دموکراسی و توجه به ارای مردمی یکی از ادعای کشورهای غربی را تشکیل میدهد که با این ادعا نیز به دخالت در امور سایر کشورها پرداختهاند. این ادعاها در حالی صورت میگیرد که تحولات برخی از این کشورهای غربی پرده از ماهیت اصلی این دموکراسیها ادعایی برمیدارد.
در آمریکا جو بایدن رئیسی جمهور کنونی در حالی نامزد انتخابات شد که به رغم موفقیت وی در انتخابات درون حزبی و رسیدن به مرحله نامزد نهایی دموکراتها بودن، در نهایت حزب بدون در نظر گرفتن خواست وی برای ماندن در رویکردی دیکتاتورمابانه با قطع کمکهای مالی و حمایتهای سیاسی وی را مجبور به کناره گیری از انتخابات کرد. همچنین هریس معاون وی در حالی به عنوان نامزد نهایی دموکراتها معرفی گردید که وی در هیچ کدام از انتخاباتهای درون حزبی شرکت نکرده و عملا دموکراتها بدون توجه به خواست و نظر طرفداران این حزب وی را انتخاب کردند. رویکردی که نه برگرفته از دموکراسی بلکه دیکتاتوری است که در آن رای میلیونها آمریکایی اهمیتی نداشته و حزب بر اساس منافع خویش تصمیم گیری کرده است.
در نمونهای دیگر انتخابات پارلمانی فرانسه اخیرا در حالی برگزار شد که بر خلاف رویههای معمول ، این انتخابات در دو مرحله برگزار شد و در حالی که در مرحله اول مردم رای به راست افراطی داده بودند در فاصله یک هفته مانده به دور دوم از یک سو دولتمردان حاکم فضایی از رعب و وحشت را علیه جریان پیروز ایجاد کرده و از سوی دیگر دهها نمایندهای که شانس پیروزی در انتخابات نداشتند استعفا داده و نمایندگان جدید جایگزین آنها شدند. به عبارتی دیگر ساختار حاکم بر فرانسه در یک دیکتاتوری و فریب کاری انتخاباتی عملا به برهم زدن ومانع تراشی در برابر رای مردم پرداخته که نتیجه آن نیز شکست سنگین راست افراطی در دور دوم انتخابات بود.
در نمونه دیگری از دموکراسی غربی، در انگلیس در حالی حزب برتر مامور تشکیل کابینه و معرفی نخست وزیر میشود که در صورت استعفا نخست وزیر دیگر رای گیری برای انتخاب جانشین وی صورت نمیگیرد بلکه صرفا چند ده هزار نفر عضو حزب برای کل جامعه انگلیس تصمیم میگیرد. به عنوان نمونه پس از کنارهگیری بوریس جانسون، لیز تراس و سوناک بدون رویکرد به رای مردم که زمانی به جانسون رای داده بودند توسط حزب محافظه کار انتخاب شدند و عملا دیکتاتوری حاکم بر ساختار انگلیس حق میلیونها انگلیسی را پایمان کرده است. نمونههای ذکر شد نشان میدهد که غرب نه تنها محور و اساس دموکراسی نمیباشد بلکه خود به عنوان یک دیکتاتوری خود کامه باید مورد بازخواست قرار گیرد نه آنها با ادعای الگو بودن به دخالت در امور سایر کشورها بپردازند.
در آمریکا جو بایدن رئیسی جمهور کنونی در حالی نامزد انتخابات شد که به رغم موفقیت وی در انتخابات درون حزبی و رسیدن به مرحله نامزد نهایی دموکراتها بودن، در نهایت حزب بدون در نظر گرفتن خواست وی برای ماندن در رویکردی دیکتاتورمابانه با قطع کمکهای مالی و حمایتهای سیاسی وی را مجبور به کناره گیری از انتخابات کرد. همچنین هریس معاون وی در حالی به عنوان نامزد نهایی دموکراتها معرفی گردید که وی در هیچ کدام از انتخاباتهای درون حزبی شرکت نکرده و عملا دموکراتها بدون توجه به خواست و نظر طرفداران این حزب وی را انتخاب کردند. رویکردی که نه برگرفته از دموکراسی بلکه دیکتاتوری است که در آن رای میلیونها آمریکایی اهمیتی نداشته و حزب بر اساس منافع خویش تصمیم گیری کرده است.
در نمونهای دیگر انتخابات پارلمانی فرانسه اخیرا در حالی برگزار شد که بر خلاف رویههای معمول ، این انتخابات در دو مرحله برگزار شد و در حالی که در مرحله اول مردم رای به راست افراطی داده بودند در فاصله یک هفته مانده به دور دوم از یک سو دولتمردان حاکم فضایی از رعب و وحشت را علیه جریان پیروز ایجاد کرده و از سوی دیگر دهها نمایندهای که شانس پیروزی در انتخابات نداشتند استعفا داده و نمایندگان جدید جایگزین آنها شدند. به عبارتی دیگر ساختار حاکم بر فرانسه در یک دیکتاتوری و فریب کاری انتخاباتی عملا به برهم زدن ومانع تراشی در برابر رای مردم پرداخته که نتیجه آن نیز شکست سنگین راست افراطی در دور دوم انتخابات بود.
در نمونه دیگری از دموکراسی غربی، در انگلیس در حالی حزب برتر مامور تشکیل کابینه و معرفی نخست وزیر میشود که در صورت استعفا نخست وزیر دیگر رای گیری برای انتخاب جانشین وی صورت نمیگیرد بلکه صرفا چند ده هزار نفر عضو حزب برای کل جامعه انگلیس تصمیم میگیرد. به عنوان نمونه پس از کنارهگیری بوریس جانسون، لیز تراس و سوناک بدون رویکرد به رای مردم که زمانی به جانسون رای داده بودند توسط حزب محافظه کار انتخاب شدند و عملا دیکتاتوری حاکم بر ساختار انگلیس حق میلیونها انگلیسی را پایمان کرده است. نمونههای ذکر شد نشان میدهد که غرب نه تنها محور و اساس دموکراسی نمیباشد بلکه خود به عنوان یک دیکتاتوری خود کامه باید مورد بازخواست قرار گیرد نه آنها با ادعای الگو بودن به دخالت در امور سایر کشورها بپردازند.
علی تتماج