جشنهای سال نو میلادی (سال ۲۰۱۷) در بسیاری از نقاط جهان بویژه در کشورهای اروپایی در حالی برگزار شد که چند نکته قابل توجه در این ایام به چشم میآید. نخست آنکه معطوف شدن جهانیان به جشنهای سال نو فرصتی برای رژیمها و جنایتکاران بینالمللی فراهم ساخت تا به تشدید جنایات ضد بشری خود بپردازند. تشدید حملات سعودی به یمن، سرکوب گسترده مردم بحرین، اشغالگری فزاینده صهیونیستها، کشتار گسترده مسلمانان در میانمار نمودی از این وضعیت است. تاسفبار آنکه نهادهای مدعی حقوق بشر و سازمان ملل در برابر این وضعیت راه سکوت در پیش گرفته و آنها نیز از فرصت انحراف افکار عمومی به جشنهای سالنو برای توجیه سکوت خود بهره گرفتند.
نکته دوم در سال نو میلادی را فضای امنیتی حاکم بر کشورهای غربی تشکیل میدهد. آنچه در برآیند تحولات اروپا و آمریکا مشاهده میشود زنجیرهای از چالشها و البته تدابیر امنیتی است که فضای پلیسی و حتی در برخی از کشورها وضعیتی فوقالعاده نظامی را رقم زده است.
به عنوان نمونه پلیس آلمان دهها نفر را به اتهام تلاش برای ترتیب دادن حملات تروریستی بازداشت کرده و همزمان نیروهای پلیس آلمان به منظور یافتن مظنون اصلی این حمله به یک مرکز پناهجویان در شهر «امریچ» این کشور هجوم بردند. منابع امنیتی انگلیس اعلام کردند که عدهای به اتهام ارتباط با داعش و تلاش برای انجام عملیات تروریستی در جریان جشنهای کریسمس بازداشت شدهاند.
در فرانسه نیز حالت فوقالعاده برای چند ماه دیگر تمدید شد و این کشور عملا در آستانه سال نو میلادی به پادگان نظامی مبدل شده است. در ایتالیا و بسیاری از کشورهای اروپایی نیز همین فضا مشاهده میشود. در همین چارچوب بسیاری از رسانههای غربی از تشدید وضعیت فوقالعاده و رعب و وحشت در غرب گقتهاند چنانکه روزنامه واشنگتن تایمز نوشت: تغییر تاکتیک گروه داعش در انجام دادن حملات تروریستی در اروپا و آمریکا با استفاده از کمترین امکانات و تبلیغات گسترده اینترنتی که به گسترش افراطگرایی در قلب اروپا و آمریکا منجر میشود و شناسایی مهاجمان را بسیار دشوار میکند، مقامات مقابله با تروریسم اروپا و آمریکا را سردرگم کرده است. روند تحولات در کشورهای غربی بیانگر یک حقیقت است و آن اینکه مردم اروپا و آمریکا سال ۲۰۱۷ را در فضایی از رعب و وحشت جشن گرفته بگونهای که برخی بر این امر تاکید کردهاند که سال ۲۰۱۷ را با کابوس سالی سراسر ناامنی شروع کردهاند در حالی که امیدی نیز به بهبود شرایط آینده ندارند.
برآیند تحولات اروپا نشان میدهد که این کشورها در ابعاد گستردهای گرفتار فضای نابسامان امنیتی شدهاند بگونهای که همه امور آنها را تحتالشعاع قرار داده است. برخی ناظران سیاسی بر این عقیدهاند فضای مذکور در نهایت موجب سرنگونی برخی از دولتهای اروپایی نیز خواهد شد چنانکه در آمریکا از مولفههای پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری را همین فضای امنیتی تشکیل میداد.
حال این سوال مطرح میشود که ریشه این فضای امنیتی چیست و راه مقابله با آن چه میتواند باشد؟ هر چند که سران غرب برآنند تا تروریسم اسلامی را ریشه این وضعیت عنوان نمایند و البته با ایجاد روسهراسی در قالب جنگ سایبری برخی اقدامات جهانی خود را توجیه نمایند اما واقعیت امر آن است که از یک سو فضای درونی غرب از جمله آزادی بیحد و اندازه قوانین حمل سلاح و ترویج خشونت و البته نژادپرستی حاکم بر ساختار غرب زمینهساز این وضعیت میشود و از سوی دیگر تمام اسناد و شواهد نشان میدهد که کشورهای غربی با رویای رسیدن به منافع بیشتر در غرب آسیا و آفریقا به ایجاد ترویج و گسترش تروریسم پرداختند چنانکه آنها حتی در طول ۱۵ سال حضور در افغانستان برای مبارزه با تروریسم اقدامی صورت نداده و این کشور به عنوان محلی برای صادرات تروریسم به مناطق مورد نظر بهره گرفتند.
رفتارکشورهای غربی در طول سالهای اخیر بویژه درغرب آسیا و آفریقا نشان میدهد که آنها یک راهبرد سراسری را اجرا کردهاند و آن بهرهگیری از تروریسم برای رسیدن به چندین هدف بوده است. اصلیترین طراحی آنان مبارزه با اسلام در قالب بدنام سازی مسلمانان در کنار قتلعام و کشتار آنها با ابزار گروههای تروریستی، نابود سازی کشورهای اسلامی برای مقابله با بیداری اسلامی و ایجاد تغییرات سرزمینی در این کشورها در چارچوب اهداف غرب، ویرانسازی و سلطه بر کشورها در لوای نام بازسازی، حفظ رژیم صهیونیستی و رژیمهای دست نشاندهای چون سعودی بوده است. آنچه در ورای رفتار غرب رقم خورد ترویج و گسترش فراگیر تروریسم در جهان بود که در نهایت نیز دامن خود این کشورها را گرفته است.
آنچه جهانیان به آن اذعان دارند آن است که غرب در مبارزه با تروریسم با شکست مواجه شده حال آن که جبهه مقاومت و متحدانش دستاوردهای بسیاری در این عرصه داشتهاند. آزادی حلب و پاکسازی تروریستها در این منطقه و نیز عملیات موفق عراق در موصل گواهی بر این مهم است. این مسئله موجب شده تا جبهه مقاومت به عنوان محور مبارزه با تروریسم از جایگاه ویژهای نزد افکار عمومی جهان برخوردار شود و شاید بتوان گفت مقابله با این جایگاه با کم رنگ سازی دستاورد حلب و حتی سنگاندازی جهانی در برابر مقاومت به هدفی مهم برای سران غرب مبدل شده که از تحریم گرفته تا اقدام در شورای امنیت را صورت میدهند. در این میان آنچه بسیاری از ناظران سیاسی بر آن تاکید دارند آن است که اگر غرب به دنبال امنیت پایدار در اروپا و حتی آمریکاست باید از این رفتارهای بحرانساز دست برداشته و ضمن اعتراف به اشتباه بودن حمایت از تروریسم در کنار جبهه مقاومت به عنوان مبارزه کننده واقعی با تروریسم قرار گیرد.
با توجه به این شرایط غربیها به جای آنکه به دنبال فضاسازی امنیتی و نیز متهمسازی اسلام به تروریسم باشند باید از یک سو به اصلاح ساختار درونی کشورهای خود پرداخته و از سوی دیگر مسیر همراهی و حمایت از مبارزان با تروریسم را در پیش گیرند.
محور این اقدام نیز میتواند حمایت از سوریه برای ادامه عملیات علیه تروریسم پس از آزادی حلب و نیز همراهی با عراق در عملیات موصل باشد. این فرصتی است که پیش روی غرب قرار دارد تا هم امنیت را برای خود به ارمغان آورد و هم به بازسازی چهره منفی خود نزد افکار عمومی جهان به عنوان عامل ترویج تروریسم شود. در این میان یک اصل مهم را باید مورد توجه داشت و آن اینکه تحولات روزهای آغازین سال نو میلادی بیانگر یک اصل مهم است و آن اینکه اولا برای برقراری امنیت جهانی نمیتوان روی غرب حساب باز کرد چرا که این کشورها نشاندادهاند که حتی توان امنیت داخلی خود را هم ندارند چه رسد به امنیت جهانی.
ثانیا روند تحولات مهر تایید دیگری بر حقانیت مواضع جمهوری اسلامی ایران مبنی بر لزوم مبارزه جهانی با تروریسم است که اساس آن را همراهی با سوریه و عراق به عنوان پیشگامان این عرصه تشکیل میدهد. راهی که به درستی جمهوری اسلامی ایران از همان روزهای آغازین بحران در سوریه و سپس عراق پیمود و با حمایتهای گسترده از این کشورها در مبارزه با تروریسم نقشی مهم در امنیت منطقه و جهان ایفا نمود.
اقداماتی پیشدستانه علیه تروریسم که اگر صورت نمیگرفت امروز شاید ایران نیز به وضعیت سایر کشورهای منطقه و یا حداقل مشابه آنچه این روزها در اروپا مشاهده میشود یعنی فرو رفتن در فضای کاملا امنیتی گرفتار میآید حال آنکه اقدامات صورت گرفته در مبارزه با تروریسم در ورای مرزها ضمن مقابله با این تهدیدات زمینهساز ارتقای جایگاه جهانی ایران به عنوان کشوری صلحطلب و تاثیرگذار در امنیت جهانی شد. و این بزرگترین پیام سال نو میلادی (۲۰۱۷) برای ما است که بدانیم حمایت از سوریه و عراق و عدم دلبستن به وعدههای تو خالی غرب بهترین راه استمرار حفظ امنیت و ارتقای بخش جایگاه جهانی ایران است.