اصلاحات همین چند روز قبل بود که رسما از پشتیبانی از رئیسجمهور به عنوان یک اصلاحطلب اعلام برائت و او را اصولگرا معرفی کرد و اتفاقا این در حالی بود که در زمان انتخابات با اعلام اصلاحطلبتر بودن روحانی نسبت به عارف حمایت سال ۹۲ اصلاحات از روحانی توجیه و در ادامه جهانگیری را هم قربانی رای آوردن روحانی کردند. اما حالا که کمتر از سه ماه از این اتفاق میگذرد محمدرضا خاتمی با بیان مجدد این جمله که «عدهای اصولگرای بدلی خودشان را در دل این جریان جا زدهاند در حالیکه باید اصولگرایان واقعی محور شوند.» با فراموش کردن اتفاقات رخ داده در این عرصه میگوید: «وقتی در کشورمان سازمانها و تشکیلات حزبی قوی نداریم سیاست حول افراد میچرخد و طبیعی است آنان هم سعی میکنند در بروز خودشان در صحنه، جلب نظر کنند و نظرات اقشار مختلف را به سوی خود بکشانند. اصلاحطلبان در طول ۲۰ سال گذشته بخصوص در ۸ سال اخیر قدرت اجتماعی و نفوذ کلمه خودشان را نشان دادند.»
او انگار یادش می رود که بسیاری از چهرههای اصلاحطلب برای احیای شخصیت از دست رفته خود که در واقعه فتنه ۸۸ رخ داد به حمایت از چهرههای اصولگرا و قرار گرفتن در محافل آنان میکردند!
نایب رئیس مجلس ششم با اشاره به پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان در جامعه عنوان کرده که «همه میدانند اگر بگذارند اصلاحطلبان میتوانند چه کارهای بزرگی را انجام دهند و حتی چهرههایی را که مطرح نیستند پیروز میدان کنند؛ نمونهاش را ما در انتخابات مجلس شورای اسلامی، شوراهای شهر و روستا و ریاست جمهوری مشاهده کردیم.»
اما خاتمی یادش رفته که بگوید بعد از پیروزی در انتخابات افراد مورد وثوقش چه کارهایی را به نام خود ثبت میکنند! انگار همه امال اصلاحات در پیروزی در انتخابات خلاصه میشود چراکه اقدامات اصلاحات در شورای شهر دور اول و همچنین مجلس ششم آنقدر فجیع است که خودشان هم نمیتوانند از آن اقدامات دفاع کنند!! وی با ادعای اینکه «اصلاحطلبان اصلی در این میدانها خیلی امکان بروز نداشتند اما باز هم آن قدرت نفوذ اصلاحطلبان در جامعه کار خودش را کرد.» باز یادشان میرود که مجلس و دولت بیشتر در دست اصلاحطلبان بوده است تا اصولگراها! و نتایج امروز جامعه بیشتر بر اثر تصمیمات اصلاحات است نه اصولگراها.
خاتمی اما در مصاحبه با رسانه خودی پازل صحبتهایش با تعریف عجیب از اصلاحات تکمیل کرده و میگوید:«آن چیزی که باعث شد اصلاحطلبان در بین مردم مقبولیت داشته باشند، صداقت و ایستادگی بر مواضعشان است. البته این به آن معنا نیست که اشتباه ندارند، چرا اشتباه هم کردند اما در پذیرش اشتباهاتشان هم صداقت به خرج میدهند.»
این در حالی است که برملا نشدن بسیاری از معاهدات بینالمللی و جزییات مذاکرات در دولتهای اصلاحطلب مرسوم شده، کرسنتها و برجامها و لغو داوطلبانه فعالیتهای هستهای، حادثه کوی دانشگاه همه از درون دولتهای اصلاحطلب برآمده است در حالی که سران آنها در خفا نظریاتشان را بیان میکنند و نظریاتشان نسبت به مکانی که قرار است صحبت کنند تفاوت فاحشی دارد نمونه آن تفاوت عقیده این افراد درباره فتنه و حصر است! به طوری که وقتی برای توضیح رفتار دعوت میشوند در مقابل مسئولان اعلام میکنند که در انتخابات ۸۸ تقلبی صورت نگرفته اما در میان مردم هنوز حاضر بر اقرار چنین جملهای نیستند!