امانت داری و آینده سازی دو مقوله ای است که در تفسیر گزاره «معلمی شغل انبیاء است» مغفول واقع شده است به واقع میتوان گفت معلمی شغل انبیاء است چون معلمها از یک طرف امانات مردم ( فرزندان آنها ) را به امانت میپذیرند و باید با تعلیم و تربیت آنها را ارتقاء دهند و تعالی ببخشند و آنها را تحویل خانواده و جامعه دهند و از طرف دیگر معلمها آینده فرزندان جامعه و آینده کشور را شکل میدهند و میسازند و در همین راستا میتوان بیمه گری اجتماعی را شغل انبیاء دانست و متولیان سطوح مدیریتی و کارشناسی نهادهای بیمه گر اجتماعی بایستی ملتزم و مقید به امانتداری و آینده سازی باشند .حال اگر از همین منظر نگاهی به اوصاف برشمرده شده برای پیامبران الهی بیاندازیم بیشتر متوجه این شباهت میشویم .بیمه گری اجتماعی چیزی نیست جزء امانت سپاری و امانت داری (همراه با حفظ و ارتقاء ارزش امانت) و در نهایت رد امانت و بازگرداندن آن به صاحب واقعی و اصلی آن و در این میان وقتی سرگذشت پیامبران و اوصاف آنها را مرور میکنیم جنبه امین بودن و امانت دار بودن بسیار پررنگ و تعیین کننده است . کما اینکه حضرت رسول اکرم ( ص ) قبل از بعثت نیز به عنوان محمد امین در میان اهالی مکه شناخته میشد.
پرداختن به همه اوصاف پیامبران و سیره و سلوک آنان در این مقال و مجال نمی گنجد و همه آنها نیز مرتبط با بحث حاضر نیست ولیکن در قصه حضرت موسی ( ع ) وقتی صفورا دختر حضرت شعیب ( ع ) میخواهد به پدرش بگوید که موسی را بکار بگمارد میگوید چون «قوی و امین» است (سوره قصص آیه 26 ) و همچنین در قصه حضرت یوسف ( ع ) و شرایطی آن حضرت برای تصدی خزانه داری مصر و اعلام احراز صلاحیت برای این مسئولیت خویش ترسیم میکند و فرعون نیز پس از انتصاب در خصوص مختصات و مشخصات او جهت تصدی این مسئولیت خطیر بیان میکند نیز حائز اهمیت و توجه است و در موضوع انتخاب و انتصاب متولیان نهادهای بیمه گر اجتماعی بایستی ملحوظ نظر قرار گیرد .در قصه حضرت یوسف ( ع ) و پس برائت و آزادی ایشان و اثبات بیگناهی وصداقت او، فرعون خطاب به او میگوید هم اکنون تو نزد ما از جایگاه بالایی برخورداری و مکین(شایسته و دارای منزلت )و امین (امانتدار و مورد وثوق و اعتماد) هستی و در ادامه حضرت یوسف ( ع )می فرماید که مرا سرپرست خزائن و مدیر ذخایر کن چرا که من علیم(دانش و آگاهی) و حفیظ(نگهدارنده و صیانت کننده) هستم ( سوره یوسف آیات 54 و 55 ).
اتفاقا شباهت زیادی بین موضوع این دو قصه قرآنی با مقوله بیمه گری اجتماعی وجود دارد چرا که در داستان اول حضرت موسی (ع ) قرار است مسئولیت شبانی گوسفندان حضرت شعیب ( ع ) را برعهده گیرد و به نوعی امانتدار او شود و در داستان حضرت یوسف ( ع ) نیز قرار است در هفت سال بارندگی ، مصریان محصولات خود را به خزانه دار بسپارند تا در 7 سال خشکسالی بعدی ، آنرا از امین خود به صورت عادلانه و منصفانه دریافت کنند . در بحث بیمه گری اجتماعی هم قصه همین است یعنی افرادی در جوانی و میانسالی حق بیمههای خود را نزد نهاد بیمه گر اجتماعی به ودیعت و امانت میسپارند تا در زمان کهولت و بازنشستگی ، آن را در قالب مستمری دریافت نمایند.
بنظر میرسد اگر همین پنج شاخص ، ملاک انتخاب مدیرعامل و ارکان عالی سازمانها و صندوقهای بیمه گر اجتماعی بویژه سازمان تامین اجتماعی قرار گیرد بسیاری از مشکلات مبتلابه این نهادهای بیمه گر اجتماعی و بالمآل ذینفعان آنها و درنهایت کشور مرتفع خواهد شد.اگر متولیان نهادهای بیمه گر اجتماعی " مکین " باشند و بر اساس "شایستگی" انتخاب شوند(نه بر اساس مسائل باندی و سیاسی و..) و همچنین " علیم " و دانا بوده و دارای "آگاهی و دانش بیمه ای"باشند و بر اساس تجربه و تخصص بر این حوزه مسلط بوده و به ابعاد علمی و عملی بیمه گری اجتماعی از نزدیک آشنا بوده باشند و نیز " امین" باشند( و هیچگاه و براساس هیچ نیت شخصی یا حزبی و باندی ویا برپایه هیچ مصلحت فردی و سیاسی در امانت خیانت نکنند و این امانت بین نسلی را حفظ نموده و ارزش آنها مستمرا ارتقاء دهند و در مواعید مقرر به صاحبانش در قالب تعهدات بیمه ای برگردانند)و علاوه بر اینها "حفیظ" باشند و ازجان ودل به حفاظت و صیانت از منافع و منابع و مصالح واقعی بیمه شدگان ، بازنشستگان و مستمری بگیران بپردازند و در نهایت " قوی " و توانا باشند و با قوت ، قدرت و صلابت به صیانت از کیان نهادهای بیمه گر اجتماعی بپردازند ، بطور قطع و یقین مشکلات و مسائل مبتلابه این نهادهای بیمه گر اجتماعی مرتفع خواهد شد .
اتفاقا اینکه میگویند غالب پیامبران قبل از بعثت خود تجربه شبانی و چوپانی(هابیل ، ادریس پیامبر ، حضرت موسی و پیامبر اکرم از این قبیل هستند و حتی در تبیین نام زرتشت یکی از گزینهها این است که زرتشت در لغت به معنی پرورش دهنده شتر است ) داشتند نیز از همین منظر قابل توصیف است که آنان در دوره رعا( شبانی و چوپانی ) میآموزند که " رمه و گله " را بصورت امانت از صاحبان آنها گرفته و از این رمه در مقابل حوادث و بلایا حفاظت نموده و از دریدن آنها توسط گرگ و سایر درندگان جلوگیری نموده و با هدایت آنها به مراتع سرسبز ، ارزش افزوده ای را ( از قبیل بره و بزغاله و نیز شیر و پشم و گوشت )شکل میدهند و در نهایت این امانت را به صاحبان اصلی آن بر میگرداند.
به بیان دیگر آیات 26 سوره قصص و 54 و 55 سوره یوسف را شاید بتوان بهترین ملاک و معیار برای انتخاب مدیرعامل و سایر ارکان نهادهای بیمه گر اجتماعی دانست و این افراد بایستی "امین ،علیم،حفیظ، مکین و قوی" باشند و دانایی و شایستگی و امانت داری و دغدغه مندی و عرق و حمیت سازمانی، تخصصی و کارشناسی آنها باید بر سایر وجوه سیاسی ، اقتصادی ، صنفی ، و..بچربد. پس میتوان گفت بیمه گری اجتماعی شغل انبیاء است اما "بشرطها و شروطها "
پرداختن به همه اوصاف پیامبران و سیره و سلوک آنان در این مقال و مجال نمی گنجد و همه آنها نیز مرتبط با بحث حاضر نیست ولیکن در قصه حضرت موسی ( ع ) وقتی صفورا دختر حضرت شعیب ( ع ) میخواهد به پدرش بگوید که موسی را بکار بگمارد میگوید چون «قوی و امین» است (سوره قصص آیه 26 ) و همچنین در قصه حضرت یوسف ( ع ) و شرایطی آن حضرت برای تصدی خزانه داری مصر و اعلام احراز صلاحیت برای این مسئولیت خویش ترسیم میکند و فرعون نیز پس از انتصاب در خصوص مختصات و مشخصات او جهت تصدی این مسئولیت خطیر بیان میکند نیز حائز اهمیت و توجه است و در موضوع انتخاب و انتصاب متولیان نهادهای بیمه گر اجتماعی بایستی ملحوظ نظر قرار گیرد .در قصه حضرت یوسف ( ع ) و پس برائت و آزادی ایشان و اثبات بیگناهی وصداقت او، فرعون خطاب به او میگوید هم اکنون تو نزد ما از جایگاه بالایی برخورداری و مکین(شایسته و دارای منزلت )و امین (امانتدار و مورد وثوق و اعتماد) هستی و در ادامه حضرت یوسف ( ع )می فرماید که مرا سرپرست خزائن و مدیر ذخایر کن چرا که من علیم(دانش و آگاهی) و حفیظ(نگهدارنده و صیانت کننده) هستم ( سوره یوسف آیات 54 و 55 ).
اتفاقا شباهت زیادی بین موضوع این دو قصه قرآنی با مقوله بیمه گری اجتماعی وجود دارد چرا که در داستان اول حضرت موسی (ع ) قرار است مسئولیت شبانی گوسفندان حضرت شعیب ( ع ) را برعهده گیرد و به نوعی امانتدار او شود و در داستان حضرت یوسف ( ع ) نیز قرار است در هفت سال بارندگی ، مصریان محصولات خود را به خزانه دار بسپارند تا در 7 سال خشکسالی بعدی ، آنرا از امین خود به صورت عادلانه و منصفانه دریافت کنند . در بحث بیمه گری اجتماعی هم قصه همین است یعنی افرادی در جوانی و میانسالی حق بیمههای خود را نزد نهاد بیمه گر اجتماعی به ودیعت و امانت میسپارند تا در زمان کهولت و بازنشستگی ، آن را در قالب مستمری دریافت نمایند.
بنظر میرسد اگر همین پنج شاخص ، ملاک انتخاب مدیرعامل و ارکان عالی سازمانها و صندوقهای بیمه گر اجتماعی بویژه سازمان تامین اجتماعی قرار گیرد بسیاری از مشکلات مبتلابه این نهادهای بیمه گر اجتماعی و بالمآل ذینفعان آنها و درنهایت کشور مرتفع خواهد شد.اگر متولیان نهادهای بیمه گر اجتماعی " مکین " باشند و بر اساس "شایستگی" انتخاب شوند(نه بر اساس مسائل باندی و سیاسی و..) و همچنین " علیم " و دانا بوده و دارای "آگاهی و دانش بیمه ای"باشند و بر اساس تجربه و تخصص بر این حوزه مسلط بوده و به ابعاد علمی و عملی بیمه گری اجتماعی از نزدیک آشنا بوده باشند و نیز " امین" باشند( و هیچگاه و براساس هیچ نیت شخصی یا حزبی و باندی ویا برپایه هیچ مصلحت فردی و سیاسی در امانت خیانت نکنند و این امانت بین نسلی را حفظ نموده و ارزش آنها مستمرا ارتقاء دهند و در مواعید مقرر به صاحبانش در قالب تعهدات بیمه ای برگردانند)و علاوه بر اینها "حفیظ" باشند و ازجان ودل به حفاظت و صیانت از منافع و منابع و مصالح واقعی بیمه شدگان ، بازنشستگان و مستمری بگیران بپردازند و در نهایت " قوی " و توانا باشند و با قوت ، قدرت و صلابت به صیانت از کیان نهادهای بیمه گر اجتماعی بپردازند ، بطور قطع و یقین مشکلات و مسائل مبتلابه این نهادهای بیمه گر اجتماعی مرتفع خواهد شد .
اتفاقا اینکه میگویند غالب پیامبران قبل از بعثت خود تجربه شبانی و چوپانی(هابیل ، ادریس پیامبر ، حضرت موسی و پیامبر اکرم از این قبیل هستند و حتی در تبیین نام زرتشت یکی از گزینهها این است که زرتشت در لغت به معنی پرورش دهنده شتر است ) داشتند نیز از همین منظر قابل توصیف است که آنان در دوره رعا( شبانی و چوپانی ) میآموزند که " رمه و گله " را بصورت امانت از صاحبان آنها گرفته و از این رمه در مقابل حوادث و بلایا حفاظت نموده و از دریدن آنها توسط گرگ و سایر درندگان جلوگیری نموده و با هدایت آنها به مراتع سرسبز ، ارزش افزوده ای را ( از قبیل بره و بزغاله و نیز شیر و پشم و گوشت )شکل میدهند و در نهایت این امانت را به صاحبان اصلی آن بر میگرداند.
به بیان دیگر آیات 26 سوره قصص و 54 و 55 سوره یوسف را شاید بتوان بهترین ملاک و معیار برای انتخاب مدیرعامل و سایر ارکان نهادهای بیمه گر اجتماعی دانست و این افراد بایستی "امین ،علیم،حفیظ، مکین و قوی" باشند و دانایی و شایستگی و امانت داری و دغدغه مندی و عرق و حمیت سازمانی، تخصصی و کارشناسی آنها باید بر سایر وجوه سیاسی ، اقتصادی ، صنفی ، و..بچربد. پس میتوان گفت بیمه گری اجتماعی شغل انبیاء است اما "بشرطها و شروطها "
علی حیدری - کارشناس رفاه و تامین اجتماعی