۱- محرمها ميآيند و ميروند و هر مشتاقي از آن بهرهاي ميبرد. هركس به فراخور عشق و شوق و ظرفيت عقلي و قلبي خود از سفره پربركت و نجاتبخش حسين بن علي(ع) ارتزاق ميكند. سهم عدهاي كثير از اين خوان الهي و حياتبخش اندك و قليل و سهم عدهاي قليل از آن فربه و كثير است. فهرست نعمتها و بركات و درسها و آموزههاي حياتبخش و نجاتبخش محرم حسيني زياد است كه يكي از مهمترين آنها سخنان و خطبههاي عميق و حماسي و سوزناك و در عين حال بيداركننده آن حضرت است كه به مصداق اكمل«امر به معروف و نهي از منكر» پيش روي تاريخ قرار دارد و مخاطب آن همه آزاديخواهان و عدالتطلبان و عزتجويان ادوار گوناگون بشريت است. دريغ از اينكه بسياري از شركتكنندگان در آيينهاي سوگواري حسيني با اين گفتهها و خطبههاي حضرت اباعبدالله الحسين(ع) بيگانهاند و شور و عواطف مقدس حسيني آنها با معرفت روشنبينانه تلفيق نشده است و شايد اين بيگانگي در كارنامه عمل ما نابخشودني باشد.
۲- کارشناسان تحليلگر قیام حسینی مينويسند، تاريخ سلسله حوادثي است که مانند حلقههاي زنجير به هم پيوستهاند و هر حادثه بزرگ يا کوچک ريشهاي در گذشته و آثاري در آينده دارد. در محرم هر سال بايد«ريشهها و انگيزههاي» آن را بيابيم و آنها را تعريف اقناعي بنماييم و عملياتي بسازيم و صد البته از مدارک و منابع محکم و مستند و مطمئن چون «قرآن مجيد، سخنان رسول خدا و ائمه اطهار و تاريخنويسان موثق» بهره بگيريم. جملهاي آيتالله جواديآملي در مقدمه کتاب «مفاتيحالحيوه» دارد که حيات يعني دانايي و توانايي و اين زندگي در قیام امام حسين عليهالسلام جلوهگر است، چون حيات براي چند روز معنا نميشود و حيات درازمدت مورد توجه امام بود و امروز امام حسين عليهالسلام زنده است. «هرگز نميرد آن که دلش زنده شد به عشق - ثبت است بر جريده عالم دوام ما».
۳- تاريخ بشر، حوادث تلخ و شيرين بيشماري را به ياد دارد و سازندگان تاريخ فراوان را ثبت نموده است، ولي هيچ حادثهاي چون حادثه کربلا و تاريخسازي چون امام حسين و يارانش در تاريخ ديده نشده است، زيرا حادثه سکه دو رويه است، که يک روي آن «خيانت، بيوفايي، ناجوانمردي، ستمگري، پليدي، قساوت، بيرحمي و مهمانکشي، عهدشکني، بداخلاقي و بياخلاقي»، با نوشتن دوازده هزار نامه، با امضاي تک نفري، دو نفري و چند نفري با پيکهاي متعدد، امام را براي امارت و امامت و جماعت و جمعه فرا خواندند و «العجل، العجل، العجل» در نامه خود نوشتند و با نماينده فرستاده وي «مسلم بن عقيل» ۱۸ هزار نفر بيعت کردند و او امام را در جريان بيعت قرار داد. در کربلا، عمربنسعد چند نفر از همراهان خود را خواست و به آنان گفت به سوي حسينبنعلي رفته و از وي بپرسيد، چرا به سمت کوفه سفر نمودهاي و نرفتند و گفتند ما براي وي نامه نوشتهايم و او را دعوت کردهايم و روي ديگر اين حادثه تاريخي «توکل ، تعهد، تدين، تواصل، تعاون، اصلاح، امر به معروف و نهي از منکر، پذيرش دعوت آنان، انصراف در صورت تغيير خواسته» بود و به وضوح اعلام شد، که امام ميخواست، دين را احيا نمايد با اخلاق عمل کند.
۴- امام حسين(ع) چنانكه خود به صراحت بيان ميكند، يك انقلابي اصلاحگر است. از اينرو از ايشان به عنوان ثارالله و مصلح از سوي شيعيان و خارجي از سوي دشمنان ياد ميشود. ثارالله همان انقلابي است كه قيام و انقلاب او در مسيرالله و اهداف الهي است و بيانگر اين معناست كه ايشان قيام خود را در چارچوب اهداف و فلسفه الهي تعريف كرده است و از همينرو ايشان را وارث انبياء و پيامبران(ع) ميدانند؛ چرا كه همان اهداف پيامبران به ويژه عدالتخواهي آنان را پيگير بوده است.
با بررسي اتهاماتي كه دشمنان به ايشان ميزنند، معلوم است كه آن حضرت به عنوان يك انقلابي وارد صحنه سياسي شده است؛ چرا كه عنوان خارجي و خوارج در فرهنگ سياسي و اجتماعي آن زمان به كساني گفته ميشد كه عليه نظام سياسي و خلافت وقت قيام كرده و نه تنها از بيعت سرباز زده بلكه به دليل عدم پذيرش مشروعيت الهي و قانوني، دست به سلاح برده و خواهان تغيير نظام سياسي و جابهجايي قدرت از طريق اعمال خشونت و جنگ ميشود. آن حضرت در وقت خروج از مدينه در وصيتي كه به برادرش محمد حنفيه كرده، در بيان علل خروج خود عليه نظام سياسي وقت، به هدف اصلاحگري اشاره فرموده و خروج خويش را با انگيزه «طلب اصلاح در امت پيامبر»، ذكر ميكند و ميفرمايد: اني لم اخرج اشرا و لابطرا و لامفسدا و لاظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح في امه جدي و اريد ان آمربالمعروف و انهي عن المنكر و اسير بسيره جدي و ابي؛ من نه براي گردش و تفريح و ايجاد آشفتگي و خودنمايي از مدينه بيرون ميروم و نه براي اينكه فساد و تباهي در زمين راه بيندازم و ستم و ظلمي روا دارم، بلكه فقط براي اصلاح در امت جدم خروج ميكنم و ميخواهم امر به معروف و نهي از منكر كنم و بر سيره و روش جدم و پدرم رفتار كنم.
۵- رسالت ما در برابر اين رويداد بينظير تاريخ که فقط از حق و عدل و اخلاق و اعتدال و انصاف و مروت و عزت و استقامت، حريت و مساوات و مواسات و تعاون و تواصل و تواصي به حق و صبر و انسانيت و حيات طيبه و مرگ با شرافت ميگفت و ميگويد و خواهد گفت، چيست و چه بايد کرد، نميخواهيم عاشورا را فقط تبيين کنيم و توصيف نماييم و فلسفهبافي کنيم، بلکه ميخواهيم اضافه بر اينها به صحنه «تطبيق» و تعامل وارد شويم و معلوم سازيم که امام حسين عليهالسلام اعلام ميدارد «هل من ناصر ينصرني».
شرايط امروزجهان را ببينيد و در آن بررسي به عمل آوريد، چگونه استکبار و استثمار و استعمار و استبداد، بيداد ميکند، هر روز شعله جنگي را در گوشهاي از جهان بر ميافروزند و گلولهاي پرتاب ميکنند و درختي را قطع ميکنند و بين جوامع تفرقه به وجود ميآورند و به جان هم مياندازند، بايد تماشاگر بود، بايد توصيفگر بود، بايد همراهي و همکاري نمود و امضا کرد و حق دانست، يا بايد سرفهاي، عطسهاي، دادي، فريادي، اعتراضي و انتقادي نمود، آگاهسازي کرد و افشاگري نمود و به مقابله برخاست و در تضعيف آنان و برطرف کردن آنان اقدامي نمود. امام حسين و ياران وي را الگو قرار داد. امروز مردمان فلسطين، غزه، عراق، سوريه، يمن، افغانستان، لبنان، ليبي، بحرين، عربستان ، تركيه ،كوباني و... گرفتارند؛ و اينك كه ۱۳۷۵ سال از حادثه غمبار و حزنانگيز قيام حسيني ميگذرد بايد كاري كرد تا آزادگان و مسلمانان جهان با اتحاد بيبديل خود خاطره جاويدان كربلاي حسيني را با پيامهاي ماندگارش بار ديگر جلوهگر سازند و طاغوتهاي زمانه را چون امويان و سفيانيان و آلزياد و آلمروانها منفور تاريخ نمايند و در زبالهدان تاريخ دفن كنند.
هرچه درباره «قیام حسيني» بگوييم، ميدان سخن و مباحثه و مناظره وجود دارد که آيتالله وحيد خراساني فرمودند: «عاشورا غوغاي عالم خلقت است» و فرشتگان مجذوب عالم بالا و ملاء اعلي، وقتي به زيارت اصحاب سيدالشهداء ميروند، به قدري مجذوب ميشوند که تا قيامت تحمل فراق از مشهد اصحاب را ندارند.
ايام عزاي امام حسين(ع) و ياران با وفايش در محرم ۱۴۳۶ه.ق. برشيفتگان حضرتش را تسليت و تعزيت ميگوييم.