همزمان با اعلام خبر اعدام سرکرده آمدنیوز، محافل رسانه ای و سیاسی غربی موجی از جوسازیهای حقوق بشری را در قبال ایران آغاز کردند و تلاش نمودند تا ایران را به عنوان ناقض حقوق بشر و اعدام زم را بی رحمانه و غیرانسانی عنوان نمایند. آنها با حاشیه راندن اصل موضوع یعنی اقدامات زم در چارچوب جنگ نرم و رسانه ای غرب علیه ایران در حالی ژست حقوق بشری گرفته اند که چند نکته قابل توجه است. نخست آنکه آنها در حالی از این اعدام به عنوان رفتار بی رحمانه و غیرانسانی یاد کرده اند که همین کشورهای اروپایی یک سال پیش هنگام ترور سردار سپهبد قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس در فرودگاه بغداد توسط آمریکا، به حمایت از این ترور پرداختند و هیچ سخنی از غیرانسانی بودن و بی رحمانه بودن ترور به میان نیاوردند. تقریبا یک ماه از به شهادت رساندن فخری زاده دانشمند هسته ای و دفاعی جمهوری اسلامی ایران میگذرد اما غرب باز هم از محکوم سازی این ترور خورداری کرده و حتی خواستار خویشتن داری ایران در برابر این ترور شدند. پیش از این هم در قبال ترور دانشمندان هسته ای ایران مواضعی مشابه را صورت دادند. حال این سوال مطرح است که غرب چطور به محکوم سازی یک اعدام میپردازد درحالی علنا به حمایت از ترورهای نامبرده میپردازد و حتی در آنها مشارکت میکند؟ چگونه غرب از جمله فرانسه، ادعای انسانیت سر میدهند که این کشورها میزبان تروریستهای منافقین هستند که دستشان به خون ۱۷ هزار ایرانی آغشته است.
دوم آنکه اروپاییها در حالی ادعای بشردوستی سر میدهند که در آمریکا در چند هفته اخیر چندین اعدام فدرال یعنی با حکم دولت، صورت گرفته است و در ماههای اخیر دهها سیاه پوست به شیوه ای وحشتناک توسط پلیس آمریکا به قتل رسیده و پلیس به سرکوب معترضان به این کشتارها میپردازد و تاکنون اروپا از صدور بیانیه در این خصوص خودداری کرده است.
در فرانسه نیز جلیقه زردها ماهها تظاهرات ضددولتی برگزار کردند و اکنون نیز تظاهرات علیه قوانین محدودیت ساز در افشای جنایات پلیس برگزار میشود در حالی که واکنش دولتمردان فرانسه سرکوب معترضان است. حال این سوال مطرح است که چرا اروپا در باب این مسائل اعلامیه ای صادر نمیکند و عملا به حمایت از آن میپردازد؟
جالب توجه آنکه در همین اروپا در حمایت از نشریه فرانسوی شارلی ابدو هتاک به مقدسات اسلامی با ادعای آزادی بیان و دموکراسی بیانیه صادر میشود اما در اعتراض به قوانین ممنوعیت حجاب و ممنوعیت تحقیق درباره هولوکاست سخن گفته میشود. مجموع این رفتارها بیانگر یک نوع دوگانگی در رفتارهای غرب در باب حقوق بشر و آزادی فردی است در حالی که بیانیه اروپا در باب زم بیانگر رفتاری نهادینه شده در غرب است که سعی دارد به بهانه حفظ برجام به دخالت آشکار در استقلال قضایی و سیاسی ایران بپردازد. این امر زمانی بیشتر نمود مییابد که «جیمز کلورلی» مشاور وزیر خارجه انگلیس رسما خواستار عدم اجرای مصوبه مجلس شورای اسلامی در مورد لغو تحریمها از سوی دولت میشود. نکته قابل توجه آنکه غرب همزمان با دخالتهای آشکار به سیاست تهدید نیز میپردازد چنانکه «کلورلی» تاکید میکند که غرب حق خود را برای بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل علیه ایران محفوظ داشته است.
با توجه به این مسائل این سوال مطرح است که راهکار ایران در برابر دخالتهای غرب و رفتارهای دوگانه حقوق بشری آنها چیست؟ آیا باید برای جلوگیری از حساسیتهای غرب، هرگونه خواسته آنها از جمله عدم مقابله با تهدیدکنندگان امنیت ملت ایران و عدم اجرای مصوبه نمایندگان ملت در مجلس را اجرایی ساخت و یا اینکه باید اقدام دیگری صورت گیرد؟ تجربه برجام نشان داد
که هر زمان که در برابر خواستهها و دیکتههای غرب کوتاه آمده ایم، پیشروی و مطالبات جدید آنها را به همراه داشته است و هر زمان که در برابر ملاخلات آنها ایستادگی شده گزینه ای جز عقب نشینی نداشته اند. در مقطع کنونی نیز عدم پاسخ قاطع و تن دادن به زیاده خواهیهای غرب برای آنچه حفظ برجام نامیده میشود قطعا زمینه ساز انتظارات بیشتر آنها و استمرار عدم تعهدپذیری آنها خواهد شد. چنانکه «کلورلی» گفته حذف توان هسته ای، حذف منطقه ای ایران و توان موشکی آن، خواسته غرب است که در صورت کوتاه آمدن در برابر مداخلات آنها برابر با اصرار آنها به این زیاده خواهیها خواهد بود در حالی که براساس سیاست «اجماع سازی و فشار» هیچ تحریمی لغو نخواهد شد و بازگشت آمریکا به برجام صرفا یک اقدام ظاهری برای تسلیم سازی ایران خواهد بود.
نویسنده: قاسم غفوری