م جمهوري اسلامي ايران در منطقه خاورميانه كه طي 30 سال گذشته با قرار گرفتن در راس جبهه مقاومت در اين منطقه استراتژيك شعار قطع دخالت بيگانگان را سر داده است، طي تحولات اخير خاورميانه جايگاه ويژهاي در بين كشورهاي در حال تحول پيدا كرده است؛ اين نكته قابل اغماض نيست كه عمدهترين علت خيزشهاي اسلامي در منطقه مخالفت با رويكرد مرتجع حاكمان كشورهايي بوده است كه درگير اين تحولات شدهاند؛ كشورهايي مثل تونس و مصر و بحرين و يمن در حالي درگير تحولات شدند كه مردم خواستار عملكرد مستقل سردمداران خود بودند.
مهمترين شعارهايي كه مردم در مخالفت با حاكمان خود سر دادند قطع دخالتهاي آمريكا و رژيم صهيونيستي و مقابله با سياستهاي آنها در منطقه بوده است؛ اين موضوعي است كه به عقيده تحليلگران سياسي و همچنين مقامات سياسي نشان دهنده ارتقاي جايگاه جمهوري اسلامي در منطقه است؛ در شرايطي كه تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا پيش بینی ناپذیر به پيش ميرود چشمهای بسیاری به این منطقه دوخته شده كشورهاي غربي با تصور ايجاد خاورميانه جديد و حتي ترسيم نقشه آن افكار خود را نقش بر آب ميديدند، دست به ايجاد گمانهزنيهايي عليه جمهوري اسلامي زدند. ایران به عنوان یکی از بازیگران، معتقد است نظم جدید را نهضتی اسلامی تعیین خواهد کرد كه در تضاد كامل با غرب و دخالتهاي آمريكا و رژيم صهيونيستي قرار دارد در عين حال آن را نشانه دموكراسي خواهي معترضان بيان ميكند و معتقد است ملتها پس از سالها استعمار و با تاثيرگيري از انقلاب اسلامي ايران خواهان آزادي هستند اين موضوعي است كه از سوي بسياري از تحليلگران مورد تاييد قرار گرفته است.
ايران با حضور خود در راس جبهه مقاومت و در شرايطي كه اكثريت سياستمداران و تحليلگران به اين موضوع صحه ميگذارند كه اكنون ملتها در تقابل با تفكر دخالت بيگانگان در امور داخلي خود هستند موضوع خاورميانه اسلامي را مطرح ميكند، خاورميانه اسلامي با شعارهاي اسلامخواهانه معترضان موضوعي است كه بيش از وقوع خاورميانه بزرگ قابل پذيرش است.
معترضان با وجود رفتارهاي دوگانهاي كه از بيگانگان داخل منطقه درباره برخورد با ديكتاتورهاي از قدرت ساقط شده مشاهده كردهاند به خوبي به اين موضوع واقفند كه در طي تحولات تلاشهاي آمريكا و سران رژيم صهيونيستي نه براي بازگشت امنيت به داخل مرزهاي آنها بلكه براي تثبيت موقعيت خودشان در شرايط پيشين سران مرتجع عربي بوده است؛ با اين وجود برخي معتقدند كه برای تعیین برنده بازی در خاورميانه و شمال آفريقا بسیار زود است. تحليلگران معتقدند شرايط پيش آمده در منطقه وقايع را براي پيشروي اهداف جمهوري اسلامي در منطقه به خصوص در مقابله با رژيم صهيونيستي بيش از پيش فراهم ساخته است؛ تحولات خاورميانه نشان داد كه ملتها در تقابل با دولتهاي خود به هيچ عنوان تاب پذيرش رفتار پيشين حاكمان خود را ندارند؛ عقايد آنها در نقطه مقابل حاكمان اين كشورها بيانگر اين حقيقت بود كه اكنون جبهه مقاومت در حال پيشي گرفتن از خط سازش است.
اين در حالي است كه برخی کارشناسان ادعا میکنند که دولتهای برآمده از این خیزشهای عمومی ماهیت ضد آمریکایی و ضد غربی داشته و بی شک در مسیر همراهی با ایران در منطقه قرار خواهند گرفت. برخی دیگر معتقدند که ایرانیها از این خیزشهای عمومی متضرر خواهند شد.
با اين وجود نميتوان اين نكته را ناديده گرفت که غرب با مشاهده رگههایی از انقلاب ایران در خیزشهای عمومی منطقه در هراس افتاده است. در اين ديدگاه نگاهی به نقش ایران در منطقه و سالها خصومتورزی آمریکاییها و متحدان عرب آنها در منطقه با ایران عمق مطلب را افشا ميكند. نظامی پوشهایی از قدرت کنار میروند که در تمام این سالها به اشاره رژيم صهيونيستي و ايالات متحده كاملا در تقابل با جمهوري اسلامي قرار گرفته بودند.
با اين وجود رسانههاي غربي بر اين موضوع تاكيد كردهاند كه "اندک جای تعجبی ندارد که ایران در این فضا کمال استفاده را به نفع خود ببرد. اگر دولتمردان ایرانی به غیر از این رویهای در پیش میگرفتند جای تعجب داشت. ایران در حال حاضر با حزب الله لبنان و حماس در فلسطین دست دوستی و اخوت داده است. اکنون بیراهه نیست اگر ایران از همین اهرمها برای پیشبرد منافع خود در خاورمیانه جدید استفاده کند. با این همه یک حقیقت تلخ برای ایرانیها وجود دارد که البته زیرکانه با آن کنار آمدهاند: تهران هیچ گاه نمیتواند عضوی ثابت و قابل قبول در جهان عرب باشد."
در عين حال تاييد رسانهها و مقامات غربي به ارتقاي جايگاه جمهوري اسلامي در بين ملتها ميتواند نقش تعيين كننده ايران را در تحولات خاورميانه نشان بدهد؛ آنها عليرغم جوسازيهايي كه نسبت به نقش جمهوري اسلامي داشتهاند صراحتا به اين نكته تاكيد كردهاند كه ايران نقشي اثرگذار در تحولات منطقه داشته و بدون شك حضور ديگر كشورها در جبهه مقاومت ميتواند قدرت ايران را بيش از پيش در جايگاه خود افزايش بدهد.
ادعاي دخالت ايران در سركوب معترضان سوري موضوعي بود كه از جانب آنها براي تخريب جايگاه ايران مطرح شد؛ در عين حال پيش از چنين ادعايي آنها مدعي بودند كه ايران در امور داخلي بحرين مداخلههايي آشكار دارد؛ اين در حالي است كه افكار عمومي به اين حقيقت واقف است كه آنها در شرايطي ايران را متهم به دخالت در امورداخلي ديگر كشورها ميكنند كه خود با لشكركشي به برخي از كشورهاي معترض به قتل عام و نسل كشي در اين كشورها پرداختهاند.
در حالي كه آنها تا پيش از ايجاد تحولات سعي داشتند با متهم كردن ايران به پيگيري در ساخت سلاح هستهاي چهره ايران را در منطقه مخدوش كنند؛ تحولات خاورميانه براي سران آمريكا و غرب در واقع شوك بزرگي بود كه آنها را از توهمات هستهاي خارج كرد و خطي جديد را در مقابله با ايران رقم زد.
موضعگيريهاي نابهنگام و ديرهنگام سران غربي و آمريكايي موضع مردم منطقه را در قبال آنها سختتر ساخت؛ آشكارترين اين مواضع را ميتوان در اظهارنظرهاي آنها در برخورد با معترضان بحريني و از سوي ديگر در برخورد با معترضان سوري تحليل كرد؛ در شرايطي كه آنها به دنبال سركوب كردن اعتراضات در بحرين و ابقاي آل خليفه در راس حكومت بحرين هستند و در بازتاب اخبار اين كشور از سانسور استفاده ميكنند؛ در نقطه مقابل اعتراضات سوريه را به حق ميدانند و معتقدند جمهوري اسلامي ايران در سركوب معترضان سوري به اسد كمك ميكند.
با اين وجود خود آنها تاكيد ميكنند كه عمده تحولات شگفتآور و غيرقابل پيشبيني خاورميانه حداقل در كوتاهمدت، ناشي از انقلاب 32 سال گذشته ايران اسلامي است كه بسياري از ابزارهاي عادي جهان سلطه براي تسلط بر ملتها را ناكارآمد كرد و فصل نويني در ادبيات ديپلماتيك دنيا به وجود آورد تا اين باور در سالهاي پس از پيروزي انقلاب ايران در ميان افكار عمومي جهان بويژه منطقه خاورميانه كه از سالهاي دور تحت سلطه قرار دارد، ايجاد شود كه سلطه و زور قابل شكستن است. به همين سبب بود كه با يك تاخير قابل تامل، رئيسجمهور و ساير سياستمداران آمريكايي براي سقوط حسني مبارك گاهي پا پس كشيده و گاهي نيز اظهاراتي ناشي از سرگرداني مطرح ميكردند تا مبادا تاريخ سي و چند سال قبل در خاورميانه تكرار شود و غرب ناگزير به عقبنشيني از مواضع استكباري و دستاندازي به ملتهاي اين سوي جهان گردد.
در ميان اين تحولات، سران عرب متحد غرب نيز به نحو شگفتآوري قافيه را باختند. سران اين كشورهاي عربي كه سالهاي زيادي با ژستي ديكتاتور مابانه ، غيرقابل شكست بودن حريمشان را به مردم كشورهاي تحت حكومت خود ديكته كرده بودند، به تكاپوي عجيبي افتادند. اين پادشاهان كهنه جايگاه و روساي جمهور سلطنت پيشه، ابتدا با خيالي راحت در مقابل مردم خشمگين كشورهايشان قرار گرفتند و به پشتوانه توهم نگاه مهربان كاخ سفيد، از سركوب ملتهايشان با توسل به انواع ابزارهاي تهديد و ارعاب دم زدند.
با وجود تمام فرافكنيهاي انجام شده در رابطه با آينده خاورميانه اين موضوع غيرقابل انكار است كه جمهوري اسلامي ايران از نقشي ويژهتر در منطقه برخوردار خواهد بود؛ اين نقش را تنها نميتوان به تاثيرپذيري معترضان از انقلاب اسلامي ايران مرتبط دانست بلكه تمايل ملتها به حضور در جبهه مقاومت در منطقه دليل ديگري است كه اين نقش را پررنگتر ميكند.