فلسطین در هشمین ماه نسل کشی غزه توسط صهیونیستها به سر میبرد در حالی که اخباری از برخی تحرکات آمریکا در منطقه به نام امدادرسانی منتشر می شود.
آمریکاییها مدعی هستند که اسکلهای را برای کمک به غزه در سواحل ایجاد کرده اند. آنها در حالی با این ادعا برآنند تا حمایت تسلیحاتی از رژیم صهیونیستی و آنچه در رفح میگذرد را به حاشیه برانند که نگاهی به سابقه رفتاری صهیونیستها نکتهای مهم را آشکار میسازد و آن طراحی برای سرقت منابع انرژی غزه است.
گزارشها در سالهای اخیر نشان میدهد که رژیم صهیونیستی طرحی گسترده را برای تبدیل شدن به هاب انرژی از غرب آسیا و حتی آفریقا به اروپا را در پیش گرفتهاند. سلطه بر منابع نفت و گاز لبنان، دست اندازی به منابع نفتی سوریه، برخی تحرکات برای نفت و گاز اقلیم کردستان عراق، اکتشافاتی که در مدیترانه و آبهای یونان و قبرس صورت گرفت است، تحرک در کشورهای آفریقایی همچون سودان و لیبی، توافقات نفتی با امارات و... بیانگر آن است که رژیم صهیونیستی به دنبال ایجاد شبکهای از انرژی از اراضی اشغالی است تا در کنار تامین نیازهایش، از آن به عنوان ابزار قدرت نیز بهره گیرد.
این طراحی در کاریش لبنان با اقدامات حزب الله با شکست مواجه شد در حالی که در مدیترانه نیز ادعاهای ترکیه تا حدودی این امر را زیر سوال برد هر چند که توافقاتی میان طرفین برای بهره برداری مشترک از این میادین مطرح است. در کنار آاین مباحث از مهمترین منابع مورد نظر صهیونیستها را منابع انرژی سواحل غزه تشکیل میدهد که طوفان الاقصی عملا آن را با چالش مواجه ساخت. اکنون این سناریو مطرح است که آمریکاییها با ادعای امداد رسانی با زدن اسکله در ساحل غزه برآنند تا از یک سو به جمعیت زدایی از این منطقه بپردازند و از سوی دیگر از ظرفیتهای نظامی برای فاهم سازی شرایط بهره برداری صهیونیستها از این منابع بهره گیرند. بر این اساس میتوان گفت که آنچه در لوای اسکله آمریکایی در سواحل غزه بیان میشود بیش از آنکه برای امدادرسانی باشد تحرکی برای غارت منابع غزه است که بعد دیگری از خیانت آمریکا به منطقه را آشکار میسازد.
آمریکاییها مدعی هستند که اسکلهای را برای کمک به غزه در سواحل ایجاد کرده اند. آنها در حالی با این ادعا برآنند تا حمایت تسلیحاتی از رژیم صهیونیستی و آنچه در رفح میگذرد را به حاشیه برانند که نگاهی به سابقه رفتاری صهیونیستها نکتهای مهم را آشکار میسازد و آن طراحی برای سرقت منابع انرژی غزه است.
گزارشها در سالهای اخیر نشان میدهد که رژیم صهیونیستی طرحی گسترده را برای تبدیل شدن به هاب انرژی از غرب آسیا و حتی آفریقا به اروپا را در پیش گرفتهاند. سلطه بر منابع نفت و گاز لبنان، دست اندازی به منابع نفتی سوریه، برخی تحرکات برای نفت و گاز اقلیم کردستان عراق، اکتشافاتی که در مدیترانه و آبهای یونان و قبرس صورت گرفت است، تحرک در کشورهای آفریقایی همچون سودان و لیبی، توافقات نفتی با امارات و... بیانگر آن است که رژیم صهیونیستی به دنبال ایجاد شبکهای از انرژی از اراضی اشغالی است تا در کنار تامین نیازهایش، از آن به عنوان ابزار قدرت نیز بهره گیرد.
این طراحی در کاریش لبنان با اقدامات حزب الله با شکست مواجه شد در حالی که در مدیترانه نیز ادعاهای ترکیه تا حدودی این امر را زیر سوال برد هر چند که توافقاتی میان طرفین برای بهره برداری مشترک از این میادین مطرح است. در کنار آاین مباحث از مهمترین منابع مورد نظر صهیونیستها را منابع انرژی سواحل غزه تشکیل میدهد که طوفان الاقصی عملا آن را با چالش مواجه ساخت. اکنون این سناریو مطرح است که آمریکاییها با ادعای امداد رسانی با زدن اسکله در ساحل غزه برآنند تا از یک سو به جمعیت زدایی از این منطقه بپردازند و از سوی دیگر از ظرفیتهای نظامی برای فاهم سازی شرایط بهره برداری صهیونیستها از این منابع بهره گیرند. بر این اساس میتوان گفت که آنچه در لوای اسکله آمریکایی در سواحل غزه بیان میشود بیش از آنکه برای امدادرسانی باشد تحرکی برای غارت منابع غزه است که بعد دیگری از خیانت آمریکا به منطقه را آشکار میسازد.
سید مهدی لنکرانی