روز گذشته سرانجام جلسه بررسی کابینه پیشنهادی رئیس جمهور به مجلس شورای اسلامی آغاز شد.البته طبق برنامه ریزیها و اعلام قبلی مقرر بود که این جلسات از روز چهاردهم شهریور برگزار شود ولی بنا به ملاحظاتی و اینکه کشور در یک بلاتکلیفی بسر میبرد، تصمیم بر این شد جلسات مذکور زودتر برگزار شود و امور کشور بسامان برسد. این جابجایی تغییر و زمان جلسات رای اعتماد فرصتی شد که ورای همه مسائل رخ داده در کشور به بررسی ساختار معیوب و ناسالم پروسه آغاز انتخابات ریاست جمهوری تا زمان استقرار دولت منتخب بپردازیم.
شهادت نابهنگام و غیر منتظره دکتر رئیسی منجر به برگزاری انتخابات زود هنگام در کشور شد که ایام بعد از این اتفاق هولناک تاکنون، کشور عملا در یک بلاتکلیفی، رکود مسائل اقتصادی، عدم تصمیم گیریهای کلان در همه امور و عدم وجود یک آینده و چشم انداز روشن بسر میبرد و از این رهگذر یأس و نومیدی اجتماعی نیز به این موارد اضافه میشود.
موضوع عیبهای اساسی در چرخه انتخابات ریاست جمهوری که هر چهار سال از زمان استعفاها و ثبت نامها تا استقرار دولت تکرار میشود همواره حدود یکسال از سرمایههای مادی و معنوی کشور را به هدر میدهد که خسارات هنگفت آن گریبانگیر مردم و جامعه میشود. در سالهای قبل و در شرایط عادی که همواره انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ماه سال آخر دولت مستقر برگزار میشده همین روال و منوال وجود داشته است و هیچکس هم به فکر چارهای برای این مهم نبوده و نیست. خوب است برای اطلاع خوانندگان گرامی مروری گذرا داشته باشیم به این چرخه!
1-با فرض عدم شهادت دکتر رئیسی و استقرار دولت سیزدهم ، انتخابات دولت چهاردهم باید در خرداد ماه 1404برگزار می شد. براساس قانون از اوایل مرداد ماه 1403بایستی نامزدهای احتمالی (بجز سران قوا) از مناصب خود استعفا دهند.
2- از مهرماه که موضوع ثبت نامها شروع میشود تا زمان تایید صلاحیتها، کشور عملاً درگیر فضای ملتهب انتخاباتی و مبحث تایید صلاحیت نامزدهاست که خود بخود این فضا توان مدیریتی را از مدیران گرفته و هیچکس به آینده خود امیدوار نیست که آیا تاآخر در همین منصب میماند یا نه؟ این یک عارضه اصلی.
3- با تعیین نامزدهای اصلی انتخابات، عملاً صف بندیها و دسته بندی های سیاسی، اقتصاد و امور جاری کشور را درگیر میکند و همه به دنبال کار انتخاباتی هستند و کسی به فکر انجام امور جاری نیست و همه چیز «باری به هر جهت» میشود.این عارضه دوم !
4- با ورود به سال 1404و برگزاری انتخابات در ماه خرداد بر اساس تجربه کلی و رخ داده در کشور عملاً و علناً کارها تعطیل، رکود بر همه امور حاکم، این دلمشغولی که چه کسی رئیس جمهور می شود همه 85 میلیون نفر را گرفتار خود میکند و اکثر سیستم اداری کشور هم وارد عرصه انتخابات و تبلیغات آن میشود.این سومین عارضه اصلی!
5- مصیبت بزرگتر که عملاً از فردای انتخابات ریاست جمهوری شروع میشود، با فرض این که انتخابات یک مرحله ای باشد،زمان تغییر و تحول رسمی دولت 12مرداد هر سال بوده است!خب در این مرحله هم با فرض اینکه مثل الان رئیس جمهور دیگری غیر از رئیس جمهور مستقرانتخاب شود که «وامصیبتا»! دقیقا همین وضعی پیش می آید از 16تیر ماه تا امروز در کشور شاهدش هستیم. دولت قبلی باید جمع کند برود. براساس یک «سنت سیئه»، برکناریها و رفتن مدیران مستقر «اتوبوسی» و آمدن مدیران جدید نیز «اتوبوسی» خواهد بود و در این میان آنچه که بیچاره میشود «کشور» است.
6- حال به عیوب ساختاری و ضد توسعهای این نوع شیوه حکمرانی پی بردید؟ متوجه شدید که تغییرات «فلهای» و بدون کار کارشناسی و صرفاً بر مبنای توزیع رانت های اقتصادی و اداری بین نزدیکان و هواداران رئیس جمهور پیروز، چهها که نخواهد کرد؟
7- گذشته از اینها و موضوع بسیار مهمتر این است که با تغییر رئیس جمهور و حتی اگر همان فرد برای دور دوم هم انتخاب شده باشد، با تغییر یا برکناری بخش اعظمی از نیروهای شاغل در دستگاهها، بسیاری از امور و سیاستهای اتخاذ شده در همه امور دستخوش تغییرات اساسی میشود و یا کلاً کنار گذاشته می شود!
8-موضوع مهم و بسیار حائز اهمیت که همواره از نگاهها دور بوده ولی خوشبختانه در این دوره افکارعمومی را متوجه خود ساخته است، دوره فترت از زمان انتخاب رئیس جمهور تا رأی اعتماد است (از16تیر تا31مرداد، زمان رأی اعتماد به دولت پزشکیان) این فرآیند در کشورهای جهان بدلیل وجود تحزب فراگیر و استواری امور بر اساس نظام حزبی، در انگلستان 7ساعت و در آمریکا 2روز است ! اما در حال حاضر در کشور ما دقیقا 46روز است! (این عارضه وحشتناک دیگر)
9- مصیبتی که ورای همه مصیبتهاست، از زمان رأی اعتماد به وزرا به بعد آغاز میشود که تازه آغاز ماجرای تغییر معاونان و استانداران و فرمانداران و بخشداران و تمامی مدیران کل و رؤسای ادارات کشور توسط وزرای جدید است که این خود عملا تا پایان سال فعالیتهای اجرایی کشور را با رکود و کمکاری عجین میکند و پس از آن هم که تعطیلات نوروزی آغاز میشود و قس علیهذا...
شهادت نابهنگام و غیر منتظره دکتر رئیسی منجر به برگزاری انتخابات زود هنگام در کشور شد که ایام بعد از این اتفاق هولناک تاکنون، کشور عملا در یک بلاتکلیفی، رکود مسائل اقتصادی، عدم تصمیم گیریهای کلان در همه امور و عدم وجود یک آینده و چشم انداز روشن بسر میبرد و از این رهگذر یأس و نومیدی اجتماعی نیز به این موارد اضافه میشود.
موضوع عیبهای اساسی در چرخه انتخابات ریاست جمهوری که هر چهار سال از زمان استعفاها و ثبت نامها تا استقرار دولت تکرار میشود همواره حدود یکسال از سرمایههای مادی و معنوی کشور را به هدر میدهد که خسارات هنگفت آن گریبانگیر مردم و جامعه میشود. در سالهای قبل و در شرایط عادی که همواره انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ماه سال آخر دولت مستقر برگزار میشده همین روال و منوال وجود داشته است و هیچکس هم به فکر چارهای برای این مهم نبوده و نیست. خوب است برای اطلاع خوانندگان گرامی مروری گذرا داشته باشیم به این چرخه!
1-با فرض عدم شهادت دکتر رئیسی و استقرار دولت سیزدهم ، انتخابات دولت چهاردهم باید در خرداد ماه 1404برگزار می شد. براساس قانون از اوایل مرداد ماه 1403بایستی نامزدهای احتمالی (بجز سران قوا) از مناصب خود استعفا دهند.
2- از مهرماه که موضوع ثبت نامها شروع میشود تا زمان تایید صلاحیتها، کشور عملاً درگیر فضای ملتهب انتخاباتی و مبحث تایید صلاحیت نامزدهاست که خود بخود این فضا توان مدیریتی را از مدیران گرفته و هیچکس به آینده خود امیدوار نیست که آیا تاآخر در همین منصب میماند یا نه؟ این یک عارضه اصلی.
3- با تعیین نامزدهای اصلی انتخابات، عملاً صف بندیها و دسته بندی های سیاسی، اقتصاد و امور جاری کشور را درگیر میکند و همه به دنبال کار انتخاباتی هستند و کسی به فکر انجام امور جاری نیست و همه چیز «باری به هر جهت» میشود.این عارضه دوم !
4- با ورود به سال 1404و برگزاری انتخابات در ماه خرداد بر اساس تجربه کلی و رخ داده در کشور عملاً و علناً کارها تعطیل، رکود بر همه امور حاکم، این دلمشغولی که چه کسی رئیس جمهور می شود همه 85 میلیون نفر را گرفتار خود میکند و اکثر سیستم اداری کشور هم وارد عرصه انتخابات و تبلیغات آن میشود.این سومین عارضه اصلی!
5- مصیبت بزرگتر که عملاً از فردای انتخابات ریاست جمهوری شروع میشود، با فرض این که انتخابات یک مرحله ای باشد،زمان تغییر و تحول رسمی دولت 12مرداد هر سال بوده است!خب در این مرحله هم با فرض اینکه مثل الان رئیس جمهور دیگری غیر از رئیس جمهور مستقرانتخاب شود که «وامصیبتا»! دقیقا همین وضعی پیش می آید از 16تیر ماه تا امروز در کشور شاهدش هستیم. دولت قبلی باید جمع کند برود. براساس یک «سنت سیئه»، برکناریها و رفتن مدیران مستقر «اتوبوسی» و آمدن مدیران جدید نیز «اتوبوسی» خواهد بود و در این میان آنچه که بیچاره میشود «کشور» است.
6- حال به عیوب ساختاری و ضد توسعهای این نوع شیوه حکمرانی پی بردید؟ متوجه شدید که تغییرات «فلهای» و بدون کار کارشناسی و صرفاً بر مبنای توزیع رانت های اقتصادی و اداری بین نزدیکان و هواداران رئیس جمهور پیروز، چهها که نخواهد کرد؟
7- گذشته از اینها و موضوع بسیار مهمتر این است که با تغییر رئیس جمهور و حتی اگر همان فرد برای دور دوم هم انتخاب شده باشد، با تغییر یا برکناری بخش اعظمی از نیروهای شاغل در دستگاهها، بسیاری از امور و سیاستهای اتخاذ شده در همه امور دستخوش تغییرات اساسی میشود و یا کلاً کنار گذاشته می شود!
8-موضوع مهم و بسیار حائز اهمیت که همواره از نگاهها دور بوده ولی خوشبختانه در این دوره افکارعمومی را متوجه خود ساخته است، دوره فترت از زمان انتخاب رئیس جمهور تا رأی اعتماد است (از16تیر تا31مرداد، زمان رأی اعتماد به دولت پزشکیان) این فرآیند در کشورهای جهان بدلیل وجود تحزب فراگیر و استواری امور بر اساس نظام حزبی، در انگلستان 7ساعت و در آمریکا 2روز است ! اما در حال حاضر در کشور ما دقیقا 46روز است! (این عارضه وحشتناک دیگر)
9- مصیبتی که ورای همه مصیبتهاست، از زمان رأی اعتماد به وزرا به بعد آغاز میشود که تازه آغاز ماجرای تغییر معاونان و استانداران و فرمانداران و بخشداران و تمامی مدیران کل و رؤسای ادارات کشور توسط وزرای جدید است که این خود عملا تا پایان سال فعالیتهای اجرایی کشور را با رکود و کمکاری عجین میکند و پس از آن هم که تعطیلات نوروزی آغاز میشود و قس علیهذا...
فرهاد خادمی