متاسفانه خبر ناگوار سقوط هواپیمای مسافربری تهران _ یاسوج واصل گردید و قلب تمامی ایرانیان بلکه تمامی مردمان نوع دوست عالم را به درد آورد. نگارنده نیز این ضایعه دردناک را به تمامی بازماندگان این حادثهی دلخراش تسلیت گفته و برای درگذشتگان غفران الهی و نیز برای بازماندگان صبر جمیل را از درگاه رب جلیل مسئلت میدارد.
اما این حادثه از ابعاد زیادی قابل بررسی است که انشاءالله بعد از پیدا شدن جعبه سیاه به تمامی ابهامات جواب داده خواهد شد و کارشناسان فن به ایراد نظر خواهند پرداخت.
در اینکه صیانت از جان مردم باید در اولویت تمامی حکومتها خصوصا حکومت اسلامی قرار بگیرد شکی نیست و این صیانت نیز حتما در حوزهی خاصی نیست و زمین، دریا و هوا را شامل میشود. از این روست که اگر مردم حتی دستهای کوچک از آنها از وسیلهای استفاده میکنند، دولتها موظف هستند امنیت مردم را تامین نمایند.
اما بعد از این توضیح واضحات باید به سراغ جریاناتی رفت که وقتی در کشور سانحهای از این دست به وقوع میپیوندد، به جای تسلی بخش بودن بر دل داغدیدگان سعی دارند از فرصت استفاده نمایند و برای خود، طرفدار جذب نموده و یا احیانا از طرفداران طرف مقابل بکاهند.
نمیدانم نام این عمل چیست ولی قطعا نمیتوان این کار را جزئی از اعمال پسندیده دانست در این حادثهی دردناک نیز عدهای همین عمل را انجام دادند با این تفاوت که با رندی تمام سعی داشته و دارند تهدید را به فرصت بدل کنند.
بدین بیان که، کسانی امروز مدعی سقوط هواپیما هستند که باید مورد سوال قرار گیرند یعنی جای شاکی و متشاکی عوض شده است. باید از طیفی که مسئولیت حمل و نقل هوایی کشور را بر عهده دارند سوال شود که چرا این اتفاق افتاد ولی بالعکس میبینیم طرفی که باید مورد سوال قرار گیرد با زیرکی غیر قابل تحسین سعی میکند بگوید کسانی که گفتند هواپیما نمیخواهیم مسئول این اتفاق هستند.
آیا مخالفت نظری با یک تصمیم باعث سقوط هواپیمای ۲۵ ساله است؟ آیا دولت به دلیل مخالفتها از وارد کردن هواپیما اجتناب کرد؟ درست است که این حادثه دلخراش بوده است ولیکن باید این را دانست که کشته شدگان سوانح جادهای ما چندین و چند برابر کشتگان سوانح هوایی ماست.
اگر در برههای عدهای ورود هواپیما را غیر ضروری دانستند یکی از دلایلش این بود که بیشتر مردم با هواپیما سفر نمیکنند، پس خطر بیشتری مردمان بیشتری را که با ناوگان جادهای مسافرت میکنند تهدید میکند. لذاست که باید بیشتر به جادهها و امنیت جاده التفات داشت. به نظر نمیرسد این سخن بیمنطق باشد.
اما سوال در اینجاست که چرا باید برخی که نماینده افکار عمومی و در کل نمایندهی مردم هستند بجای حساب جان مردم حساب منافع شخصی و حزبی خود را کنند؟ آیا رسالت اینگونه افراد دفاع از حقوق مردم نیست؟ آیا حقوق شهروندی چیزی جز این معنا میدهد؟
شاید تنها نکتهی جالب توجه در این واکنشها همان زیرکیای باشد که سعی میکند از تهدید به عنوان فرصت استفاده کند اما نه استفادهای به نفع مردم بلکه استفاده به نفع خود و جناح خود.
نویسنده: فرهاد ملا امینی - دبیر مجمع پیروان مهدی موعود (عج)