دنیای هنر هفتم این روزها با فستیوالها و جشنوارههای متعددی پیرامون فیلم و سینما دمساز است که تعداد فراوانی از آنها سابقهای بیش از یک قرن دارد که هر کدام مسیر متفاوت خود را طی مینماید اما در یک مسئله بااهمیت اتفاقنظر داشته و آن عدم تغییر مکانی است که در آغاز کلنگ این گردهمایی جهانی در آن زده شده است.
سوای این اجتماعات فرهنگی هنری بینالمللی متعدد اما معدودی از آنها معروفیت و اعتبار جهانی دارند که میتوان برای نمونه به اسکار، کن و برلین اشاره کرد و در کنار آن ساندنس در پارک سیتی ایالت یوتای آمریکا، فیلمهای ۲۰ دقیقهای مینی ماکس در آلمان، فیلمهای کوتاه در توکیوی ژاپن، کنکورتو در پونتو نور پیاتزای ایتالیا، ایما جیناز در منطقه پولیای ایتالیا، لیسبون در پرتغال، فیلم کوتاه در ایتالیا، خیتهورن در اسپانیا، قزاقستان در آلماتی و مستند در مادرید نیز از اقلام متوسط و معمولی اما مطرح این جشنواره هستند که همچنان در مکانهای سنتی به کار خود ادامه میدهند.
اصولاً اینگونه گردهماییها چه در زمینه سیاسی باشند و یا اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و در نهایت هنری اگر نتوانند جایگاه مستحکمی پیدا نمایند تا متقاضیان را متقاعد کند که متمایل و علاقهمند به شرکت در آن باشند پس از چند صباحی به بوته فراموشی و یا رکود خواهند رفت و برای ادامه راه با مشکلات متعدد و لاینحلی روبرو خواهند شد که برگزارکنندگان را ناچار به تعطیل یا تجدیدنظر در نام و محتوای آن کند. این اتفاق نامیمون بسان بیرون آوردن درختی از زمین با ریشه است که برای به ثمر رسیدن دوباره هزینه گرانی به نام زمان و عمر را میطلبد.
اگرچه جشنواره سینمایی فجر طی همه این سالهای پس از انقلاب اسلامی توانسته است همچنان در پایتخت کشور پابرجا بماند و روزبهروز پویاتر شود و جنبه جهانی خود را حفظ کند اما در کنار آن جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان که در آغاز شهر تاریخی و نوستالژی اصفهان را پایگاه خود قرار داد ولی بهنوعی گرفتار سیاستبازیهای مدیران مقطعی متمایل به استانها و سیاستهای خود شد و جایگاه آن علیرغم عرف جهانی بارها تغییر یافت! و اینگونه سیر نزولی را طی نمود که امروز بیشتر به گردهماییهای محلی و باریبههرجهت تبدیلشده و نمیتوان به دید جهانی و حتی کشوری به آن نگاه کرد که این روزها بار دیگر زمزمه برگزاری مجدد و سالانه آن همزمان با عید غدیر خم در زادگاه خود یعنی اصفهان به گوش میرسد و مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی یعنی یک شخصیت غیر محلی دبیری آن را عهدهدار شده و این انتخاب بهنوعی انتصاب است که تا حدودی با رزومه منتخب همخوانی نداشته و نیازمند فرهیخته بزرگسالی است که هرچند غیرآکادمیک باشد اما احساسات کودکانه را بهخوبی بداند!
دبیر منصوب شده اگرچه رشتههای عکاسی و فیلمسازی مستند، عضویت در انجمنهای سینمای جوان، کارشناسی زبان و ادبیات فارسی، کارشناسی مدیریت رسانهای، مشاوره با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، عضویت در ستادهای اقامه نماز و شورای امربهمعروف و نهی از منکر، ستادهای برگزاری نمایشگاههای بینالمللی قرآن و کتاب، مدیریت نمونه جشنواره شهید رجایی در حوزه فرهنگ و هنر و دریافت لوح از دست ریاست جمهوری و معاون اول ایشان، همکاری با آقایان دکتر نجفی و سلطانیفر در سازمان میراث فرهنگی و مشاور رئیس کمسیون فرهنگی شورای شهر تهران، عضو فعال نخبگان روابط عمومی و جایزه اخلاق و نیایش در آیینه هنر، عضو هیئتامنای نهادهای سینمایی و حوزههای مختلف فرهنگی و هنری ازجمله سینما و درنهایت مدیرعاملی بنیاد سینمایی فارابی را در چنته کاری خود دارد اما هیچ نشانی از دنیای کودک شناسی او در سرتاسر این رزومه دیده نمیشود.
درحالیکه این جشنواره بهطور کل کارگزارانی را میطلبد که دنیای پرشور بچهها را بهخوبی بشناسند و درک کنند همانگونه که متولی این گردهمایی که بهنوعی زیرساخت آینده نوجوانان و جوانان را بنا میکند نیز باید نهاد و دستگاهی باشد که با کودک و نوجوان دمساز و عجین بوده تا خدای ناخواسته بهگونهای دیگر و مقطع از بالا به آنها نگاه نشود!
چه خوب بود سرپرست محترم معاونت سینمایی کشور که خود از بدنه رسانههای مکتوب است و چالشهای فرهنگی جامعه را بهتر میشناسد این وظیفه کلیدی و حساس را بهطور کل به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان میسپرد که در میان خود افرادی خبره و کارآمد در این زمینهدارند و میتوانند با استفاده از تواناییها و زیرساختهای موجود در وزارت آموزشوپرورش این رویداد را به نحو مطلوب و در فصل تعطیلی مدارس برگزار کرده و اجازه ندهند در حاشیه خاکستری ارگانهای سیاسی برپا شود! اگرچه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان سینمایی زیرمجموعه آن این روزها را با چالش کمبود اعتبار دستوپنجه نرم میکنند و بعضیاوقات ناچارند توپ را در زمین دیگران بیندازند و از اسپانسرهایی همچون شهرداریها بهرهجویند که البته در این مورد خاص بازتاب خوبی برای کودکان ندارد اما نباید فلسفه برگزاری این رویداد و نتایج حاصل از آن را که باید التیام روح نونهالان باشد از یاد برده و ریش و قیچی این امر حیاتی و فرهنگی را به کارگزاران شهرداری بسپارند که ذاتاً روحیهای جدی داشته و بههیچوجه تجربه برخورد با نونهالان در این ارگان خشک اجرایی یافت نمیشود! اجازه ندهیم حالا که سی و دومین جشنواره کودکان و نوجوانان جایگاه واقعی خود را یافته به صورتی دیگر سرگردان اوهام مدیریتی شود!
نویسنده: حسن روانشید