شنبه ۲ تير ۱۴۰۳ - ۲۰:۲۷
کد مطلب : 129871
به بهانه اکران «آبی روشن»

اثری سر راست، لطیف و با مقداری کم‌و‌کاستی!

اثری سر راست، لطیف و با مقداری کم‌و‌کاستی!
آبی روشن ‌دومین اثر بلند بابک‌خواجه‌پاشا بعد از ساخت اثر موفق «در آغوش درخت»، این روزها میزبان مردم در سینماهای سراسر کشور است. خواجه پاشا که در زمره کارگردان‌های خوب و کم کار سینمای ایران به حساب می آید به خوبی می‌تواند با فیلمنامه‌ای نه چندان قوی، آثاری قوی و مخاطب جذب کن را به چشمان مردم هدیه بدهد. بابک خواجه پاشا با ساخت در آغوش درخت ثابت کرده بود که می تواند سبک جدیدی از ملودرام را به سینما بیاورد و با زیست در لوکیشن‌هایی جذاب و لطیف، مخاطب را با خود همراه کند و از لطافت ذاتی درام به بیننده، حس خوب القا کند.
«آبی روشن» اولین بار در جشنواره سال گذشته به نمایش در آمد، جشنواره‌ای که آبی روشن از معدود فیلم هایی بود که مخاطبان از میانه فیلم، سالن را ترک نکردند و تا پایان با فیلم همراه بودند.
آبی روشن را در یک کلام می توان ملودرامی مذهبی نامید. در میان ژانرهای کلاسیک قصه‌گویی، ملودرام یکی از جدیدترین و جوان‌ترین شاخه‌هاست . ملودرام در حقیقت شاخه‌ای گسترش‌یافته از درام است که در آن تاکید ویژه‌ای روی احساساتی‌گرایی می‌شود و به همین دلیل در آن موسیقی کارکرد ویژه‌ای پیدا می‌کند. در این سبک از قصه‌گویی که کم‌کم ساختار ژانر هم پیدا کرد، بیشتر از این‌که کنش‌ها قصه را پیش ببرد، دیالوگ‌ها این کار را می‌کند و به جای شخصیت‌های خاکستری که قضاوت راجع‌ به خیر یا شر بودن‌شان به سختی ممکن است، الگوهای واضحی از خیر و شر در ۲ سوی ماجرا هستند. یک نکته دیگر درباره ملودرام این است که اگر تراژدی راجع‌به آدم‌های فراتر از ما است و کمدی راجع‌به آدم‌های فروتر از ما، ملودرام درباره کسانی است مثل خودمان. از این جهت ملودرام با این‌ که جبهه‌های خیر و شر ماجرا را به صورت واضحی از هم تفکیک کرده است، به ساحت مسایل اجتماعی هم کشیده می‌شود و جنبه واقع‌گرایانه پیدا می‌کند. به این ترتیب یکی از بسترهای مناسبی که با آن هم می‌توان دغدغه‌ها و مسایل انسانی و اجتماعی را طرح کرد و هم به نتیجه‌گیری‌های امیدوارکننده‌ای رسید که به اراده و انگیزه مخاطبان قدرت ببخشد، ملودرام است. این ژانر یکی از پرمخاطب‌ترین ژانرهای سینمایی دنیا است اما به دلایل متعددی به ویژه در سال‌های اخیر، بین سینماگران ایرانی مهجور واقع شده بود.  
بابک خواجه پاشا با گام نهادن در مسیر ساخت چنین ملودارم هایی سعی کرده که با تزریق برخی المان‌ها در کلیت کار در نهایت بیننده را با حس خوبی روانه خانه کند، ساخت در «آغوش درخت» گواه این مساله است.
داستان و روایت آبی روشن از این قرار است که یک سنگ زمرد نسبتا بزرگ از معدنی به سرقت می‌رود و نگهبان پیر معدن هم در جریان این سرقت جان می‌بازد. حالا یونس که شخصیت اصلی قصه است به همراه همسر کسی که به دزدی سنگ فیروزه متهم شده، باید به جستجوی سارق بروند و یک سفر جاده‌ای آغاز می‌شود که این ۲ نفر را با شخصیت‌های متنوعی روبرو می‌کند. سفر در جاده‌های سرسبز، امکان یک تصویربرداری خوش‌رنگ و لعاب را به کارگردان داده و جنبه‌های بصری کار را تأمین می‌کند و عنصر جستجو مایه مناسبی برای تعلیق داستان پدید می‌آورد. در ضمن هنگام این جست‌وجو امکان پدید آمدن شناخت بهتر از شخصیت‌های قصه هم ایجاد می‌شود. یعنی هم شناخت کسانی که سفر می‌کنند و هم کسانی که این مسافران به دنبال‌شان می‌گردند، بهتر معرفی می‌شوند.
آبی روشن در کلیت کار و در نمای باز، فیلمی لطیف است و می توان آن را دوست داشت و دیگران را به دیدن آن ترغیب کرد و حتی پس از پایان فیلم هم ممکن است تا مدت ها از آن با عنوان یک فیلم خوب نام برد ولی باید این نکته را نیز در نظر داشته باشیم که دومین اثر بابک خواجه پاشا از آن‌دست آثاری است که به شعار و شعارزدگی مبتلا می‌شود و در سکانس‌هایی این قضیه به شدت بیرون می زند و خودنمایی می کند و شاید همین مساله یکی از دلایلی باشد که آن قشر کمتر مذهبی و یا خاکستری، نسبت به این موضوع گارد و موضع بگیرند. قطعا اگر آبی روشن در ورطه شعارزدگی گیر نمی کرد می‌توانست یکی از آثار ماندگار بابک خواجه پاشا لقب بگیرد.
در بحث فیلمنامه باید اعتراف کنیم که آبی‌روشن قصه را می‌شناسد، قصه می‌گوید در مسیری درست ولی بزرگترین ایراد همانی است که گفته شد . آخرِ فیلم از ابتدا مشخص بود مگر می‌شود اثری در مورد امام رضا (ع) باشد و پایان خوشی را روایت نکند؟ خواجه ‌پاشا قصه شناس است و می‌داند که داستان را به چه سمتی بکشاند که مخاطب را با خود همراه کند ! بی‌اختیار با دیدن فیلم یاد خاطرات «خیلی‌ دور خیلی ‌نزدیک» و «جنگل پرتقال» به دلیل سبک روایت جاده‌ای و خلق تصاویر و منظره‌هایی زیبا ، برای بیننده تداعی خواهد شد.
در بحث موسیقی متن این فیلم به دلیل ژانر ملودرام باید به این نکته دقت کنیم که در ملودرام عموماً موسیقی سوار کار است. نوع موسیقی‌های ملودرام هم با انواع موزیک‌هایی که احتمالا در فیلم‌های دیگر به کار گرفته می‌شود، فرق دارد و باید به وضوح احساساتی باشد. سختی کار این‌جاست که این موزیک احساسی نباید در کلیشه‌ شباهت به موسیقی‌های عامه ‌پسند مثل خودش داشته باشد و از طرف دیگر باید سخنگو هم باشد؛ یعنی در ملودرام موسیقی بخشی از روایت است و باید بگوید که الان فلانی غمگین است، شاد است، مضطرب است، خطری در کمین است و ... موسیقی فیلم آبی روشن که توسط فرید سعادتمند ساخته شده است، از این جهت نمونه مناسب و قابل اشاره‌ای به نظر می‌رسد و هم روی صحنه‌های کارت‌پستالی فیلم، هم روی چهره بازیگران و هم روی میزانسن‌های اجتماعی کار می‌کند.
در کل خواجه‌ پاشا دست روی سوژه‌ی خوبی گذاشته ولی اگر مقداری از دُز شعار گونه اثر کاسته می‌شد بیشتر به دل می‌نشست. در «آبی‌ روشن» مهران احمدی متفاوتی را شاهد خواهید بود که با باقی آثارش زمین تا آسمان فرق دارد . احمدی در این اثر خوش درخشیده است.
 
علی کلانتری
https://siasatrooz.ir/vdcfe1dyyw6d0ca.igiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی