تمامی شبکههای فرسوده آب و فاضلاب کلانشهر اصفهان در مرحله بحران قرار دارد که این برشی از آخرین سخنان مدیریت آب و فاضلاب این استان است درحالیکه متولی یازده سال قبل از آن بهپاس همه کوتاهیها و غفلتها در این مورد که به روایتی ترک فعل است، پاداش مسئولیت کلان خود را دو سال پیش در پایتخت گرفت تا باقیمانده دوران حضور را به خدماتی از همین قماش به آحاد جامعه کشوری اختصاص دهد که این یک بدعت بهجامانده از گذشته است تا برای مدیرانی که موردنقد رسانهها قرار میگیرند سوپاپ اطمینان باشد و یکپایه ترقی کنند که گویا همگی ابزار این تعالی را پیدا کردهاند و تلاش میکنند در مقابل همه نقدها سکوت اختیار کرده و البته به روایتی علامت رضایت از آن مواردی است که گفته یا نوشته شده است.
همانگونه که در تمامی یک دهه اشراف متولی مدیریت بحران استان اینچنین بوده تا در مقابل همه نقدها خم به ابرو نیاورد و تنها به گزارش دادن نشستهای اضطراری قناعت کرده که شاید همانند دیگر مدیران بهراحتی بتواند پلههای نردبان ترقی را برای رسیدن به جایگاه نجار سابق طی کند زیرا این بیتفاوت بودنها هم بهنوعی سکوی پرتاب است! خوشبختانه امروز دیگر مدیران استانی این تجربه موفق را پذیرفتهاند تا قبله خوابشان در شبها بهسوی پایتخت باشد که بنیانگذار آن سلطان حسین صفوی بود تا به همین وسیله دودمان سلسله خود را به باد فنا بدهد، امروز مهمترین چالش کشور و بخصوص چند کلانشهر صنعتی ازجمله اصفهان چیزی نیست جز معضل آلودگی هوا که نهتنها بهصورت کلان پیرامون آن اقدامی عاجل صورت نگرفته بلکه روزبهروز بحرانیتر شده تا جایی که به فاجعه نزدیک میشود. در این یادداشت قصد نداریم به توصیف آلودگی هوا، فرونشست و نقصان آب و عوامل آن در گذشته بپردازیم که دزدان ناگرفته پادشاهاند، همانگونه که هیچ نهادی و ارگانی هم به دنبال آن نیست تا عاملان بلا را پیدا کند و به مجازات برساند که شاید حداقل اینگونه موارد در آینده تکرار نشوند اما این اتفاق همچنان نمیافتد و پروسه سکوت ادامه مییابد تا دوران مسئولیتها به پایان خود نزدیک شده و مقامات محلی بتوانند عنوانهای کشوری را کسب کنند تا با حقوق و مزایای بالاتری بازنشسته شوند و تعدادی نیز چون موارد گذشته، بقیه عمر را با حقوق قابلتوجه دوران بازنشستگی در مکانهای خوش آبوهوای داخل و خارج از کشور سپری نمایند.
آگاهی کامل داریم که آنچه مینویسیم، سیاه کردن کاغذی بیش نیست و هیچ خاصیت دیگری ندارد زیرا هیچ مقام اثرگذار و دارنده امضا طلایی نهتنها آن را نمیخواند بلکه اگر هم نیمنگاهی به خلاصه تلخیص شده آن توسط روابط بهاصطلاح عمومی خود داشته باشد درنهایت تره هم برای عقاید نویسنده که مطالبه آحاد جامعه است خورد نخواهند کرد؛ اما ما وظیفه وجدانی و کاری خود را انجام میدهیم و در کنار آن عاجزانه میخواهیم تا نسبت به مسئله بغرنج آلودگی هوا بیتفاوت نباشد. زیرا سلامتی همگان و بخصوص نسلهای آینده را نشانه گرفته که در حقیقت بتواند دست چپاول گردن امپریالیسم را در غارت کشور به دلیل ضعف توان جسمی آنها در آیندهای نهچندان دور باز بگذارد. امروز هریک از واحدهای مسکونی کلانشهر و قسمت اعظمی از استان برای مقابله با این بلیه نیازمند یک دستگاه هواساز و تولید اکسیژن است که قیمت آن طی چهار سال گذشته از پانصد هزار تومان به بیست میلیون تومان افزایش یافته درحالیکه خانوادههای متوسط رو به پایین که اکثریت جامعه را تشکیل میدهند با درآمدی که دارند از تأمین معیشت خود عاجزند و هرگز نمیتوانند این دستگاه را خریداری نمایند.
حالا باید سوأل کرد نقش والی استان بهعنوان بالاترین مقام اجرایی در مقابل این شش میلیون نفوس چه میتواند باشد که به همه امور سیاسی اهمیت میدهند اما از حل این معضل فراگیر اجتماعی عاجز و ناتوان هستند؟! باور داشته باشیم که تقریبا همه مقامات مسئول لاکپشتی حرکت میکنند و با تمام توان در این مسیر گام برنمیدارند که قبل از آنهم برای چالش آب کاری بهجز سیاسی عمل کردن درخور تعهدات خود نکردهاند چون پارامترهای رسیدن به نردبان ترقی این اجازه را به آنها نمیدهد و این مردم هستند که باید بلیط های یکسرهای را برای گوشهای دیگر از کشور فراهم کنند و جان خود را از جهنمی بیآب و آلوده از هوای نامساعد و در حال فرونشست با نشان استان برخوردار نجات دهند.
همانگونه که در تمامی یک دهه اشراف متولی مدیریت بحران استان اینچنین بوده تا در مقابل همه نقدها خم به ابرو نیاورد و تنها به گزارش دادن نشستهای اضطراری قناعت کرده که شاید همانند دیگر مدیران بهراحتی بتواند پلههای نردبان ترقی را برای رسیدن به جایگاه نجار سابق طی کند زیرا این بیتفاوت بودنها هم بهنوعی سکوی پرتاب است! خوشبختانه امروز دیگر مدیران استانی این تجربه موفق را پذیرفتهاند تا قبله خوابشان در شبها بهسوی پایتخت باشد که بنیانگذار آن سلطان حسین صفوی بود تا به همین وسیله دودمان سلسله خود را به باد فنا بدهد، امروز مهمترین چالش کشور و بخصوص چند کلانشهر صنعتی ازجمله اصفهان چیزی نیست جز معضل آلودگی هوا که نهتنها بهصورت کلان پیرامون آن اقدامی عاجل صورت نگرفته بلکه روزبهروز بحرانیتر شده تا جایی که به فاجعه نزدیک میشود. در این یادداشت قصد نداریم به توصیف آلودگی هوا، فرونشست و نقصان آب و عوامل آن در گذشته بپردازیم که دزدان ناگرفته پادشاهاند، همانگونه که هیچ نهادی و ارگانی هم به دنبال آن نیست تا عاملان بلا را پیدا کند و به مجازات برساند که شاید حداقل اینگونه موارد در آینده تکرار نشوند اما این اتفاق همچنان نمیافتد و پروسه سکوت ادامه مییابد تا دوران مسئولیتها به پایان خود نزدیک شده و مقامات محلی بتوانند عنوانهای کشوری را کسب کنند تا با حقوق و مزایای بالاتری بازنشسته شوند و تعدادی نیز چون موارد گذشته، بقیه عمر را با حقوق قابلتوجه دوران بازنشستگی در مکانهای خوش آبوهوای داخل و خارج از کشور سپری نمایند.
آگاهی کامل داریم که آنچه مینویسیم، سیاه کردن کاغذی بیش نیست و هیچ خاصیت دیگری ندارد زیرا هیچ مقام اثرگذار و دارنده امضا طلایی نهتنها آن را نمیخواند بلکه اگر هم نیمنگاهی به خلاصه تلخیص شده آن توسط روابط بهاصطلاح عمومی خود داشته باشد درنهایت تره هم برای عقاید نویسنده که مطالبه آحاد جامعه است خورد نخواهند کرد؛ اما ما وظیفه وجدانی و کاری خود را انجام میدهیم و در کنار آن عاجزانه میخواهیم تا نسبت به مسئله بغرنج آلودگی هوا بیتفاوت نباشد. زیرا سلامتی همگان و بخصوص نسلهای آینده را نشانه گرفته که در حقیقت بتواند دست چپاول گردن امپریالیسم را در غارت کشور به دلیل ضعف توان جسمی آنها در آیندهای نهچندان دور باز بگذارد. امروز هریک از واحدهای مسکونی کلانشهر و قسمت اعظمی از استان برای مقابله با این بلیه نیازمند یک دستگاه هواساز و تولید اکسیژن است که قیمت آن طی چهار سال گذشته از پانصد هزار تومان به بیست میلیون تومان افزایش یافته درحالیکه خانوادههای متوسط رو به پایین که اکثریت جامعه را تشکیل میدهند با درآمدی که دارند از تأمین معیشت خود عاجزند و هرگز نمیتوانند این دستگاه را خریداری نمایند.
حالا باید سوأل کرد نقش والی استان بهعنوان بالاترین مقام اجرایی در مقابل این شش میلیون نفوس چه میتواند باشد که به همه امور سیاسی اهمیت میدهند اما از حل این معضل فراگیر اجتماعی عاجز و ناتوان هستند؟! باور داشته باشیم که تقریبا همه مقامات مسئول لاکپشتی حرکت میکنند و با تمام توان در این مسیر گام برنمیدارند که قبل از آنهم برای چالش آب کاری بهجز سیاسی عمل کردن درخور تعهدات خود نکردهاند چون پارامترهای رسیدن به نردبان ترقی این اجازه را به آنها نمیدهد و این مردم هستند که باید بلیط های یکسرهای را برای گوشهای دیگر از کشور فراهم کنند و جان خود را از جهنمی بیآب و آلوده از هوای نامساعد و در حال فرونشست با نشان استان برخوردار نجات دهند.
حسن روانشید - روزنامه نگار پیشکسوت