هنوز ساعتی از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری ونزوئلا و اعلام پیروزی مادورو چپ گرا نگذشته بود که آشوب و اغتشاش مناطقی از این کشور را فرا گرفت. هر چند که در ظاهر ادعا میشود این امر برگرفته از اعتراض به نتایج انتخابات است اما حقیقت امر آن است که اشوبها پس از اعلام رسمی مخالفت آمریکا با نتیجه انتخابات و ادعای تقلب در آن و همراهی برخی کشورهای آمریکای لاتین غربگرا با این ادعای آمریکا آغاز شد.
نگاهی به تاریخ آمریکای لاتین نشان میدهد آمریکا در طول چندین دهه همواره آشوب وگرفتار سازی کشورها در بحرانهای اقتصادی و امنیتی را راهکار نفوذ در آنها قرار داده است. رویکردی که کیسینجر وزیر خارجه آمریکا در دهه 1970 در چندین کشور آمریکای لاتین از جمله شیلی اجرا کرد که نتیجه آن سرنگونی آلنده بود. سناریوی کودتای رنگی آمریکا در ونزوئلا زمانی تقویت میشود که پیش از این نیز با افرادی همچون گوایدو این طرح اجرا شد که در نهایت با شکست همراه شد. نکته اساسی آن است که نظر سنجیهای ادعایی درباره پیروزی رقیب مادورو توسط موسسههای آمریکایی صورت گرفته است.
نکته دیگر اهمیت و جایگاه ونزوئلا در معادلات آمریکا در آمریکای لاتین و جهان است. تجربه نشان داده است که هر تحولی در ونزوئلا میتواند زمینه ساز دگرگونی در آمریکای لاتین باشد بگونهای که تحقق کودتا در کاراکاس تکرار آن در سایر کشورها همچون برزیل، نیکاراگوئه، بولیوی، کوبا و.. را به همراه خواهد داشت. در همین حال ونزوئلا بازیگری جهانی است که از یک سو حامی فلسطین است و از سوی دیگر روابطی نزدیک با ایران، روسیه و چین دارد. این روابط با توجه به ظرفیتهای انرژی ونزوئلا، چالشهای بسیاری برای آمریکا ایجاد میکند.
در این شرایط میتوان گفت که آمریکا با کودتا در ونزوئلا در کنار سلطه بر این کشور به دنبال تکرار آن در سایر کشورهای آمریکای لاتین و در ادامه تقابل با ایران، روسیه و چین است. به عبارتی دیگر ونزوئلا اکنون قربانی یک جانبه گرایی بحران ساز آمریکاست که همواره از کودتای رنگی از جمله در فضای انتخابات برای اهداف خویش بهره گرفته است که نتیجه آن گرفتار شدن کشورها در آشوب و ویرانی بوده است.
نگاهی به تاریخ آمریکای لاتین نشان میدهد آمریکا در طول چندین دهه همواره آشوب وگرفتار سازی کشورها در بحرانهای اقتصادی و امنیتی را راهکار نفوذ در آنها قرار داده است. رویکردی که کیسینجر وزیر خارجه آمریکا در دهه 1970 در چندین کشور آمریکای لاتین از جمله شیلی اجرا کرد که نتیجه آن سرنگونی آلنده بود. سناریوی کودتای رنگی آمریکا در ونزوئلا زمانی تقویت میشود که پیش از این نیز با افرادی همچون گوایدو این طرح اجرا شد که در نهایت با شکست همراه شد. نکته اساسی آن است که نظر سنجیهای ادعایی درباره پیروزی رقیب مادورو توسط موسسههای آمریکایی صورت گرفته است.
نکته دیگر اهمیت و جایگاه ونزوئلا در معادلات آمریکا در آمریکای لاتین و جهان است. تجربه نشان داده است که هر تحولی در ونزوئلا میتواند زمینه ساز دگرگونی در آمریکای لاتین باشد بگونهای که تحقق کودتا در کاراکاس تکرار آن در سایر کشورها همچون برزیل، نیکاراگوئه، بولیوی، کوبا و.. را به همراه خواهد داشت. در همین حال ونزوئلا بازیگری جهانی است که از یک سو حامی فلسطین است و از سوی دیگر روابطی نزدیک با ایران، روسیه و چین دارد. این روابط با توجه به ظرفیتهای انرژی ونزوئلا، چالشهای بسیاری برای آمریکا ایجاد میکند.
در این شرایط میتوان گفت که آمریکا با کودتا در ونزوئلا در کنار سلطه بر این کشور به دنبال تکرار آن در سایر کشورهای آمریکای لاتین و در ادامه تقابل با ایران، روسیه و چین است. به عبارتی دیگر ونزوئلا اکنون قربانی یک جانبه گرایی بحران ساز آمریکاست که همواره از کودتای رنگی از جمله در فضای انتخابات برای اهداف خویش بهره گرفته است که نتیجه آن گرفتار شدن کشورها در آشوب و ویرانی بوده است.
فرامرز اصغری