سه شنبه ۸ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۴:۲۲
کد مطلب : 128822
جوان ایرانی، احسان روزبهی می‌پرسد:

دست درازی دولت یا عدالت اجتماعی به نام مالیات

دست درازی دولت یا عدالت اجتماعی به نام مالیات

بحث‌های پیرامون مالیات از همیشه داغ‌تر است، دولت‌ها از سالی‌ که رهبر انقلاب دستور به کاهش اتکا به نفت را صادر کردند، در تلاشند تا درآمد مالیاتی را افزایش دهند اما به نظر می‌رسد افکار عمومی به اندازه کافی اقناع نشده است.
 
براساس آمارهای بودجه سال 1402 درآمد دولت از بخش مالیات 49 درصد رشد داشته و مردم این رشد را برداشت مستقیم دولت از جیب آن‌ها می‌دانند. برداشتی که رکورد افزایش درآمد از مالیات در 13 سال اخیر را شکسته و درآمد مالیاتی دولت را به 826 همت می‌رساند. امروز و در این مصاحبه، مالیات را از منشور یک جوان اقتصادی تحلیل می‌کنیم.
 

اول از همه، کار با مالیات و ریشه آن آغاز می‌کنیم، آقای مهندس احسان روزبهی مالیات از کجا شروع شد؟

مالیات برای امروز و دیروز نیست، از وقتی که یک حکومت مستقر در یک سرزمین وجود داشت، مالیات هم وجود داشت. اولین سیستم مالیاتی که ما تونستیم تشخیص بدیم به مصر باستان برمی‌گرده، شاید در حدود 3 هزار پیش از میلاد مسیح. براساس دستورالعمل‌های پیدا شده از اون دوران، فرعون یک پنجم از تولیدات کشاورزان را به عنوان مالیات دریافت می‌کرد.
باید یک نقل قول از کتاب مقدس مسیحیان در این رابطه داشته باشیم، فصل 47، آیه 24 آمده که: وقتی محصول به بار رسید، یک پنجم آن را به فرعون بدهید. چهار قسمت از پنج را می‌توانید به عنوان بذر مزارع برای سال بعد، غذای خود، خانواده و فرزندانتان نگه دارید. جالبه بدونید که حضرت یوسف بود که به مردم مصر در خصوص تقسیم محصول توضیح می‌داد.
در نهایت باید به شما بگم که کل مالیات پرداختی مردم به حاکم در دوران حکمرانی فرعون، تنها 20 درصد بود! یک بار 20 درصد پرداخت می‌شد و حاکم با ادامه روند دارایی کار نداشت.
اما فراموش نکنید که اولین سیستم مالیاتی رگوله شده و پایدار توسط داریوش اول پایه گذاری شده، 500 سال قبل از میلاد. ما اولین حکومت بروکرات رو در تاریخ داشتیم!

خیلی توی تاریخ قدم زدیم، برگردیم به عصر انقلاب اسلامی ایران، ماجرای عدم اتکا به نفت از کجا شروع شد؟

سال 1373 رهبر انقلاب گفت: آرزوی واقعی من، که البته ممکن است به این زودی‌ها قابل تحقق نباشد، این است که در چاه‌های نفت خود را ببندیم و اقتصاد را براساس کالاها و محصولات غیرنفتی بنیان کنیم. یعنی فرض کنیم که این کشور کالایی به نام نفت ندارد، البته که این کار ممکن است در این سال‌ها عملی نباشد.
پس از گفتار آیت الله خامنه‌ای در خصوص عدم اتکا به نفت، دولت‌ها تلاش کردند تا با پیگیری چند سیاست بودجه سالانه کشور را از نفت جدا کنند. اما محدودیت‌های زیادی سر راه دولت‌ و مردم بود. اما در سال 1375 حجت تمام شد و در دو گزاره از رهبر انقلاب کارگزاران جمهوری اسلامی با جدیت این مساله را دنبال کردند.
در آن دو گزاره، رهبر انقلاب فرمودند: ما باید کاری کنیم که ملت و دولت ایران، وابسته به نفت خود نباشند، گزاره دوم بسیار محکم‌تر بود. در گزاره دوم از رهبر انقلاب گفته شد که نفت مال ماست اما سیاست آن در دست دیگران است، چنین سرمایه‌ای مایه دردسر است.

ما در گفتار رهبری شک و تردید نداریم، اما دولت‌ها با این مساله چطور برخورد کردند؟ راه آن‌ها درست بود؟

دولت‌ها مسیرهای درآمدی زیادی برای تامین بودجه و هزینه‌های جاری کشور دارند. همانطور که حدس می‌زنید پایدارترین راه ممکن برای کسب درآمد، مالیات است. چراکه مردم در برابر دولت قرار می‌گیرند، مردمی که زندگی آن‌ها زیر تیغ دولت است. دولت می‌تواند برای عدم پرداخت مالیات من را ممنوع الخروج کرده، هر حسابی به نام احسان روزبهی را بسته یا حتی راهی زندان کند.
دولت‌ها مالیات را از مردم دریافت می‌کنند اما خبری از پاسخگویی نیست. دولت می‌تواند بودجه را به هر مسیری که می‌خواهد هدایت کند و به مالیات دهندگان پاسخ ندهد. شاید باور نکنید اما در آمریکا حتی پروژه‌های نظامی زیر تیغ کنگره است، کمیته‌های تشکیل شده بالاترین رده‌ها را پشت میز نشانده و از آن‌ها سوال می‌کنند. اگر پاسخ ارائه شده، کنگره را قانع نکند، بودجه قطع خواهد شد.
امروز هم می‌بینیم که دولت سیزدهم مالیات را تا حد ممکن افزایش داده است، امروز هم می‌بینیم که رقم افزایش داده شده به سمت دستگاه‌های تبلیغاتی مانند صدا و سیما، نهادهای فرهنگی، حوزوی و تشکیلات امنیتی سرازیر شده است. نهادهایی که یک فرد مالیات دهنده هیچ بهره‌برداری مستقیمی از آن‌ها ندارد. من به عنوان یک فعال اقتصادی و پرسشگر مالیات، زمانی که به بودجه عمرانی کشور نگاه می‌کنم و آن رقم نحیف و شکننده را در کنار بودجه صدا و سیما قرار می‌دهم، چطور مالیات پرداخت کنم؟ که بخش بزرگی از همان رقم که به یک وزارت خانه می‌رسد، صرف حقوق و دستمزد می‌شود.

همینجاست که فرار مالیاتی اتفاق می‌افتد. اصلا فرار مالیاتی چه معنایی دارد؟

خیلی خلاصه بگم، فرار مالیاتی هر تلاش قانونی یا غیرقانونی برای پرداخت نکردن مالیاته، اما خب اگر به مالیات به چشم پول زور نگاه کنیم چطور؟ اگر دولت نتواند مردم را قانع کند که این ارقام برای خیر و خوبی شما هزینه می‌شود، مردم آن را پول زور می‌دانند. یک فاجعه که تمام اقتصاد رو بهم می‌زنه، یک فاجعه که موج‌های بزرگی رو زیر پوست بازار می‌سازه و غول‌های اقتصادی روی اون سواری می‌کنن.

موج بزرگ؟ سواری روی موج؟ خب خیلی گنگ داریم می‌ریم جلو و بهتره که در مورد این مساله صحبت کنیم

پس من باید با چند مثال برم جلو، چه مثال‌هایی؟ بیا فکر کنیم که من و شما یک شرکت داریم، یک شرکت که یک معامله انجام داده و از اون معامله سود کرده. دولت همون ابتدا میاد و 25 درصد از سود ما رو برای خود برمی‌داره. اگر ما سود خودمون رو بعد از پرداخت 25 درصد توی روند ریالی نگه داریم، باز هم باید مالیات بدیم، انقدر مالیات بدیم تا سهم دولت از این کیک بزرگ‌تر از سهم مایی که کار کردیم بشه. حالا چه اتفاقی می‌افته؟
ما سود خودمون رو همون ابتدای کار و با یک بار پرداخت مالیات از چرخه ریالی خارج می‌کنیم. تمام سود امثال احسان روزبهی به دلار، طلا یا هر دارایی جایگزین تبدیل می‌شه، جدیدا هم که تتر بین مردم جا افتاده و خوب داره توی بازار خودش رو معرفی می‌کنه. اینجا من باید یک پرانتز هم باز کنم و بگم که خود دولت برای دور زدن تحریم‌ها خیلی از جایگزین‌های پول مثل همین ارزهای دیجیتال کمک گرفت، اما در هر حال ما الان سود خودمون رو از چرخه رسمی اقتصاد خارج و از دسترس دولت دور کردیم.
وقتی دارایی از دسترس دولت دور باشه، تنها از دسترس دولت دور نیست! از دسترس اقتصاد، چرخه تولید و ایجاد ارزش افزوده هم دور شده. یعنی با هر پیشروی دولت، جایگزین‌های پول بزرگ‌تر شده و اقتصاد رسمی کوچک‌تر می‌شه. کی اینجا بیش‌تر از همه آسیب می‌بینه؟ بنگاه‌های کوچک، کارگر و کارمند.
بزرگ‌ترها نه تنها سود خودشون رو از چرخه خارج می‌کنند، بلکه سرمایه در گردش رو هم داخل چرخه ریالی نگه نمی‌دارن. چطور؟ از چرخه ریالی تامین مالی می‌کنند. بزرگ‌ترها با فروش اوراق، دریافت وام از بانک‌ها یا چندین و چند راه دیگر این دارایی خارج شده رو جبران خواهند کرد و ضرری به کسب و کار اون‌ها وارد نمی‌شه.
ما گرفتار چرخه باطل شدیم، دولت از هر طرف که می‌تونه داره به اقتصاد خصوصی فشار وارد می‌کنه و ما هیچ تصوری نداریم که این ماجرا تا کجا قراره ادامه پیدا کنه! تورم، نوسانات ارزی، مالیات، افزایش بی‌مهابا بودجه نهادهایی مثل صدا و سیما تا جاهایی که صحبت کردن در مورد اون‌ها خط قرمزه.

آیا احسان روزبهی می‌تواند راهکاری را پیشنهاد کند؟ در هر چرخ این اقتصاد به دست جوانان می‌چرخد

من و سواد امروز من به اندازه مقایسه است، امیدوارم هرکسی که این مصاحبه رو می‌خونه یا تماشا می‌کنه هم، اندازه سواد خودش رو بدونه و با توهم سواد برای دیگران بحران سازی نکنه. ما سال‌های ساله که درگیر مدیریت بحرانیم، هر زمینه و هر کاری شده دریای بحران‌هایی که من یا امثال من، احسان روزبهی هیچ نقشی در ایجاد شدن آن بحران نداشتیم. فکر می‌کنید چرا هم سن و سال‌های من از دبیرستان و دانشگاه فقط به رفتن فکر می‌کنن؟ شاید روحیه ماجراجو باعث شده که ایران بمونم و با تمام بحران‌ها دست و پنجه نرم کنم، اما هیچ کجای دنیا اینطور نیست؛ هیچ کجای دنیا صبح از خواب بیدار نمی‌شیم و نمی‌بینیم که دولت تصمیم گرفته تا من چندین سال بیشتر کار کنم، دولت تصمیم گرفته تا من مالیات بیشتری پرداخت کنم، دولت تصمیم گرفته تا ... فرقی نمی‌کنه، هیچ کجای دنیا ما غافلگیر نمی‌شیم.

حرف‌های زیادی برای گفتن مانده اما زمان محدوده، جناب احسان روزبهی به عنوان حرف آخر در خدمت شما هستیم

من ایرانی‌ام، شما هم اهل همین کشوری، آب شدن یک کشور مثل شمع همه ما رو ناراحت می‌کنه، همه ما رو رنجیده می‌کنه و این رنج باید به آخر برسه. امیدوارم دولت و سازمان مالیاتی کشور به این پشتوانه که چون زور دارن، به تنگ‌تر کردن حلقه ادامه ندن. بالاخره و جایی مردم واکنش بدی نشون می‌دن و اون زمان هیچ کاری از دست هیچ کس برنمیاد. من به عنوان یک جوان و تحصیل‌کرده توی این کشور سوال می‌پرسم که اون روز رو نبینیم!
 
 

 
 
https://siasatrooz.ir/vdcauan6u49nua1.k5k4.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی