انتخابات ریاست جمهوری آمریکا امروز برگزار میشود و براساس آمار منتشره ۲۰۰ میلیون آمریکایی برای آمدن پای صندوقهای رای ثبت نام کردهاند. البته از چند روز پیش انتخابات زودهنگام برگزار و ۴۰ میلیون نفر رای خود را به صندوقها انداختهاند.
نکته قابل توجه در باب انتخابات امروز آمریکا آن است که مانند دورههای گذشته مردم اجبارا باید میان دو گزینه جمهوریخواه و دموکرات یکی را انتخاب نمایند و عملا انتخاب دیگری برای آنان وجود ندارد. هر چند که در ظاهر کاندیداهای دیگری نیز در انتخابات حضور دارند اما به دلیل رایهای الکترال ( نخبگان) و ساختار سیاسی حاکم بر آمریکا آنها هیچ شانسی برای ورود به کاخ سفید نداشته و مردم نیز اجبارا نمیتوانند به آنها رای دهند چرا که رای آنان به نوعی سوخته خواهد شد. بر این اساس انتخابات امروز آمریکا را باید میان دو گزینه ترامپ جمهوریخواه و کلینتون دموکرات دانست که تاریخ انتخاباتهای گذشته است و صرفا نام کاندیداها تغییر کرده و ساختار همان ساختار قدیمی است.
به عبارتی دیگر مردم باید به یکی از دو تفکر دموکرات و یا جمهوریخواه رای دهند که از ابتدای تشکیل آمریکا تا امروز همین رویه بوده و گردش نخبگان عملا در این ساختار معنا ندارد.
تنها تفاوتی که در انتخابات امروز با انتخاباتهای گذشته به چشم میآید در چند محور است. نخست آنکه این انتخابات بیاخلاقترین انتخابات آمریکا بوده بگونهای که کاندیداها به جای پرداختن به برنامههای خود برای آینده آمریکا، صرفا به سیاست تخریب و اتهام زنی پرداختهاند که نمود آن را در سه مناظره میان ترامپ و کلینتون میتوان مشاهده کرد. این رویکرد در حالی نشانگر ساختار فاسد حاکم بر آمریکاست که حقایق و واقعیتهای درونی این کشور را نشان میدهد گواه یک واقعیت است و آن اینکه کوتولههای سیاسی در راس امور آمریکا قرار گرفتهاند که صرفا با تخریب و چالش آفرینی به دنبال ورود به کاخ سفید هستند نه با برنامههایشان.
دوم آنکه آمریکا همواره خود را نابترین ساختار دموکراتیک جهان معرفی کرده و با این ادعا نیز به دخالت در امور دیگر کشورها پرداخته است. آنچه برای نخستین بار در این انتخابات مطرح شده مسئله تقلب انتخاباتی است که حتی از زبان نامزدهای انتخابات از جمله ترامپ عنوان شده است. هر چند در ظاهر این سخنان اقدامی انتخاباتی و تبلیغاتی عنوان شده اما این برای نخستین بار است که یک نامزد انتخابات آمریکا پیش از انتخابات از پذیرش نتایج انتخابات خودداری کرده و با تاکید بر تقلب در انتخابات از عدم پذیرش نتایج سخن میگوید. این رویه را میتوان نشانهای دیگر از گسست در ساختار سیاسی آمریکا دانست بگونهای که حتی از احتمال اعتراضهای خیابانی پس از انتخابات سخن گفتهاند. نکته قابل توجه در این زمینه آنکه مقامات آمریکایی سخنان ترامپ درباره تقلب انتخاباتی را آشوبسازی و مغایر با امنیت ملی عنوان میکنند در حالی که کارنامه آمریکا نشان میدهد که آنها در هر کشوری که چنین سخنانی مطرح شده از آن حمایت کرده و حتی گروههای سیاسی و مردم را به خیابانی کردن اعتراضها تشویق کردهاند.
نکته نهایی در باب انتخابات آمریکا عدم اعتماد مردمی است. آمارها نشان میدهد که نزدیک به نیمی از مردم آمریکا در صلاحیت انتخابات آمریکا ابراز تردید کردهاند و تاکید دارند که هیچ ضمانتی درباره سلامت انتخابات وجود ندارد. نکته مهم آنکه مردم تاکید دارند آنها اجبارا باید میان دو گزینه بد و بدتر یکی را انتخاب کنند چرا که نه ترامپ دارای شخصیت مردمی و معقولی است که توان ریاست جمهوری داشته باشد و نه کلینتون سابقهای مثبت دارد. فساد اخلاقی و مالی هر دو کاندیدا هم مکمل این وضعیت است. با این شرایط مردم آمریکا برای یک عنوان پای صندوق میروند و آن انتخاب میان گزینه بد در برابر بدتر است نه گزینه اصل در برابر بد. نگاه مردم آمریکا این درس بزرگ را دارد که رئیس جمهور آتی آمریکا انتخاب شده میان بد و بدتر است و این یعنی از رئیس جمهور بعدی آمریکا انتظار تغییر نمیتوان داشت و هر کدام وارد کاخ سفید شوند راهی را میروند که روسای جمهور قبلی آمریکا رفتهاند چنانکه اوباما همان راهی را رفت که بوش رفت و صرفا به جای واژه قدرت سخت از واژه قدرت نرم استفاده کرد ولی در نهایت همان سیاست را در داخل و خارج آمریکا اجرا کرد چنانکه امروز مردم آمریکا و جهان از رفتن وی ناراحت نیستند و حتی نبودنش را جشن میگیرند.