جمعه ۲۶ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۳:۰۶
کد مطلب : 130419

صندوق های متضرر بازنشستگی را منحل کنید

این یک شعار نیست بلکه حکایت از واقعیتی تلخ می کند که ازآغاز تاکنون بستری برای دولت های متکی به ابزاررانت بوده  تااندوخته 30 سال از عمرثمر بخش شاغلان را براثر بی‌اطلاعی از تجارت صحیح و منطقی افرادی که با بازار و شرایط پشت پرده آن بیگانه بوده و هستند؛ به باد فنا بدهند!
وزارت رفاه، کار و امور اجتماعی اگرچه از اختلاط دو وزارت خانه کار و رفاه ایجاد شده تا شاید  بتواند ضمن رفع معضلات جامعه؛ کمکی برای  ترمیم اقتصاد و صرفه جویی در قوه مجریه باشد ؛ اما  نه تنها در تمام دو دهه گذشته موفقیتی به جز تبلیغات میدانی از طریق رسانه ملی نداشته بلکه باعث شده تا دوبخش زیر مجموعه اجتماعی آن یعنی صندوق بازنشستگی کشوری و سازمان تامین اجتماعی به همراه گروه انتفاعی و تجارتی شستا هم با چالش‌های غیر قابل جبران مواجه باشند تا ضمن ضرر دهی صددرصد و انبوه زیان انباشته؛ هر یک به حیاط خلوت‌هایی برای ایجاد شغل نمایندگان تاریخ مصرف گذشته مجلس و فرزندان و اقوام مقامات دولتی و خصولتی تبدیل شوند زیرا تحت نظارت قوانین سخت نهادهای ناظر از جمله دیوان محاسبات نیستند و اگر نیم نگاهی هم باشند کم رنگ است تا هیئت مدیره‌های هر یک بتوانند به هر نسبت که می‌خواهند حقوق و پاداش تعیین و تصویب نمایند!
از یاد نبریم در کنار ساخت هر کاخی؛ کوخ هایی هم ایجاد می‌شود تا بهترین دلیل این ادعا ورشکستگی یک به یک این نهادها از جمله صندوق بازنشستگی کشوری باشد زیرا دخل آنها اندک اما هزینه هر یک سرسام آور و بیش از وزارت خانه‌‌ای‌ است که تأمین معشیت بازنشستگان خود را به آنها سپرده‌اند!
می گفت« سال 1349 وقتی به استخدام وزارت آموزش و پرورش به عنوان کارمند درآمدم ؛ حقوق ماهانه‌ام 450 تومان بود و ماهانه 8/5 درصد  از آن را بعنوان بیمه و بازنشستگی کم می کردند که 40 تومان می‌شد. آن زمان قیمت زمین در بهترین نقطه شهر حد‌اکثر متری 100تومان بود و هم زمان با افزایش حقوق‌ها قیمت زمین هم به همان تناسب زیادتر می‌شد که اگر سرجمع برداشت‌ها را بر مبنای ماهانه 40 تومان  و سر جمع 360 ماه بمدت 30 سال کار 1440 تومان حساب کنیم ؛ با این رقم  در سال 1349 می‌توانستم 144 متر مربع از این زمین‌های مرغوب را خریداری و به حال خود رها کنم تا امروز آن را به قیمت متری حداقل 50 میلیون تومان و سرجمع هفت میلیارد و دویست میلیون تومان بفروشم و این پول را در حساب سپرده یکی از بانک‌ها بگذارم و ماهانه 120میلیون تومان سود دریافت کنم تا ضمن اینکه اندوخته‌ام باقی بماند دیگر نیازی به حقوق بازنشستگی و بیمه پایه و بیمه تکمیلی و بیمه مکمل درمانی نداشته باشم اما امروز اینگونه نیست زیرا برای رقم ماهانه 8/5 در صدی از حقوق شاغلان بمنظور تأمین بیمه درمانی و حقوق بازنشستگی آنها که بیش از نیم قرن است برداشت می‌شود صدها نقشه کشیده شده که یکی از بارزترین آنها ایجاد برجی چند ده طبقه در میدان شهید فاطمی پایتخت است و اداراتی در مراکز استانها و نمایندگانی در شهرستانها که مدیران و کارکنان آنها حقوق‌های کلان بگیرند در حالی که هیچ نیازی به این همه ریخت و پاش‌های موجود نیست چون «صنار سفیداب سفره قلمکار نمی‌خواهد!»
و اگر هر کارمندی از بدو استخدام راهنمایی عاقلانه می‌شد، می‌توانست رقمی از حقوق خود را به سرمایه‌گذاری‌های درست و غیر دولتی اختصاص دهد تا امروز مجبور نباشد دوران بازنشستگی را در فقر مطلق سپری کند و شرکت‌های بیمه هم برای این رقم مختصر و فقیرانه نقشه‌های شوم بکشند و گربه رقصانی کنند» تا دیروز بیمه‌ای تحت عنوان آتیه سازان حافظ که مجمع و رانت بعضی از مدیران ارشد بازنشسته است مسئولیت تکمیل درمان این قشر از جامعه همیشه بیمار را عهده دار بود اما به دلیل اینکه صندوق بازنشستگی کشوری نتوانست به موقع تعهدات خود را انجام دهد و در نتیجه آتیه سازان پایان سال 1402 را با نزدیک به ده هزار میلیارد مطالبه از صندوق مذکور پشت سرگذاشت؛ حاضر نشدند قبل از تسویه حساب سال قبل در مناقصه سال 1403 شرکت کنند، بنابراین بیمه تکمیلی این محرومان پاک باخته پس از کش و قوس‌های فراوان به شرکتی دیگر یعنی بیمه ملت سپرده شد تا هم از توبره بخورد و هم از آخور! زیرا امروز که نزدیک به پنج ماه از سال جدید می‌گذرد، رقمی از مطالبات درمانی بازنشستگان توسط بیمه ملت به آنها پرداخت نشده و دستگاه عریض و طویل صندوق بازنشستگی کشوری هم جوابگوی آن نیست زیرا مدعی است بیمه تکمیلی بازنشستگان سالانه نیازمند 20 هزار میلیارد تومان اعتبار است در حالی که دولت برای سال گذشته تنها هفت هزار میلیارد تومان پرداخت کرده  ! ضمناً بیشتر مؤسسات درمانی طرف قرارداد بیمه آتیه سازان حافظ هم در سال 1402به دلیل عدم دریافت مطالبات خود از پذیرش بیمه شدگان استنکاف می‌ورزد و بیمه ملت نیز همچنان کاسه کله به دست هر دو طرف یعنی بیمه شده و صندوق بازنشستگی می‌دهد تا باز هم این نهاد ناکارآمد متولی قشر محروم و ناتوان همچنان پا برجا باشد!
ناگفته نماند؛ مشارکت 30 درصدی صندوق بازنشستکی کشوری با بیمه ملت برای به زانو در آوردن بازنشستگان از کار افتاده پس از گذشت دو ماه ازعقد قرارداد انجام بیمه تکمیلی؛ این جمعیت میلیونی اما تاریخ مصرف گذشته را از چاله آتیه سازان به چاه عمیق بیمه ملت مشارکتی انداخته تا 30 درصد از هزینه درمان یعنی معادل سهام بیمه شدگان را خودشان مطالبه کند در حالی که چهارصد میلیارد تومان در زمان امضا قرارداد از طریق صندوق بازنشستگی به بیمه ملت پیش پرداخت داده شده است! اما تاکنون ریالی از آن در این جهت هزینه نگردیده تا حداقل وجه فاکتورهای دریافتی از بیمه شدگان به حساب‌هایشان واریز گردد! شاید بهتر باشد این نهاد پرهزینه با هدف صرفه جویی در دولت منحل و امور مربوطه از جمله پرداخت وجوه بازنشستگی و مستمری به وزارت خانه‌های زیربط واگذار گردد.  
 
حسن روانشید - روزنامه‌نگار پیشکسوت
https://siasatrooz.ir/vdcfyxdy1w6dmja.igiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی