رنج بسیار برده ام که مپرس تا امروز پس از تحمل معضلات ومصائب اقتصادی ومعیشتی شدید؛ با مشایعت آلودگی هوا از دود و ریزگرده و نگرانی از فرونشست زمین وبحران کم آبی؛ مراجعت دوباره کرونا همراه با بیماری مکسی از طریق همسایگان دیوار به دیوارو الی ماشا اللههای دیگر که نگارش آنها نیازمند مثنوی هفتاد من است؛ نوبت به فقدان معلم برای آموزش نسلهای آینده باشد که قبل ازآن هفت خوان؛ نوع و کیفیت مدرسه؛ تامین هزینههای لباس فرم ؛ سرویس ایاب وذهاب؛ کلاسهای فوق برنامه ؛ ثبت نام با مخارج کلان آن را گذرانده ایم و حالا نوبت نگرانی از کمبود معلم در وزارت خانه ای میرسد که قبلاً پرورش خود را اخته کرده است و میرود تا تعلیم را هم به سرنوشت تربیت از دست رفته بسپارد.
این یک ادعای بیمنطق وفاقد اطلاعات متقن نیست زیراشاهد از غیب میرسد که حمید رفیعی پژوهشگر این حوزه استراتژیک گفته «یک بی تدبیری در سال گذشته رخ داد و با بازنشستگی تعداد زیادی از معلمان موافقت شده که بحران ایجاد کرد؛ امسال هم 72 هزار معلم بازنشسته میشوند؛ البته شنیده شده که وزارت آموزش وپرورش قصد دارد این معلمان را سرکار نگهدارد؛ اما نباید از موضوع مهم رضایت کارکنان غفلت شود. چرا که اگر این افراد با نارضایتی به خدمتشان ادامه دهند؛ کیفیت آموزش کاهش پیدا میکند؛ نارضایتی اغلب معلمان از افت شدید حقوق و افزایش تورم است. مثلا معلم بازنشسته میگوید اگر الان پاداش خدمتش را بگیرد ؛ بهتر از این است که سال بعد 10 درصد بیشتر از آن به حسابش واریز شود. بنابر این دولت باید تدبیر کند؛ البته دریکی از بندهای قانون هفتم توسعه آمده که پاداش فرد بعد از اتمام 30 سال خدمت حتی اگر بخواهد سی ویکم را هم بماند؛ پرداخت شود. تنها کافی است که این قانون اجرا شود. باید اقداماتی در جهت رضایتمندی معلمان انجام شود. عملا وضعیت ساماندهی نیروی انسانی آموزش وپرورش شفاف شود. رقم حق التدریس افزایش پیدا کند ووضعیت نقل وانتقالات تدبیر شود. لازم است درکنار توجه به کمیت معلمان به کیفیت کارآنها هم توجه شود؛ با همه اینها هنوز هم نگرانیهایی بابت تکرار بحران کمبود معلم در سال تحصیلی جدید وجود دارد و این سوال همچنان در ذهنها تکرار میشود که آیا امسال نیز میتوان از این سد بلند گذشت زیرا سال تحصیلی جدید با کمبود 176 هزار نفری معلم مواجه است؛ علاوه بر اینکه 72 هزار نفر در این وزارتخانه تا مهر ماه پیش رو بازنشسته میشوند واین به آن معناست که تامین جایگزین را برای متولیان سخت وشاید غیرممکن میکند.
این بحران که چند سالی است عمیقتر میشود ؛ همچون سرطان پیشروی داشته که در سال تحصیلی گذشته آسیبهای فراوان وغیر قابل جبران به امر تعلیم وتربیت وارد کرده است؛ به خصوص آنهایی که در مدارس عادی دولتی و مناطق عقب مانده مجبور به درس خواندن بودند چرا که دیر تر از سایر دانش آموزان ؛ مفاهیم را میآموختند و فرصت کافی برای یادگیری بدست نمی آمد؛ که حالا بازهم بوی زمان سوخته بیش از پیش به مشام میرسد تا ضربه دیگری به پیکر از کار افتاده آموزش بدون پرورش وارد شود ! این یک نوع آلزایمر فرا گیر است تا به دلیل مشکلات و معضلات متنوع ومتعدد؛ قسمتهایی از آن را به فراموشی بسپاریم که در سال تحصیلی گذشته به دلیل بحران کمبود معلم با چالشهای بسیاری مواجه شدیم که خوب یا بد به پایان رسید اما نباید گفته یکی از معلمان را که پس از تصحیح اوراقی امتحانی دانش آموزان به این نتیجه رسید ؛ فراموش کنیم که بالاترین نمره این امتحان در یک کلاس 11 بوده است! البته وزارت متولی میتوانست از این بحران تجربه گرفته و اجازه ندهد بار دیگر تکرار شود یا اگر تکرار شد ضعیف تر عمل کند. در حالیکه سال تحصیلی گذشته دو هفته بعد از شروع مسئولان را از خواب زمستانی که در تعطیلات طولانی تابستان به سراغ این قشر از جامعه میآید ؛ بیدار کند که دیگر دیر بود و حالا با همان سناریو در حال تکرارمواجه هستیم تا دوباره وحتی شدید تر از قبل با یک فاجعه به نام کلاسهای بدون معلم روبرو باشیم و دانش آموزان همچنان سر گردان بمانند. اوایل تیر ماه امسال جلسه علنی مجلس با نگاهی گذرا به گزارش وزیر آموزش وپرورش که طی آن مقام وزارت اعلام کرد در دو دهه گذشته جذب واستخدام معلمان وضعیت به سامانی نداشته است ؛ بی توجهی به ظرفیتهای دانشگاه فرهنگیان وتقریبا تضعیف وانحلال مراکز تربیت معلم و مجموعه قوانین تعیین تکلیف استخدامی معلمان از سال 1388 تا 1400؛ سبب بحرانی ترشدن نیروی انسانی در وزارت آموزش وپرورش شد ؛ این وضعیت همراه با افزایش روند بازنشستگی معلمان و افزایش جمعیت دانش آموزی؛ اثرات نا مطلوبی برروند تامین نیروی انسانی در سالهای آینده خواهد گذاشت تا به نحوی که همواره وزارت آموزش وپرورش برای آغاز سال تحصیلی با کمبود شدید معلم روبرو باشد» آیا با این اوصاف بازهم باید هزاران دانش آموز کشورهای بیگانه از امکانات محدود این نهاد با اهمیت استفاده رایگان داشته باشند تا دانش آموز ایرانی را ناچار کنددر تنگنای اقصادی موجود عازم مدارس غیر دولتی شود! به قول آن شرب المثل معروف ؛چراغی که به منزل رواست به مسجد حرام است.
این یک ادعای بیمنطق وفاقد اطلاعات متقن نیست زیراشاهد از غیب میرسد که حمید رفیعی پژوهشگر این حوزه استراتژیک گفته «یک بی تدبیری در سال گذشته رخ داد و با بازنشستگی تعداد زیادی از معلمان موافقت شده که بحران ایجاد کرد؛ امسال هم 72 هزار معلم بازنشسته میشوند؛ البته شنیده شده که وزارت آموزش وپرورش قصد دارد این معلمان را سرکار نگهدارد؛ اما نباید از موضوع مهم رضایت کارکنان غفلت شود. چرا که اگر این افراد با نارضایتی به خدمتشان ادامه دهند؛ کیفیت آموزش کاهش پیدا میکند؛ نارضایتی اغلب معلمان از افت شدید حقوق و افزایش تورم است. مثلا معلم بازنشسته میگوید اگر الان پاداش خدمتش را بگیرد ؛ بهتر از این است که سال بعد 10 درصد بیشتر از آن به حسابش واریز شود. بنابر این دولت باید تدبیر کند؛ البته دریکی از بندهای قانون هفتم توسعه آمده که پاداش فرد بعد از اتمام 30 سال خدمت حتی اگر بخواهد سی ویکم را هم بماند؛ پرداخت شود. تنها کافی است که این قانون اجرا شود. باید اقداماتی در جهت رضایتمندی معلمان انجام شود. عملا وضعیت ساماندهی نیروی انسانی آموزش وپرورش شفاف شود. رقم حق التدریس افزایش پیدا کند ووضعیت نقل وانتقالات تدبیر شود. لازم است درکنار توجه به کمیت معلمان به کیفیت کارآنها هم توجه شود؛ با همه اینها هنوز هم نگرانیهایی بابت تکرار بحران کمبود معلم در سال تحصیلی جدید وجود دارد و این سوال همچنان در ذهنها تکرار میشود که آیا امسال نیز میتوان از این سد بلند گذشت زیرا سال تحصیلی جدید با کمبود 176 هزار نفری معلم مواجه است؛ علاوه بر اینکه 72 هزار نفر در این وزارتخانه تا مهر ماه پیش رو بازنشسته میشوند واین به آن معناست که تامین جایگزین را برای متولیان سخت وشاید غیرممکن میکند.
این بحران که چند سالی است عمیقتر میشود ؛ همچون سرطان پیشروی داشته که در سال تحصیلی گذشته آسیبهای فراوان وغیر قابل جبران به امر تعلیم وتربیت وارد کرده است؛ به خصوص آنهایی که در مدارس عادی دولتی و مناطق عقب مانده مجبور به درس خواندن بودند چرا که دیر تر از سایر دانش آموزان ؛ مفاهیم را میآموختند و فرصت کافی برای یادگیری بدست نمی آمد؛ که حالا بازهم بوی زمان سوخته بیش از پیش به مشام میرسد تا ضربه دیگری به پیکر از کار افتاده آموزش بدون پرورش وارد شود ! این یک نوع آلزایمر فرا گیر است تا به دلیل مشکلات و معضلات متنوع ومتعدد؛ قسمتهایی از آن را به فراموشی بسپاریم که در سال تحصیلی گذشته به دلیل بحران کمبود معلم با چالشهای بسیاری مواجه شدیم که خوب یا بد به پایان رسید اما نباید گفته یکی از معلمان را که پس از تصحیح اوراقی امتحانی دانش آموزان به این نتیجه رسید ؛ فراموش کنیم که بالاترین نمره این امتحان در یک کلاس 11 بوده است! البته وزارت متولی میتوانست از این بحران تجربه گرفته و اجازه ندهد بار دیگر تکرار شود یا اگر تکرار شد ضعیف تر عمل کند. در حالیکه سال تحصیلی گذشته دو هفته بعد از شروع مسئولان را از خواب زمستانی که در تعطیلات طولانی تابستان به سراغ این قشر از جامعه میآید ؛ بیدار کند که دیگر دیر بود و حالا با همان سناریو در حال تکرارمواجه هستیم تا دوباره وحتی شدید تر از قبل با یک فاجعه به نام کلاسهای بدون معلم روبرو باشیم و دانش آموزان همچنان سر گردان بمانند. اوایل تیر ماه امسال جلسه علنی مجلس با نگاهی گذرا به گزارش وزیر آموزش وپرورش که طی آن مقام وزارت اعلام کرد در دو دهه گذشته جذب واستخدام معلمان وضعیت به سامانی نداشته است ؛ بی توجهی به ظرفیتهای دانشگاه فرهنگیان وتقریبا تضعیف وانحلال مراکز تربیت معلم و مجموعه قوانین تعیین تکلیف استخدامی معلمان از سال 1388 تا 1400؛ سبب بحرانی ترشدن نیروی انسانی در وزارت آموزش وپرورش شد ؛ این وضعیت همراه با افزایش روند بازنشستگی معلمان و افزایش جمعیت دانش آموزی؛ اثرات نا مطلوبی برروند تامین نیروی انسانی در سالهای آینده خواهد گذاشت تا به نحوی که همواره وزارت آموزش وپرورش برای آغاز سال تحصیلی با کمبود شدید معلم روبرو باشد» آیا با این اوصاف بازهم باید هزاران دانش آموز کشورهای بیگانه از امکانات محدود این نهاد با اهمیت استفاده رایگان داشته باشند تا دانش آموز ایرانی را ناچار کنددر تنگنای اقصادی موجود عازم مدارس غیر دولتی شود! به قول آن شرب المثل معروف ؛چراغی که به منزل رواست به مسجد حرام است.
حسن روانشید - روزنامهنگار پیشکسوت