحبت ميكنيم تا نظرات آنها را جويا شويم.
مريم ميگويد: خسته شدم از بس اين پاساژها را گشتم اما مانتو مطلوب و مورد پسندي را پيدا نكردم. او ادامه ميدهد: وضعيت به جايي رسيده كه حاضرم براي يك مانتوي نچندان مناسب قيمت بالايي هم بپردازم اما چيزي پيدا نميكنم.
مريم معتقد است: در حالي كه از سويي دم از طرحهاي حجاب و عفاف ميزنند از سوي ديگر ساز مخالفي با آن زده ميشود.
اين دختر جوان كه با مادرش به خريد آمده است، ادامه ميدهد: به نظر ميرسد خوششان ميآيد مردم را در اين التقاط رها كنند.
اين در حالي است كه يك روانشناس اجتماعي در خصوص وضعيت حال حاضر بازار مانتوي كشور ميگويد: يك جوان يا نوجوان بعد از كلي گشتن ميپذيرد مانتويي را بخرد كه تا حدودي متناقض با باورهايش است؛ تناقضي كه به مرور زمان برايش عادي شده و سبب ميشود در مرحله بعدي يك رتبه پايينتر بيايد.
محمدي در ادامه به ما ميگويد: اين چرخه و روند تنزل عقايد اگر به همين طور ادامه داشته باشد بعد از چند سال به وضعيتي ميرسيم كه فرد ديگر برايش رعايت ارزشها معنايي ندارد.
وي توضيح ميدهد: افرادي كه در حال حاضر از نظر جامعه ناهنجار شناخته ميشوند روزگاري خودشان بيشترين احترام را به هنجارهاي موجود در جامعه ميگذاشتند.
قانوني كه به سرانجام نميرسد
براساس ماده ۶۳۸ قانون مربوط به جرائم ضدعفت و اخلاق عمومی در بخش تعزیرات قانون مجازاتهای اسلامی هر کس عملاً در انظار، اماکن عمومی و معابر تظاهر به عمل حرامی کند علاوه بر کیفر عمل به حبس از ۱۰ روز تا دو ماه یا ۷۴ ضربه شلاق جریمه میشود و اگر مرتکب عملی شود که نفس آن عمل دارای کیفر نباشد ولی عفت عمومی را جریحهدار کند فقط به حبس از ۱۰ روز تا دو ماه یا ۷۴ ضربه شلاق محکوم میشود.
از سال ۸۵ که مجلس شورای اسلامی پیشنویس طرح قانون ساماندهی مد و لباس را تهیه کرد، هدف هدایت بازار تولید و عرضه لباس و پوشاک براساس طرحها و الگوهای داخلی و نیز ترغیب عموم مردم به پرهیز از انتخاب و مصرف الگوهای بیگانه و نامأنوس با فرهنگ و هویت ایرانی اعلام شد.
در این طرح، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مکلف شد برای پیریزی ساختار مدیریتی موضوع قانون ساماندهی مد و لباس کمیتهای را متشکل از نمایندگان اصناف مرتبط با انجمن طراحان پارچه و لباس، نمایندگان وزارت بازرگانی، سازمان مدیریت و برنامهریزی، وزارت صنایع و کمیسیون فرهنگی مجلس و یک نماینده خود تشکیل دهد.
در ماده ۵ این طرح، وزارت بازرگانی مکلف شد برای دسترسی عمومی و حمایت از تولید و فروش پارچه و پوشاک منطبق با الگوهای ایرانی - اسلامی، نمایشگاههای عرضه فصلی لباس و پوشاک برگزار کند و در ماده ۶، این وزارتخانه مکلف شد برای حمایت از تولید داخلی، عوارض گمرکی بر واردات تجاری پوشاک و پارچههای خارجی وضع کند، به نحوی که امکان رقابت برای تولیدکنندگان داخلی فراهم شود. در ماده هشت قانون نیز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید با همکاری و حمایت وزارت صنایع نسبت به معرفی و ارائه طرحهای ایرانی برای حمایت از کارخانجات نساجی و تقویت تولیدات ملی اقدام میکرد.
اما با وجود تصویب این قانون بازهم این مشکل همچنان ادامه دارد و گویی با آغاز تابستان دوباره مشکل مانتوهای نامناسب و کوتاه باید در صدر مشکلات مسئولان فرهنگی قرار گیرد.
پرستيژي كه پاسخ نياز را نميدهد
اگرچه با گرمتر شدن هوا حساسیتها روی نحوه پوشش و کیفیت حجاب افزایش مييابد اما هيچگاه اين حساسيتها به جايي نميرسد كه مشكلات موجود بر سر راه جامعه به صورت ريشهاي حل شود.
در حاليكه يك مديريت با ثبات و با برنامه با حمایت از تولیدکنندگان داخلی و انجام تبلیغات لازم ميتواند اين مشكل را مرتفع سازد اما هر سال شاهد آنيم كه همين آقايان مسئول تئوريهاي تكراري خود را براي مقوله حجاب و عفاف مطرح ميكنند.
در همين راستا برگزاري نمايشگاه مد و لباس يكي از همان راهكارهاي نماديني است كه هيچگاه به سر منزل مقصود نرسيده است.
وقتي پاي در اين نمايشگاههاي به ظاهر منطبق با عرف ميگذاريم با مدلهايي از مانتو مواجه ميشويم كه اگرچه از لحاظ ظاهر و تيپ مناسب است اما از لحاظ قيمتي هيچ توجيه اقتصادي ندارد.
با يكي از توليدكنندههاي مانتو در خصوص گراني مدل طراحي اش صحبت ميكنيم و از او ميشنويم: ما طرح اوليه را ميزنيم و مورد پسند مخاطب هم قرار ميگيرد اما وقتي در ادامه حمايتهاي لازم از ما صورت نميگيرد نميتوانيد توقع داشته باشيد يك پولي هم از جيب بگذاريم تا بتوانيم كالاي خود را در بازار عرضه كنيم.
اين طراح اضافه ميكند: متاسفانه وضعيت بازار مانتو به جايي رسيده كه بايد گفت برگزاري چنين نمايشگاههايي هم تنها در حد يك پرستيژ مديريتي بايد شناخته شود.
این فروشنده و طراح مانتو معتقد است: اگر تنها به فكر برنامههاي تئوري نباشيم ميتوانيم فرهنگ اسلامی را به جای فرهنگ غربی و تولیدات داخلی را به جای تولیدات چینی و ترک جایگزین كنيم.
حرف آخر
هرچه ميگردم مانتويي پيدا نميكنم. آخرش يك فروشندهاي كه كميمنصف است راهكاري جلوي پايم ميگذارد و از بين مانتوهاي رنگ و وارنگش موردي را پيدا ميكند و برايم ميآورد و ميگويد اين يكي از شانست از بار دفعه پيشمان مانده ببين ميپسندي؟
نسبت به باقي مدلها كمي موجهتر است اما باز دلخواه و دلچسب نيست اما ناچارم كه بخرم. كيف پولم را باز ميكنم و كيسه مانتو را در دستان خود ميبينم و به راه ميافتم.
در مسير پياده روي همواره به فكر تناقضهاي موجود در اين مغازههاي مانتو فروشي ميروم. از سويي مسئولان مربوطه ميگويند مانتو بايد اسلاميباشد اما از سوي ديگر مانتوهاي موجود در راستاي مانتوفروشها بو و نمادي از اسلاميبودن نبرده است و در اين ميان من مانده ام و مانتوي نچندان دلچسبي كه از فردا بايد نماد هويتي من باشد.