?>
از خبرهای روز شروع کنیم، در هفته گذشته شاهد حضور رؤسای جمهوری آذربایجان و روسیه در ایران بودیم تحلیلتان از تعاملات سهجانبه چیست؟
ابتدا باید بگویم که هدف اصلی نشست سهجانبه سران کشورهای جمهوری اسلامی ایران، روسیه و آذربایجان، گفتوگو بر سر «هاب ترانزیتی ایران» و کریدور بینالمللی حملونقل شمال - جنوب به طول ۷۲۰۰ کیلومتر برای انتقال کالا از ایران، هند، کشورهای حوزه خلیجفارس به جمهوری آذربایجان، روسیه و اروپا بود. با این وجود، مطالب مطرح شده در دیدارهای مقامات عالی سه کشور، بویژه ایران و روسیه و همچنین مواضع اعلام شده از سوی آنان در مصاحبههای مطبوعاتی و رسانهای نیز از اهمیت قابل توجهی برخوردار است.
رایزنی مسئولین عالیرتبه سیاسی- امنیتی ایران و روسیه با هدف گسترش همکاریهای دفاعی و نظامی، تأکید مجدد رئیسجمهوری روسیه بر حمایت از عضویت کامل ایران در سازمان همکاری شانگهای، تلاش مشترک و ضد تحریمی دو کشور در افزایش جدی همکاریهای اقتصادی و حذف دلار از مبادلات تجاری خود و بالاخره عزم مشترک تهران _مسکو در تعمیق و تحکیم مناسبات دوجانبه و همکاریهای منطقهای و بینالمللی در همه زمینهها، از مهمترین مسائلی بود که در این دیدارها مورد توجه قرار گرفت.
اصولاً برگزاری نشستهای منطقهای (غرب آسیا و حوزه خلیجفارس، آسیای مرکزی و قفقاز و حاشیه دریای خزر) چند جانبه از این دست که از ضرورتها و اولویتهای شرایط منطقهای ما است، علاوه بر اینکه دستیابی به اهداف و منافع مشترک و دفع تهدیدات و نگرانیهای موجود را تسهیل میکند، از یکسو موجبات همگرایی و نهایتاً تقویت ثبات و امنیت منطقهای را فراهم کرده و از سوی دیگر زمینههای دخالت و قلدری کشوری یاغی مانند آمریکا را به شدت کاهش داده و محاسبات آنان را با پیچیدگیها و ناکامیهای جدی مواجه میکند.
همکاری و موفقیت راهبردی تهران - مسکو در قضیه سوریه و مبارزه جدی علیه گروه تکفیری تروریستی داعش و حامیان منطقهای و فرامنطقهای او و تحمیل شکست سنگین بر ائتلاف فریبکارانه غربی - عربی به رهبری آمریکا میتواند الگو و نمونهای از نتایج سازنده اینگونه همکاریها باشد.
اما میبینیم که ترکیه هم، به سمت ایران متمایل شده است، تأثیر قدرت منطقهای ایران بر مبنای دستاوردهای جدید مقاومتی بر روابط ترکیه با جمهوری اسلامی چیست؟ چرا با وجود تنشهای گذشته ترکیه با ایران، در قبال تحولات اخیر منطقه به جای رویکرد به متحدان آمریکایی و اروپایی به جمهوری اسلامی روی آورده است؟
اقتدار و وسعت نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی که ناشی از هوشمندی، درایت، مقاومت و انتخاب رویکرد و راهبرد مناسب رهبریت عالی نظام و تبعاً، مجریان و کارگزاران سیاست خارجی، دفاعی و امنیتی کشور در قبال تحولات جاری منطقهای و بینالمللی بوده، بطور طبیعی معادلات و محاسبات سایر کنشگران فعال را تحت تأثیر خود قرار داده است.
در همین راستا شاهد تغییر و یا اصلاح سیاستهای برخی از کشورهای منطقه مانند ترکیه بودهایم که افزایش رایزنیها و شکلگیری برخی از همگراییهای منطقهای حاصل این تغییر است. رویکردهای جدید ترکیه اگر تاکتیکی و گذرا نباشد و جنبه راهبردی و بلندمدت آن قوی باشد، میتواند همگرایی و همکاری میان تهران و آنکارا به عنوان دو همسایه بزرگ و دو کنشگر اساسی در غرب آسیا را در عرصههایهای مختلف افزایش دهد.
ترکیه البته مشکلات و چالشهای خود را با آمریکا و برخی از اعضای مهم تحادیه اروپا دارد و به نظر میرسد هرچه این چالشها و اختلافات با دو طرف آمریکایی و اروپایی افزایش یافته، با جمهوری اسلامی کاهش داشته است.
توصیه شما برای بهبود کارکرد دستگاه دیپلماسی در دولت دوازدهم چیست؟
ارتباط و تعامل گسترده و عمیق با کشورها در مناطق مختلف دنیا، عنایت ویژه به سیاستهای کلان اقتصاد مقاومتی در بخشهایی که وزارت امور خارجه میتواند نقشآفرینی و اثرگذاری داشته باشد، دیپلماسی فعال و حضور با عزت و پرصلابت در برابر سلطهطلبیها و زورگوییها، تقویت حوزه دیپلماسی عمومی و رسانهای با توجه به فعالیتهای گسترده امپراتوری رسانهای صهیونیزم بینالملل و کارگزاری آمریکا و همپیمانان منطقهای در عرصه ایرانهراسی، مهمترین اولویتهایی است که با توجه به توصیههای مقام معظم رهبری و نیازهای موجود کشور در حوزه سیاست خارجی میتوان برشمرد.
درخصوص کارکرد بهتر دستگاه دیپلماسی نیز بنظر میرسد تسریع در عملیاتی نمودن آنچه آقای وزیر در برنامه خود درخصوص چابکسازی وزارت خارجه و تغییر ساختار و ایجاد معاونت اقتصادی در آن مطرح کرد، میتواند کارآمدی بیشتر را به دنبال داشته باشد.
سیاست خارجی دولت تدبیر و امید در دوره دوازدهم را چطور ارزیابی میکنید؟
برای ارزیابی هنوز فرصت باقی است.
با گذشت دو سال و نیم از برجام و در شرایطی که ترامپ رسماً از بیرون آمدن آمریکا از برجام میگوید و از سویی نیز برجام دستاوردی در جهت لغو تحریمها را نداشته ارزیابی شما از آینده برجام چیست و چه راهکاری را پیشنهاد میکنید؟
آنچه مربوط به بدعهدیها و نقضهای مکرر روح و متن برجام از سوی آمریکا و ناکارآمدسازی آن مطرح شده با پاسخهای خوب، منسجم و یکپارچه و قاطع مقامات مختلف جمهوری اسلامی ایران مواجه شده است. قطعاً ایران نمیتواند تنها طرف متعهد و پایبند به برجام باقی بماند. برجام اگر به واسطه سیاستهای نابخردانه آقای ترامپ و تسامح عملی طرفهای اروپایی نتواند تأمینکننده منافع ملی ایران در قبال تعامل مسئولانه ما باشد، لزومی به ادامه پایبندی به آن نخواهیم دید. جمهوری اسلامی در عالیترین سطح مقامات خود با شجاعت و صراحت اعلام کرده آغازگر نقض برجام نخواهد بود لیکن در قبال نقضهای مکرر و همچنین بیخاصیت کردن آن از سوی طرف آمریکایی دست بسته و منفعل نمیماند.
بنای ما بر برخورداری از منافع برجام در مقابل تکالیفی است که صادقانه و با قابلیت راستیآزمایی به انجام رساندیم. نوع و جنس برخورد متناسب و متقابل با اقدامات مخرب و غیرمسئولانه آمریکا را هیأت نظارت بر برجام و شورایعالی امنیت ملی تعیین خواهند کرد.
برخی از اعضای ۱+۵ موضوع از سرگیری دوباره مذاکرات برجام را مطرح کردهاند. این خواسته تا چه میزان منطقی است و پاسخ ایران به این درخواست چه میتواند باشد؟
هیچ منطقی پشت این خواسته وجود ندارد و پاسخ روشن جمهوری اسلامی رد هرگونه مذاکره درباره برجام، تحت هر عنوان و یا بهانهای است. بازبینی و مذاکره درباره بخشی از برجام، دائمی و ابدی کردن محدودیتها، افزودن الحاقیه و ضمیمه جدید و اصلاحیه و مشابه آن که از سوی آمریکا و برخی از اروپاییان مطرح شده، فاقد هرگونه منطق و عقلانیت است و لذا از نظر ایران کاملاً مردود است.
آیا موشکها و قدرت دفاعی جمهوریاسلامی قابل مذاکره است؟
برنامه مشروع و قانونی موشکی جمهوری اسلامی ایران و همچنین تقویت قدرت دفاعی و بازدارندگی کشور که تأمینکننده امنیت ملی و تمامیت ارضی و استقلال سیاسی ما است تحت هیچ شرایطی قابل مذاکره نیست.
پس به نظر شما چرا با وجود پاسخ بدیهی که به این موضوع داده میشود طرف مقابل این موضوع را مطرح میکند؟ آیا طرف مقابل میخواهد ایران را عصبانی کند؟
علت تکرار و اصرار طرف آمریکایی و رژیم صهیونیستی و متأسفانه برخی از طرفهای اروپایی، خنثیسازی تهدیدات مستمر آنان طی چهار دهه گذشته در قبال جمهوری اسلامی است. آنها با تحریک و همکاری برخی از همپیمانان منطقهای خود بارها به دنبال تهاجم به کشور و سرنگونی نظام مقدس و مردمسالار جمهوری اسلامی بودند، اما چون با حضور گسترده و بسیج مردمی از یکسو و قدرت و ابهت نظامی و دفاعی نیروهای مسلح از سوی دیگر مواجه شدند، عقب نشینی کردند. آمریکا و رژیم صهیونیستی همچنین در همه توطئههای خود در منطقه نیز به دلیل اقتدار مؤثر و نفوذ گسترده جمهوریاسلامی ناکام و سرافکنده ظاهر شدند و به همین دلیل پیوسته به دنبال تضعیف ارکان قدرت ملی کشور هستند.
اما با توجه به روندی که اعضای مذاکرهکننده درپیگیری مطالبات هستهای ما در تعهد برجام پی گرفتهاند فکر میکنید آیا آنها موفق به مطالبه خواستههای مشروع جمهوری اسلامی میشوند یا لازم است رئیسجمهوری یا مقامات بالاتر (مانند آنچه در دولت گذشته اتفاق افتاد و کار به شورای عالی امنیت ملی سپرده شد) تجدید نظری در اعضای تیم مذاکرهکننده صورت گیرد؟
مذاکرات هستهای پایان یافته و حاصل آن برجام است. لذا در حال حاضر تغییر یا تجدید نظر در اعضای تیم مذاکرهکننده، موضوعیتی ندارد. نظارت بر حسن اجرای برجام و دقت در رصد تخلفات طرف مقابل و همچنین برخورد متناسب و متقابل با آن برعهده هیأت نظارت بر اجرای برجام است که وزارت خارجه نیز عضوی از آن بشمار میرود.
آیا واقعاً میشد به توافق بهتر از برجام رسید؟
دیدگاههای مختلفی در این خصوص مطرح شده است. شاید هیچکس مدعی نباشد که آنچه تحت عنوان برجام به دست آمده، ایدهآل، مطلوب و بدون نقص است، لیکن ارزیابی آن نیز بهتر است کارشناسانه، واقعبینانه و به دور از گرایشهای سیاسی و جناحی و حزبی باشد.
با توجه به رسیدن عمر داعش به ماههای پایانی، آینده منطقه و تقسیمات قدرت را چگونه ارزیابی میکنید؟
عمر داعش به لحاظ نظامی در این منطقه رو به زوال است، لیکن تفکر و ایدئولوژی داعش که ریشه در تفکر افراطی و متعصب وهابیت و تکفیر و سلفیگری دارد باقی است که تقابلی منطقی، هوشمندانه و مستمر را میطلبد.
دو بازیگر اصلی برای بقای این جریان فکری و پیروان آن وجود دارد. اول عربستان سعودی است که سرچشمه این تفکرات و منبع اصلی آموزش و ترویج و حمایت مادی و سیاسی از پیروان این جریان منحرف است. دوم صهیونیزم بینالملل و آمریکا و برخی از متحدان غربی و عربی او هستند که همواره به عنوان ابزاری کارآمد به گروههای تروریستی نگاه کردهاند، ابتکار تولید و تقویت و مدیریت آنها را برعهده گرفته و به این وسیله اهداف خود را بویژه در غرب آسیا دنبال کردهاند.
صهیونیسم بینالملل به کارگزاری آمریکا هر اقدام بیثباتساز در منطقه اعم از تجزیهطلبی، قومیگرایی، تفرقهافکنی، نفرتپراکنی، آتشافروزی، تهدید امنیت ملی و استقلال سیاسی و تمامیت ارضی کشورها را در چارچوب اهداف راهبردی خود دنبال میکند؛ اهداف راهبردی که تأمین امنیت رژیم اشغالگر و متجاوز صهیونیستی، حاکمیت بر بازار انرژی و نفت و مدیریت مالی برخی از کشورهای عربی منطقه، فروش انبوه تسلیحات و اشتغالزایی و کسب درآمد و بالاخره تداوم پروژههای ایرانهراسی و شیعههراسی از جمله آنهاست.
از اینرو نمیتوان آینده منطقه را آرام و ایمن از شرارتها و دخالتهای فرامنطقهای دانست. طرح توطئه همهپرسی استقلال در اقلیم کردستان، رفت و آمدهای مکرر مقامات آمریکایی به منطقه و سخنان تحریکآمیز آنان، تلاش مذبوحانه آمریکایی - سعودی برای دور کردن عراق از ایران از جمله اقداماتی است که در همین راستا قابل تفسیر است. علیرغم همه این تلاشها، جمهوری اسلامی میتواند با تکیه بر اندوختهها و تجربیات ارزشمند خود، اقتدار و میزان تأثیرگذاری بر تحولات منطقهای را حفظ کرده و آن را تقویت کند. موفقیت ائتلاف ایرانی - روسی - سوری - عراقی - حزبالله و حشدالشعبی و نیروهای مردمی در سرکوب تروریستهای تکفیری و داعش و آزادسازی سرزمینی از یکسو و موفقیت نشستهای چندجانبه ایران - روسیه - سوریه و ترکیه انگیزه همگرایی و همکاری بیشتر میان این کشورها را در آینده تقویت خواهد کرد.
سیاستهای واگرایانه و حذفی عربستان و همراهان او، گرچه آنان را به رژیم صهیونیستی نزدیکتر میکند لیکن انزوای سیاسی بیشتر و مشکلات داخلی افزونتر و افول مشروعیت سیاسی در میان افکار عمومی جهان اسلام و سقوط جایگاه منطقهای و بینالمللی را برای آنان به دنبال خواهد داشت.
به بحث همهپرسی اقلیم اشاره کردید اما زیادهخواهی بارزانی چه چالشهایی برای امنیت منطقه دارد؟
اقدام نسنجیده و جاهطلبانه آقای بارزانی به مثابه ضربهای جدی بر حیثیت و مصالح مردم کُرد در عراق و کشورهای همسایه بطور خاص و همچنین توطئهای علیه ملتهای منطقه بطور عام بود که خوشبختانه تبعات منفی و مخرب آن با هوشیاری و اقدام به موقع قومیتهای مختلف مردم و مقامات مسئول در عراق و همچنین کشورهای همسایه بویژه جمهوری اسلامی ایران به حداقل ممکن کاهش پیدا کرد.
این خطای راهبردی، در صورت عدم مهار، میتوانست چالشهای جدی امنیتی برای کل منطقه و به ویژه برای عراق، ترکیه، سوریه و ایران و البته قبل از همه برای کردهای عزیز و غیور ایجاد نماید. طبعاً آثار این چالشهای امنیتی در همه حوزههای سیاسی و اقتصادی، حاکمیت ملی و تمامیت سرزمینی قابل گسترش بود. ذوق زدگی و خوشحالی زائدالوصف رژیم صهیونیستی و شتابزدگی آن در اعلام حمایت از طرح مطرود همهپرسی، نشان از انطباق کامل این اقدام با خواستههای پلید این رژیم تروریستی و اشغالگر دارد.
و آخرین پرسش، پیشبینی شما از آینده سیاسی بارزانی چیست؟ آیا کردها او را طرد میکنند؟
شواهد و قرائن موجود حکایت از نزدیک شدن آقای بارزانی به پایان حیات سیاسی خود میکند. رویدادهای اخیر در اقلیم کردستان عراق همچنین نشان میدهد اعتبار و جایگاه وی بر اثر این اشتباه بزرگ در میان کردها و شخصیتهای برجسته کردی دچار آسیب جدی شده به نحوی که خود وی و اطرافیان او کنارهگیری از قدرت را بر هرچیز دیگری ترجیح دادهاند.
گفتوگو: قاسم غفوری- مائده شیرپور