آغاز سینمای حرفهای ایران در دهه بیست با فیلمهایی چون دختر لر با هنرمندی عبدالحسین سپنتا که اتفاقا تا اواخر دهه چهل هم از روزنامهنگاران محلی اصفهان بود و هفتهنامهای هم بانام سپنتا را منتشر میکرد، شروع شد تا پسازآن این اسب چموش در آغاز با ساختههای آبگوشت مسلکی و داش مشدی های زورخانهای که نقش اول را کلاهمخملیها داشتند کلید بخورد و همچنان تا اواسط دهه پنجاه ادامه یابد. در این چهار دهه فطرت گه گاه چهرههایی هم پیدا میشد که فیلمنامه ثقیل را تحت تأثیر بازی خود قرار دهند و برای گیشه جذب مشتری کنند اما آنچه اهمیت داشت محتوا بود تا پس از چند صباحی به فراموشی سپرده شود.
اگرچه اواخر سالهای دهه سی و تمامی دهه چهل دوران طلایی سینما ازنظر جامعه بود تا هرکدام آرزوی بازی در آن را داشته باشند اما اواخر دهه چهل و نیمه اول دهه پنجاه میرفت که خیابان لالهزار با دارا بودن ۱۷ سالن نمایش و سینما و دهها کافه، کاباره و رستوران پس از یک دوران پرزرقوبرق پنجاهساله رو به اضمحلال بروند و به ویرانهای برای اقامت پسماندهای سینما و تئاتر تبدیل شوند که مواد مخدر و مشروبات الکلی، توان و انگیزه را از آنها بگیرد. سینماهای بهجامانده از آن دوران در سالهای ۵۰ تا ۵۶ و حتی ۵۷ و نیمی از پنجاهوهشت هنوز هم فیلمهای آبگوشتی را بر روی صحنه داشتند تا تعدادی بیکار و احیانا معتادان بیخانمان از سرمای جانسوز زمستان و گرمای آزاردهنده تابستان به این خیابان و سینماها و تماشاخانههای آن پناه برده و با خرید یک بلیط دو یا چند فیلم را تماشا کنند.
اصطلاح دو فیلم با یک بلیط هم از اینجا شروع میشد تا خاطرات تلخ آن همچنان باقی بماند و این ذهن آشفته اجازه ندهد سینمای ایران آنچنان که باید به جایگاهی که درخور انقلاب اسلامی آن است برسد چنانکه در طول چهلوسه سال گذشته نیز با تنشها و چالشهای خود روبرو بوده که از کورس با فوتبال در ورزش جا نماند. حالا باید سینما را از هفت هنر و فوتبال را از دهها فدراسیون ورزشی مجزا نمود زیرا هرکدام بهنوبه خود همیشه با بحرانآفرینهای مملو از شایعات توام بودهاند که با اهداف عالیه آنها مغایرت دارد.
آنچه این دو بخصوص سینما را ملعبه دست منفعتطلبان قرار داده شعار شفافیت است که هرگز از حرف به عمل نرسید و حالا باید دید آیا متولی تازهنفس سازمان سینمایی کشور میتواند فاصله شعار تا عمل را کمی کوتاهتر کند؟ آخرین وعدهای که این رئیس جدید داده است شفاف شدن اسامی ممنوع الکارهای سینما است که اگر عملیاتی شود شاید بتواند منافذ سوءاستفاده را برای همیشه مسدود نماید. او قول داده است طی هفتههای بعد اسامی این هنرمندان و دلایل ممنوعالکاری آنها را اعلام و ماجرای بیانیه خوزستان و مشکل جشنواره کن را نیز مشخص نماید. خزایی گفته است «در این مورد یک لیستی وجود داشت که خیلی از آنها در جلسات متعدد کموزیاد شدند و قرار شده آخرین لیست را هفته آینده به ما بدهند. ما تلاش کردیم بعضی دوستان که اسامی آنها مطرح بود از این لیست کنار گذاشته شوند. مجموع این افراد به پنج، شش نفر میرسد که البته چند نفر کم شده ولی بهطور کامل هفته آینده مشخص میشود که مثلاً تدوینگر فیلم «عنکبوت مقدس» (هایده صفی یاری) چه وضعیتی خواهد داشت، چون یکی از افراد موردبحث است.
جمعبندی تمام اینها بهزودی مشخص میشود و طبق گفته دکتر اسماعیلی اگر هنرمندانی ممنوعالکار شوند، قطعاً این را مدنظر خواهیم داشت که عطف به ما سبق نشود و سرمایه و تهیهکننده و کارگردان و نتیجه زحمت گروه تولیدی که مربوط به قبل از این جریانهاست، دچار مشکل نشوند. ما قصد جلوگیری از آثار را نداریم بلکه برای اکران آنها حمایت نیز خواهیم کرد تا شرایط طبیعی خود را طی کنند و این، خیلی با آثار جدید فرق دارد. درباره اینکه آیا طبق برخی گفتهها، ممنوعالکاری درباره عوامل اصلی «برادران لیلا» یعنی تهیهکننده، کارگردان و چند بازیگر فیلم اتفاق افتاده است. هفته آینده وضعیت همه افرادی که مطرح هستند مشخص میشود، اما برای «برادران لیلا» سازمان سینمایی همه گونه همکاری و مشارکت را با دوستان حتی قبل از اعزام (به جشنواره کن) داشته است.» حالا باید دید آیا با اینهمه گشادهدستی، سینمای ایران که در دهههای شصت، هفتاد و هشتاد توانست رسالت خود را تا حدودی که بضاعت داشت به انجام برساند و فیلمهای ارزشمندی را تقدیم جامعه ایران کند بازهم قرار است عقبگرد مقطعی یا فطرتی داشته باشد و به رکود ناخواسته برود تا تهیهکنندگان ناچار شوند دو یا چند فیلم را با یک بلیط به کسادی بازار فعلی عرضه کنند؟
نویسنده: حسن روانشید - روزنامه نگار پیشکسوت
اگرچه اواخر سالهای دهه سی و تمامی دهه چهل دوران طلایی سینما ازنظر جامعه بود تا هرکدام آرزوی بازی در آن را داشته باشند اما اواخر دهه چهل و نیمه اول دهه پنجاه میرفت که خیابان لالهزار با دارا بودن ۱۷ سالن نمایش و سینما و دهها کافه، کاباره و رستوران پس از یک دوران پرزرقوبرق پنجاهساله رو به اضمحلال بروند و به ویرانهای برای اقامت پسماندهای سینما و تئاتر تبدیل شوند که مواد مخدر و مشروبات الکلی، توان و انگیزه را از آنها بگیرد. سینماهای بهجامانده از آن دوران در سالهای ۵۰ تا ۵۶ و حتی ۵۷ و نیمی از پنجاهوهشت هنوز هم فیلمهای آبگوشتی را بر روی صحنه داشتند تا تعدادی بیکار و احیانا معتادان بیخانمان از سرمای جانسوز زمستان و گرمای آزاردهنده تابستان به این خیابان و سینماها و تماشاخانههای آن پناه برده و با خرید یک بلیط دو یا چند فیلم را تماشا کنند.
اصطلاح دو فیلم با یک بلیط هم از اینجا شروع میشد تا خاطرات تلخ آن همچنان باقی بماند و این ذهن آشفته اجازه ندهد سینمای ایران آنچنان که باید به جایگاهی که درخور انقلاب اسلامی آن است برسد چنانکه در طول چهلوسه سال گذشته نیز با تنشها و چالشهای خود روبرو بوده که از کورس با فوتبال در ورزش جا نماند. حالا باید سینما را از هفت هنر و فوتبال را از دهها فدراسیون ورزشی مجزا نمود زیرا هرکدام بهنوبه خود همیشه با بحرانآفرینهای مملو از شایعات توام بودهاند که با اهداف عالیه آنها مغایرت دارد.
آنچه این دو بخصوص سینما را ملعبه دست منفعتطلبان قرار داده شعار شفافیت است که هرگز از حرف به عمل نرسید و حالا باید دید آیا متولی تازهنفس سازمان سینمایی کشور میتواند فاصله شعار تا عمل را کمی کوتاهتر کند؟ آخرین وعدهای که این رئیس جدید داده است شفاف شدن اسامی ممنوع الکارهای سینما است که اگر عملیاتی شود شاید بتواند منافذ سوءاستفاده را برای همیشه مسدود نماید. او قول داده است طی هفتههای بعد اسامی این هنرمندان و دلایل ممنوعالکاری آنها را اعلام و ماجرای بیانیه خوزستان و مشکل جشنواره کن را نیز مشخص نماید. خزایی گفته است «در این مورد یک لیستی وجود داشت که خیلی از آنها در جلسات متعدد کموزیاد شدند و قرار شده آخرین لیست را هفته آینده به ما بدهند. ما تلاش کردیم بعضی دوستان که اسامی آنها مطرح بود از این لیست کنار گذاشته شوند. مجموع این افراد به پنج، شش نفر میرسد که البته چند نفر کم شده ولی بهطور کامل هفته آینده مشخص میشود که مثلاً تدوینگر فیلم «عنکبوت مقدس» (هایده صفی یاری) چه وضعیتی خواهد داشت، چون یکی از افراد موردبحث است.
جمعبندی تمام اینها بهزودی مشخص میشود و طبق گفته دکتر اسماعیلی اگر هنرمندانی ممنوعالکار شوند، قطعاً این را مدنظر خواهیم داشت که عطف به ما سبق نشود و سرمایه و تهیهکننده و کارگردان و نتیجه زحمت گروه تولیدی که مربوط به قبل از این جریانهاست، دچار مشکل نشوند. ما قصد جلوگیری از آثار را نداریم بلکه برای اکران آنها حمایت نیز خواهیم کرد تا شرایط طبیعی خود را طی کنند و این، خیلی با آثار جدید فرق دارد. درباره اینکه آیا طبق برخی گفتهها، ممنوعالکاری درباره عوامل اصلی «برادران لیلا» یعنی تهیهکننده، کارگردان و چند بازیگر فیلم اتفاق افتاده است. هفته آینده وضعیت همه افرادی که مطرح هستند مشخص میشود، اما برای «برادران لیلا» سازمان سینمایی همه گونه همکاری و مشارکت را با دوستان حتی قبل از اعزام (به جشنواره کن) داشته است.» حالا باید دید آیا با اینهمه گشادهدستی، سینمای ایران که در دهههای شصت، هفتاد و هشتاد توانست رسالت خود را تا حدودی که بضاعت داشت به انجام برساند و فیلمهای ارزشمندی را تقدیم جامعه ایران کند بازهم قرار است عقبگرد مقطعی یا فطرتی داشته باشد و به رکود ناخواسته برود تا تهیهکنندگان ناچار شوند دو یا چند فیلم را با یک بلیط به کسادی بازار فعلی عرضه کنند؟
نویسنده: حسن روانشید - روزنامه نگار پیشکسوت