مقولهی ازدواج و مصائبِ تشکیل زندگی، این روزها به یکی از معضلهای لاینحلِ جوانان و همچنین خانوادهها، تبدیل شده است. بیکاری، حقوقِ ناکافی، گرانی طلا، اثاثیهی زندگی، مهریههای عجیبوغریب، در برخی مناطق شیربها و در نهایت بعد از قطاری از مشکلات، معضل ترتیبدادن مراسم عروسی آن هم با این توقعات و چشم و همچشمیها و متعاقباً هزینههای کمرشکن برای خانواده داماد تنها گوشهای از مشکلاتِ جوان امروزی است.
با تفاسیری که عرض شد برخی به کل قیدِ ازدواج را میزنند، برخی که از قشر روشنفکر جامعه هستند، قید عروسی و برخی که نمیتوانند قید هیچکدام را بزنند، تن به برگزاری عروسیهای لاکچری میدهند و تا خرتناق خود را زیر بار قرضوقوله، غرق میکنند .
فیلم عروسی مردم ساخته مجید توکلی و تهیهکنندگی علی سرتیپی با انتخاب سوژهای در قد و قامتِ معضلِ امروز جوانان کشور در امر ازدواج، قصد داشته تلنگری بر پیکر بیجان مسئولین امر در این حوزه بزند؛ ولی متأسفانه حتی از کنار آن هم رد نشده و تلنگر در حد یک فریادِ جاهلهای زمان قدیم در کوچه خلوت باقیمانده است .پرداخت ِمع ضلی اینچنینی که در حال حاضر بیش از سی و پنج درصد جمعیت کل کشور به آن دچارند نباید تا این حد سطحی و گذرا باشد . اکتفاکردن به دیالوگهایی دمدستی صرفاً برای اینکه به مسئولین امر برنخورد و بهراحتی مجوز اکرانِ فیلم علی سرتیپی را بدهند، بیشتر بهجای احترام به مخاطب و طرح معضل، توهین به جامعه هدف خواهد بود .
جوانِ امروزی عقده دارد. عقده تشکیل زندگی با استانداردهایی معقول، جوانِ امروز حسرتِ تشکیل زندگی و مستقل شدن دارد عقدهی بودن در مراسمِ لاکچری با آن آبوتاب و چندین نوع غذا را ندارد . تنزلِ شخصیتِ جوانِ امروزی در سکانسهایی از فیلم بهشدت محسوس است. سکانسی که شکیب شجره برای جمعکردن شاباش دست به هرکاری میزند و در بدترین حالت به فکر ارتزاق از خوردنیهای هفترنگی است که در جایجای تالار دستبهدست میشود . تکلیف عروسی مردم بههیچوجه مشخص نیست. کُمیتش لنگ میزند، نمیداند که باید در ژانر کمدی ایفای نقش بکند یا اجتماعی یا کمدی سیاه! میان ژانرها مانند عروسی که رقصیدن بلد نیست و بهانه را کجی زمین میداند، تلوتلو میخورد.
عروسی مردم میتوانست با پرداختِ بهتر و درست به یکی از کمدیهای اجتماعی درستوحسابی چند سال اخیر تبدیل شود؛ ولی متأسفانه سازندگان این اثر اکران را به شفافسازی درد مردم ترجیح دادند و از سوژهای با این قوت بهراحتی عبور کردند .
ترکیب نازنین بیاتی و شکیب شجره، ترکیب شیرینی بود. هر دو بهتنهایی قبلاً ثابت کرده بودند که میتوانند در آثار کمدی بهخوبی به ایفای نقش بپردازند و حتی مخاطب را به خود جلب کنند. میتوان گفت که این زوج هنری علیرغم فیلمنامه ضعیف توانستند جذابیتهای بصری را با بازی خوب خود برای مخاطب در معرض نمایش بگذارند. احتمالاً موفقیت نسبی عروسی مردم در گیشه را باید به نام این دو بازیگر بنویسیم، این دو توانستند با گذر از ضعفهای مشهود فیلمنامه، برای لحظاتی هم که شده خنده را بر لبان مخاطب بیاورند.
مجید توکلی کارگردان عروسی مردم در «متولد ۶۵» هم سعی کرده بود با عقدههای جوانی و دستتنگی و فقرِ زوجین، شوخیهایی بکند؛ ولی آنجا هم نتوانسته بود کلامش را در چارچوب فیلمنامه به تصویر بکشد و رشته کلام از دستش دررفته بود . «متولد ۶۵» درکل بسیار قابلقبولتر از عروسی مردم بود و بیشتر زخم کلامش به دل مینشست .
در نهایت کاش الان که فرصتی دست داده بود توکلی میتوانست با طمأنینه بیشتری به ساخت این اثر بپردازد و صرفاً به اتمام کار و اکران فکر نکند. عروسی مردم در یککلام سوژه خوبی بود که تلف شد.
با تفاسیری که عرض شد برخی به کل قیدِ ازدواج را میزنند، برخی که از قشر روشنفکر جامعه هستند، قید عروسی و برخی که نمیتوانند قید هیچکدام را بزنند، تن به برگزاری عروسیهای لاکچری میدهند و تا خرتناق خود را زیر بار قرضوقوله، غرق میکنند .
فیلم عروسی مردم ساخته مجید توکلی و تهیهکنندگی علی سرتیپی با انتخاب سوژهای در قد و قامتِ معضلِ امروز جوانان کشور در امر ازدواج، قصد داشته تلنگری بر پیکر بیجان مسئولین امر در این حوزه بزند؛ ولی متأسفانه حتی از کنار آن هم رد نشده و تلنگر در حد یک فریادِ جاهلهای زمان قدیم در کوچه خلوت باقیمانده است .پرداخت ِمع ضلی اینچنینی که در حال حاضر بیش از سی و پنج درصد جمعیت کل کشور به آن دچارند نباید تا این حد سطحی و گذرا باشد . اکتفاکردن به دیالوگهایی دمدستی صرفاً برای اینکه به مسئولین امر برنخورد و بهراحتی مجوز اکرانِ فیلم علی سرتیپی را بدهند، بیشتر بهجای احترام به مخاطب و طرح معضل، توهین به جامعه هدف خواهد بود .
جوانِ امروزی عقده دارد. عقده تشکیل زندگی با استانداردهایی معقول، جوانِ امروز حسرتِ تشکیل زندگی و مستقل شدن دارد عقدهی بودن در مراسمِ لاکچری با آن آبوتاب و چندین نوع غذا را ندارد . تنزلِ شخصیتِ جوانِ امروزی در سکانسهایی از فیلم بهشدت محسوس است. سکانسی که شکیب شجره برای جمعکردن شاباش دست به هرکاری میزند و در بدترین حالت به فکر ارتزاق از خوردنیهای هفترنگی است که در جایجای تالار دستبهدست میشود . تکلیف عروسی مردم بههیچوجه مشخص نیست. کُمیتش لنگ میزند، نمیداند که باید در ژانر کمدی ایفای نقش بکند یا اجتماعی یا کمدی سیاه! میان ژانرها مانند عروسی که رقصیدن بلد نیست و بهانه را کجی زمین میداند، تلوتلو میخورد.
عروسی مردم میتوانست با پرداختِ بهتر و درست به یکی از کمدیهای اجتماعی درستوحسابی چند سال اخیر تبدیل شود؛ ولی متأسفانه سازندگان این اثر اکران را به شفافسازی درد مردم ترجیح دادند و از سوژهای با این قوت بهراحتی عبور کردند .
ترکیب نازنین بیاتی و شکیب شجره، ترکیب شیرینی بود. هر دو بهتنهایی قبلاً ثابت کرده بودند که میتوانند در آثار کمدی بهخوبی به ایفای نقش بپردازند و حتی مخاطب را به خود جلب کنند. میتوان گفت که این زوج هنری علیرغم فیلمنامه ضعیف توانستند جذابیتهای بصری را با بازی خوب خود برای مخاطب در معرض نمایش بگذارند. احتمالاً موفقیت نسبی عروسی مردم در گیشه را باید به نام این دو بازیگر بنویسیم، این دو توانستند با گذر از ضعفهای مشهود فیلمنامه، برای لحظاتی هم که شده خنده را بر لبان مخاطب بیاورند.
مجید توکلی کارگردان عروسی مردم در «متولد ۶۵» هم سعی کرده بود با عقدههای جوانی و دستتنگی و فقرِ زوجین، شوخیهایی بکند؛ ولی آنجا هم نتوانسته بود کلامش را در چارچوب فیلمنامه به تصویر بکشد و رشته کلام از دستش دررفته بود . «متولد ۶۵» درکل بسیار قابلقبولتر از عروسی مردم بود و بیشتر زخم کلامش به دل مینشست .
در نهایت کاش الان که فرصتی دست داده بود توکلی میتوانست با طمأنینه بیشتری به ساخت این اثر بپردازد و صرفاً به اتمام کار و اکران فکر نکند. عروسی مردم در یککلام سوژه خوبی بود که تلف شد.
علی کلانتری