سه شنبه ۶ شهريور ۱۴۰۳ - ۲۱:۰۲
کد مطلب : 130539

عباس عبدی؛ اپورتونیست، رویزیونیست یا روزنه گشا؟!

چند روز پیش عباس عبدی از تئوریسین های پرکار و دست به قلم جریان اصلاحات، نامه‌ای سرگشاده خطاب به سید محمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات را منتشر کرد که مفاد این نامه شامل چند نکته کلیدی و اساسی است، به گونه‌ای که ماهیت اصلاحات و گروه‌های اصلاح طلب را به چالش کشیده است.
در این نامه، عبدی چند پیام مهم را یادآور شده است. او معتقد است که برخی از افراد رادیکال و جزم اندیش اصلاح طلب که یک گروه بسته ولی با نفوذ هستند، تلاش دارند تا رئیس دولت اصلاحات را در کنترل خود بگیرند  و به همین خاطر به نوعی به سید محمد خاتمی هشدار می‌دهد که مراقب باشید.
عبدی با ارسال نامه سرگشاده قصد دارد تا کل جریان اصلاحات را مخاطب قرار دهد و افراد تندرو اصلاحات، عملا در برابر یک عمل انجام شده قرار بگیرند و نتوانند دست به تحرکاتی پنهان بزنند.او همچنین قصد داشته رسما به فالورهای اصلاح طلبان هشدار بدهد و از خطر وجود تحرکات رادیکال‌ها سخن بگوید تا در حقیقت «اسرارمگویی» را علنی کرده باشد!
دربررسی کامل محتوای نامه عبدی می‌توان به این حقیقت پی برد که رادیکال‌های این جناح، خطر بزرگی هستند که مسعود پزشکیان و دولت او را تهدید می‌کنند و مصداق این تحرکات نیز جار و جنجال‌هایی بود که پس از معرفی کابینه به مجلس، از سوی اصلاح‌طلبان صورت گرفت که منجر به خروج ظریف از دولت شد. هر چند ظریف دولت را نتواسنت رها کند و بازگشت.
عبدی خطاب به خاتمی، ضمن اینکه بازسازی درون جبهه‌ای اصلاحات روابط بسته، محفلی و باندی تندروهای مشارکتی که اینک به نام «اتحاد ملت» تغییر نام داده‌اند آشکار می‌کند و می‌نویسد که این جماعت در تفکرات سال 1388مانده‌اند و نه تنها قصد ندارند از نظر فکری خود را بازسازی کنند بلکه بر همان مبنا اقدامات خشن و رادیکال مآبانه خود را عملی و اجرایی می‌کنند.
او در واقع با نوشتن این نامه خطاب به سید محمد خاتمی، پدر معنوی اصلاحات، این نیت را داشته تا بتواند از این منظر، مفری برای افشای رفتار و عملکرد رادیکال‌ها بیابد و به او هشدار دهد که عملکرد سرنشینان «فولکس واگن» اصلاحات، در فضای عمومی کشور و نزد افکار عمومی به پای او نوشته می شود و لذا خاتمی باید مراقب این عده باشد.
مفاد پنهان نامه سرگشاده سردبیر سابق روزنامه سلام، در حقیقت یک افشاگری، تعرض و حمله آشکار به کودتاگران در «نهاد اجماع‌ ساز اصلاح طلبان» است  که در سال 93 با تغییراتی در ترکیب اعضای خود به شورای سیاست‌گذاری اصلاح‌ طلبان تبدیل شد.
به تعبیر دیگر عبدی خواسته که کودتای سیاسی علیه عارف، موسوی لاری و بهزاد نبوی را از ریاست دوره‌ای  شورای هماهنگی اصلاح طلبان افشاء نموده و کودتاگرانی که آذر منصوری را به ریاست جبهه اصلاحات رسانده‌اند را هدف قرار داده است تا مشروعیت این کودتاگران و ریاست آن‌ها را بر شورای اصلاح طلبان زیر سوال ببرد!؟
در واقع عبدی نه تنها مکنونات درونی و قلبی خود و دغدغه‌هایش از رادیکالیسم حزب اتحاد ملت را عیان ساخته، بلکه نگرانی خود را از کنشگری این جماعت که قطعاً در شرایط جدید کشور و روی کارآمدن دولت چهاردهم، که باعث به بن بست رسیدن و مسدود شدن مسیر جریان اصلاحات در جامعه می‌شود ابراز نموده و به یک منتقد اصولی نسبت به وضعیت فعلی جبهه اصلاحات و تندروهای گرداننده آن تبدیل شده است.
نویسنده نامه در این مکتوب اعتراضی خود به خاتمی می‌نویسد؛«برای من روشن است که میان ادبیات سیاسی شما با بخشی از نیروهای سیاسی اصلاحات تباین آشکار وجود دارد، ولی در نهایت صدای کسانی به‌ عنوان صدای اصلی اصلاح‌طلبی که در بعضی از اعضای جبهه اصلاحات نمود بارز یافته، شناخته می‌شود که زبانی رادیکال و مبارزه‌جویانه دارند، زبانی که بنا به تحلیل من تناسبی با مشی و راهبرد اصلاح‌طلبانه ندارد. در اینجا قصد تخطئه یا رد مشی مبارزه را ندارم، ولی ادبیات آن چه درست و چه نادرست باشد، متناسب با اصلاح‌طلبی نیست. این رویکرد بیش از اینکه در پی اصلاح باشد، دنبال شکست دادن طرف مقابل و جایگزین شدن آن است، در دوگانه خیر و شر گرفتار است و در نتیجه، قادر به ایجاد همدلی و فهم مشترک نیست!»
عبدی دراین نامه سرگشاده تاکید می کند که «این جریان در حال تبدیل شدن به یک گروه بسته با رویش‌های اندک و ریزش‌های فراوان است. یکی آنکه مواضع آنها باعث شده تا نسل بعدی و جوان‌تر جایگزین نشوند و از طرف دیگر، حلقه روابط خودشان هم بسته و محدود به شبکه روابط دوستی و خانوادگی شده است. کافی است که نگاهی به مجموعه افراد فعال آنان بیندازیم تا ببینیم که این‌ها چند دهه است با یکدیگر دوست و آشنا هستند؟ آنان اغلب در شرایط معین تاریخی و سیاسی با یکدیگر قرابت فکری و رفتاری داشته‌اند، ولی این قرابت فکری کم‌کم به مراودات خانوادگی، شغلی و...تبدیل شده است و با تغییر شرایط همچنان همه آنان در یک گروه قرار دارند و چون هویت و موجودیت خود را در مبارزه (علیه دیگری) تعریف می‌کنند، یک انسجام صوری و ناپایدار را تجربه می‌کنند، در حالی ‌که جریان سیاسی پویا باید جاذبه و دافعه آن پاسخگوی نیازهای جامعه باشد.»
مخلص کلام این که باید بپرسیم آیا عباس عبدی با نگارش این نامه خواهان یک تجدید نظر کلی «رویزیونیسم» در تفکر، اندیشه و مشی اصلاح طلبی شده است؟ یا با یک فرصت طلبی «اپورتونیسم» می‌خواهد دست به تسویه حساب‌های سیاسی علیه مشارکتی‌ها و حزب ملتی‌ها بزند و طیف «روزنه گشایان» را نمایندگی نماید؟! به هرحال در ارزیابی نامه عباس عبدی به سید محمد خاتمی می‌توان به این مهم دست یافت که برخی از عقلای اصلاح طلبان به گونه‌ای تلاش دارند تا مسیر جدیدی برای تداوم حیات اصلاحات پیدا کنند و نامه عبدی در واقع یک اقدام انتحاری برای گشودن این مسیر است تا در آینده شاهد شکل گیری یک جریان جدید و تعریف دوباره‌ای از«چپ» در سپهر سیاسی کشور باشیم.
فرهاد خادمی
https://siasatrooz.ir/vdcipuaz3t1apw2.cbct.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی