آخرین جلسه هیات دولت دیروز در حالی برگزار شد که دکتر محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران دیدگاههایش در باب مباحث مختلف سیاست خارجی را مطرح کرد. یکی از کلیدی ترین سخنان وی را میتوان در این جمله مشاهده کرد و آن اینکه : " ما از دو طریق میتوانیم خودمان را نسبت به تحریم واکسینه کنیم، یکی از طریق وابسته کردن دنیا به خودمان است که چه حضور در چرخه ارزش جهانی و چه سرمایهگذاری خارجی که تحریم ما به دیگران هم ضربه بزند. دیگری هم کاهش آثار تحریم بر ایران است که رهبری به آن اقتصاد مقاومتی نام دادند". نگاهی به کارنامه دولت یازدهم و دوازدهم یا همان دوران حضور ظریف در سمت وزیر امور خارجه، نشان میدهد که محور دیدگاه بر اساس همان رویکرد اول یعنی رویکرد وابسته سازی است. این دیدگاه را میتوان در سخنان دیروز ظریف مشاهده کرد چنانکه وی در پاسخ به این پرسش که در دوران وزارت خود چه کاری بوده که دوست داشته انجام شود اما نشده، تصریح کرد: "دلم میخواست که سرمایه بسیار بیشتری را به کشور جذب کنیم. میدانید که ۸۵ میلیارد دلار پیشنهاد سرمایهگذاری بود. دلمان میخواست که میتوانستیم این سرمایهها را برای خدمت به مردم ایران جذب کنیم که اگر فرصت کرده بودیم که جذب کنیم حتماً تحریم ایران دشوارتر میشد." این نوع مواضع بیانگر آن است که ۸ سال دولت تدبیر و امید بر اساس رویکرد به خارج در قالب برجام طراحی و اجرا شده است. روندی که چند نتیجه از آن حاصل شده است:
نخست آنکه چشم داشت به برجام و تصور سرمایه گذاری خارجی موجب شده تا توجه به ظرفیتهای درونی نادیده گرفته شود که نتیجه آن را در کاستیها و کمبودهای ایجاد شده از جمله در حوزه معیشت مردم میتوان مشاهده کرد که سادهترین آن نابسامانیهای ایجاد شده در بازار ارزاق همچون مرغ و گوشت است. شاید نتیجه این روند را بتوان در چالشهای آبی و برقی کشور نیز مشاهده کرد که کم توجهی به ظرفیت سازی در این عرصهها عملا کشور را وارد مرحله نابسامانی ساخته است.
دوم آنکه دل بستن به برجام و سرمایه گذاری خارجی موجب شده تا بازار و اقتصاد کشور شرطی شده که نوعی خود تحریمی را رقم زده است. روندی که در نهایت کشور را به واردات بیشتر به جای تولید وابسته ساخته در حالی که تحریمها و فشارهای خارجی عملا حوزه واردات را نیز با چالش مواجه ساخت در حالی که متاسفانه حاصل نهایی این وضعیت وابسته شدن غذای کشور به خارج از مرزها بود که هزینههای بسیاری را بر کشور تحمیل کرده است.
سوم آنکه برجام بر اساس نگاه اروپایی و آمریکایی طراحی و مورد توجه قرار گرفت. بر اساس تفکر وابسته سازی، رویکرد سیاست خارجی به سمت کشورهایی میرود که دارای سرمایه برای سرمایه گذاری نقدی در کشور باشند که نتیجه آن نیز چشم داشت یک جانبه به اروپا بوده است. حاصل این وضعیت آن بوده که از یک سو اروپا به دلیل وابسته به آمریکا بوده عملا اقدامی برای سرمایه گذاری در ایران صورت نداد و وعدههای آنها در زمان امضای برجام نیز در حد حرف باقی ماند. و از سوی دیگر نگاه یک جانبه به اروپا و برجام، موجب غفلت از سایر منابع اقتصادی در جهان شد که بی توجهی به ۱۵ همسایه، نادیده گرفتن آفریقا و آمریکای لاتین و حتی شرق آسیا به عنوان کانون منابع و ظرفیتهای اقتصادی شد در حالی که شواهد نشان میدهد که اروپا و آمریکا رقابتی گسترده برای نفوذ در آمریکای لاتین و آفریقا برای رسیدن به منافع بیشتر در پیش گرفتهاند. البته در ماههای پایانی دولت دوازدهم، اشتباه بودن این سیاست بر همگان آشکار شد که توافقنامه ۲۵ ساله ایران و چین را میتوان گامی در راستای جبران این اشتباه راهبردی دانست.
به هر تقدیر آنچه در عملکرد دولت یازدهم و دوازدهم در باب مقابله با تحریمها مشاهده میشود تکیه بر راهبرد وابسته سازی بوده که عملا حاصلی جز تشدید تحریمها و غفلت از سایر ظرفیتهای جهانی برای کشور به همراه نداشته است. بر این اساس دولت سیزدهم با درس گرفتن از پیامدهای رویکرد دولت دوزادهم در قبال تحریمها یا همان سیاست وابسته سازی، میتواند راهبرد صحیح تکیه بر توان داخلی یا همان قوی شدن را در پیش گیرد. قوی شدنی که در کنار بی اثر کردن تحریمها میتواند زمینه ساز رویکرد سرمایه گذاران خارجی به ایران به عنوان کشوری امن برای سرمایه گذاری گردد.
نویسنده: قاسم غفوری
نخست آنکه چشم داشت به برجام و تصور سرمایه گذاری خارجی موجب شده تا توجه به ظرفیتهای درونی نادیده گرفته شود که نتیجه آن را در کاستیها و کمبودهای ایجاد شده از جمله در حوزه معیشت مردم میتوان مشاهده کرد که سادهترین آن نابسامانیهای ایجاد شده در بازار ارزاق همچون مرغ و گوشت است. شاید نتیجه این روند را بتوان در چالشهای آبی و برقی کشور نیز مشاهده کرد که کم توجهی به ظرفیت سازی در این عرصهها عملا کشور را وارد مرحله نابسامانی ساخته است.
دوم آنکه دل بستن به برجام و سرمایه گذاری خارجی موجب شده تا بازار و اقتصاد کشور شرطی شده که نوعی خود تحریمی را رقم زده است. روندی که در نهایت کشور را به واردات بیشتر به جای تولید وابسته ساخته در حالی که تحریمها و فشارهای خارجی عملا حوزه واردات را نیز با چالش مواجه ساخت در حالی که متاسفانه حاصل نهایی این وضعیت وابسته شدن غذای کشور به خارج از مرزها بود که هزینههای بسیاری را بر کشور تحمیل کرده است.
سوم آنکه برجام بر اساس نگاه اروپایی و آمریکایی طراحی و مورد توجه قرار گرفت. بر اساس تفکر وابسته سازی، رویکرد سیاست خارجی به سمت کشورهایی میرود که دارای سرمایه برای سرمایه گذاری نقدی در کشور باشند که نتیجه آن نیز چشم داشت یک جانبه به اروپا بوده است. حاصل این وضعیت آن بوده که از یک سو اروپا به دلیل وابسته به آمریکا بوده عملا اقدامی برای سرمایه گذاری در ایران صورت نداد و وعدههای آنها در زمان امضای برجام نیز در حد حرف باقی ماند. و از سوی دیگر نگاه یک جانبه به اروپا و برجام، موجب غفلت از سایر منابع اقتصادی در جهان شد که بی توجهی به ۱۵ همسایه، نادیده گرفتن آفریقا و آمریکای لاتین و حتی شرق آسیا به عنوان کانون منابع و ظرفیتهای اقتصادی شد در حالی که شواهد نشان میدهد که اروپا و آمریکا رقابتی گسترده برای نفوذ در آمریکای لاتین و آفریقا برای رسیدن به منافع بیشتر در پیش گرفتهاند. البته در ماههای پایانی دولت دوازدهم، اشتباه بودن این سیاست بر همگان آشکار شد که توافقنامه ۲۵ ساله ایران و چین را میتوان گامی در راستای جبران این اشتباه راهبردی دانست.
به هر تقدیر آنچه در عملکرد دولت یازدهم و دوازدهم در باب مقابله با تحریمها مشاهده میشود تکیه بر راهبرد وابسته سازی بوده که عملا حاصلی جز تشدید تحریمها و غفلت از سایر ظرفیتهای جهانی برای کشور به همراه نداشته است. بر این اساس دولت سیزدهم با درس گرفتن از پیامدهای رویکرد دولت دوزادهم در قبال تحریمها یا همان سیاست وابسته سازی، میتواند راهبرد صحیح تکیه بر توان داخلی یا همان قوی شدن را در پیش گیرد. قوی شدنی که در کنار بی اثر کردن تحریمها میتواند زمینه ساز رویکرد سرمایه گذاران خارجی به ایران به عنوان کشوری امن برای سرمایه گذاری گردد.
نویسنده: قاسم غفوری